من همراهتم! حال خوب را با مشاوره از ما تجربه کن

سرزنش قربانی حادثه

سرزنش قربانی حادثه

چرا برخی از ما پس از حادثه‌ی ناگوار تقصیر را بر گردن قربانی می‌اندازیم و او را سرزنش می‌کنیم؟ چرا نمی‌توانیم بپذیریم که شاید اتفاقات بد برای آدم‌های خوب هم بیفتد؟ آیا باید آشپزی که دستش را بریده است ملامت کنیم؟ آیا باید قربانی تجاوز را به دلیل پوشش یا زمان نامناسب رفت و آمد مقصر بدانیم؟

گاهی مواقع قربانیان جرائم یا دیگر حوادث را هدف سرزنش قرار می‌دهیم یا ممکن است آنها را مستحق یا سزاوار بدبختی‌شان بدانیم. حتی بعضی از اوقات پیش می‌آید که اصلا به عمل ناشایست مجرم توجهی نداریم. چرا در برخی شرایط مردم چنین بی‌عاطفه با قربانی برخورد می‌کنند؟ این امر تا جایی پیش می‌رود که حتی فرد خودسرزنشی می‌کند. از نظر پژوهشگران دلایل و عواملی در پس این گونه رفتار ناپسند وجود دارد.

در ادامه‌ی این مطلب از بلاگ همراهتم به بررسی عواملی می‌پردازیم که سبب ملامت دیگران در وقایع ناخوشایند می‌شود.

دلایل سرزنش قربانی

طبق بررسی‌های متعدد مشخص شده است که بسیاری از ما هنگام مواجهه با اتفاق‌های بد سعی داریم تا کسی را مقصر بشناسیم و او را ملامت کنیم. به گفته‌ی محققان ظاهرا بسیاری از مردم به نوعی از متهم خواندن دیگران لذت می‌برند. این امر نوعی «بی‌رحمی روزمره» (everyday sadism) در میان جامعه‌ی بشری به شمار می‌رود و تا حدی مشابه قضاوت اجتماعی است. گروهی از محققان معتقدند که تهمت زدن در برخی موارد از این ذهنیت در افراد ناشی می‌شود که دنیا را مکانی عادلانه می‌دانند. به این معنا که به نظر آنان هر حادثه‌ای به منزله‌ی سزای عملی صورت می‌گیرد. عامل دیگری که سبب این گونه رفتار می‌شود نیافتن زمینه‌ی همدلی با فرد قربانی است.

بیشتر بخوانید:   نظر پزشکان درباره‌ خستگی تصمیم گیری چیست؟

در ادامه به چند مورد اساسی از عوامل مقصر خواندن فرد قربانی اشاره می‌کنیم.

می خواهیم کمتر احساس آسیب پذیری کنیم

می خواهیم از نظر اخلاقی خود را بالاتر از قربانی بدانیم

شاید وقتی می‌بینیم که شخصی به طور ناعادلانه قربانی حادثه‌ای شده است امنیت خود را در خطر حس می‌کنیم. یعنی اگر امکان وقوع اتفاقی ناگوار برای دیگران باشد، پس حادثه در کمین ما هم نشسته است. برای مقابله با این افکار ناراحت‌کننده، ممکن است به خود بقبولانیم که قربانی مرتکب گناهی شده و اگر ما دچار آن خطا نشویم در امان خواهیم بود.

این شیوه‌ی تفکر، که محققان آن را «باور به دنیای عادلانه» می‌خوانند، سازوکاری دفاعی در مغز است که از تمایل ما به حس اداره و پیش‌بینی جهان ریشه می‌گیرد، جهانی که در حقیقت پر از اتفاقات ناعادلانه و تصادفی است.

می خواهیم از نظر اخلاقی خود را بالاتر از قربانی بدانیم

گاهی ارتباط میان قربانی و جرم یا حادثه باعث ایجاد حس ملامت در ذهن ما می‌شود. معمولا انگیزه‌ی فراوانی داریم که میان خود و حوادث ناگوار فاصله بگذاریم، تا جایی که حتی این انگیزه سبب می‌شود از لحاظ اخلاقی خود را بالاتر از فردی بدانیم که هیچ مسئولیتی هم در وقوع حادثه نداشته است.

پژوهشگران دریافته‌اند که احتمال این گونه فاصله‌گذاری ذهنی در افرادی که اهمیت فراوانی برای ارزش‌هایی چون وفاداری، اطاعت‌پذیری و پاکی نفس قائل هستند بیشتر است. در مجموعه‌ای از بررسی‌ها مشخص شد که شرکت‌کنندگان معتقد به ارزش‌های اخلاقی احتمال بیشتری می‌دادند که قربانیان سرقت یا خشونت جنسی «آلوده به گناه» باشند.‌

حس همدلی بیشتر با مجرمان

اگر خود را جای قربانی بگذاریم، مسلما کمتر او را مقصر می‌دانیم و نکوهش می‌کنیم، مثلا بهتر می‌فهمیم که چرا قربانی با مجرم درگیر نشده یا پس از گذشت زمان جرم را گزارش کرده است. با این حال معلوم شده است که مردم همیشه به طور ذاتی حس همدلی با قربانی نخواهند داشت، خصوصا اگر میان خود و مجرم شباهت یا ارتباط رفتاری یا فکری ببینند.

بیشتر بخوانید:   زمان مناسب برای مراجعه به تراپیست

مطالعه‌ای نشان داد که در ماجرایی فرضی برخی مشارکت‌کنندگان که همجنس مجرم بودند حس شفقت و همدلی بیشتری با او پیدا کردند و از این نظر مسئولیت قربانی را بالاتر دانستند و او را سرزنش کردند. نتیجه‌ای مشابه این پژوهش در زمینه‌ی پیش‌زمینه‌ی فرهنگی مشترک حاصل شد. پژوهشگران باور دارند که این گونه رفتاری ناشی از آن است که مردم دوست دارند «هم‌گروهی‌های خود»  ـ و در نهایت خود ـ را مثبت‌تر از دیگران در نظر بگیرند.

نگاه غیرانسانی به قربانی

در بسیاری از موارد افراد برای ملامت کردن قربانی به صفات غیرانسانی او توجه می‌کنند و او را به منزله‌ی فرد نمی‌بینند. به این ترتیب توضیح و توجیه جرم یا حادثه‌ی ناگوار برای این دست افراد راحت‌تر خواهد بود. وقتی متهم را با نوع پوشش یا خصوصیات ظاهری توصیف کنیم و او را به منزله‌ی انسان در نظر نگیریم دیگر رنج مشترک ناشی از شفقت در ما کمتر حس خواهد شد و ظاهرا آرامش بیشتری خواهیم داشت. به این ترتیب احتمال سرزنش قربانی نیز بالاتر می‌رود.

خصوصیات شخصیتی منفی

خصوصیات شخصیتی منفی

متاسفانه در برخی مطالعات چنین عنوان شده است که گروهی از مردم علاوه بر آن که معمولا تقصیر را به گردن قربانی می‌اندازند، از این کار لذت هم می‌برند. در این مطالعات که به طور ناشناس صورت گرفت، افرادی که بی‌رحمی روزمره‌ی بیشتری داشتند در برابر گزارش‌های ناگوار احساسات و واکنش‌های مثبتی را مانند لذت، هیجان یا حس سرگرمی نشان می‌دادند. مسلما چنین رویکردی سبب سرزنش قربانی نیز می‌شد.

کلام آخر

عوامل متعددی مانند هراس، فقدان همدلی، محدودیت‌ها یا سوء استفاده عاطفی یا بسیاری دیگر ممکن است سبب نکوهش فرد قربانی در حادثه شود. این گونه‌ی رفتاری رنج فرد حادثه‌دیده را افزایش می‌دهد و از مسئولیت مجرم یا مقصر واقعی نیز می‌کاهد. چنین رویکردی در دراز مدت ممکن است به استمرار یا حتی افزایش رفتارهای خشونت‌بار یا خطرناک در جامعه نیز منتهی شود. متاسفانه در بسیاری از مواقع دفاع از حق و عمل صحیح کاری دشوارتر از پنهان شدن در میان جمع است. اما با نیرو گرفتن خصوصیت‌های منفی در جامعه خطر گرفتاری ما نیز در موقعیت‌های ناگوار افزایش می‌یابد. بنابراین شناسایی و برخورد با رفتار ملامت بار و سرزنش‌کننده سبب کاهش نیروی ویرانگر آن خواهد شد.