من همراهتم! حال خوب را با مشاوره از ما تجربه کن

9 پاسخ ترومایی که شاید ندانید پاسخ ترومایی هستند!

9 پاسخ ترومایی که شاید ندانید پاسخ ترومایی هستند!

همه‌ی ما در طول زندگی خود اتفاقات ناخوشایندی را تجربه می‌کنیم. بعضی از این اتفاقات ساده‌تر است و می‌توانیم بعد از مدتی آن‌ را بپذیریم و به زندگی ادامه دهیم. درحالی‌که بعضی دیگر آن‌قدر سخت است که به آسانی نمی‌توان از آن‎ها گذشت. انگار یک زخم عمیق در روان انسان ایجاد شده که ناپیدا است. این حالت که در روانشناسی با عنوان تروما (Trauma) یا روان زخم شناخته می‌شود، چه اثراتی در زندگی اشخاص خواهد داشت؟

در ادامه‌ی این مطلب از بلاگ همراهتم، به چند پاسخ ترومایی که ممکن است بی این‎که بدانیم از خود نشان بدهیم می‌پردازیم.

تروما و پاسخ ترومایی

تجربیات ترومایی به هر نوع حادثه یا شرایط خاص که پیش‌تر در آن قرار گرفته‌ایم و اثرات بلندمدت بر روان ما گذاشته‌اند گفته می‌شود. شاید به همین دلیل باشد که به تروما روان‌زخم نیز گفته می‌شود.

پاسخ ترومایی واکنش‌های روانی و جسمی است که در پاسخ به این تجربیات شکل می‌گیرند و گاهاً بدون هیچ نشانه‌ی خاص، دائم توسط فرد انجام شده و اثرات مخرب روی زندگی و ارتباط با دیگران می‌گذارند.

چند نمونه از این پاسخ‌های ترومایی در این مقاله بررسی شده است.

  1. داشتن این حس که کارها باید فوری انجام شوند

داشتن این حس که اکثر کارها بسیار ضروری هستند، باید فوری انجام شوند و نتیجه بدهند، یکی از شایع‎ترین پاسخ‎های ترومایی است که ممکن است بسیار مشابه با خصوصیت عجول بودن باشد. اما این پاسخ ترومایی منشاء مشخصی در پیشینه‌ی ذهنی فرد دارد. در نتیجه هیچ زمانی برای لذت بردن از لحظه‌ی حال باقی نمی‌ماند. منشأ این شتابزدگی ترس ناشی از احساس خلاء نهفته در فرد است. اضطرابی که باعث می‌شود شخص احساس کند هویت واقعی خود را گم کرده است و برای از بین بردن این احساس هر کاری می‌کند. او می‌خواهد با پر کردن زمان خود بتواند هویت خود را مجدداً بدست بیاورد.

  1. قهر کردن یا سکوت درمانی

قهر کردن یا سکوت درمانی

رفتار قهر کردن و رفتن در پیله‎ی سکوت ممکن است به دلایل بسیاری انجام شود، در اینجا به برخی از مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنیم:

  • استفاده از قهر کردن به عنوان تنبیه
  • مــظلوم‌نمایی و یا جلب توجه دیگران
  • عزت نفس کم و آسیب‌دیده‌ی‌ فرد
  • باجگیری عاطفی
بیشتر بخوانید:   کودکان لوس قربانی محبت بی‌چهارچوب والدین

درواقع ناتوانی در برقراری ارتباط درست و موفق و بیان مشکلات به‎جای انتخاب قهر و سکوت به این علت است ما قدرت روبه‌رو شدن با مشکلات و مهارت لازم برای بیان ناراحتی‌ها و مشکلاتمان را نداریم.

  1. شوخ طبعی بیش از حد و مداوم

شوخ طبعی به تسلط بالا روی صحبت کردن نیاز دارد پس نشان‎دهنده‌ی هوش کلامی گوینده و حتی حاضر جوابی است. شوخ طبعی یک ویژگی روانی محسوب می‌شود و گاهی شخصی که شوخ طبع و بذله‌گو است سعی در پنهان کردن مشکلات، غم و روح آسیب‌دیده‌ی خود را دارد. یکی از عوامل کمک‌دهنده به درک این‎که شخص شوخ طبع در کدام دسته قرار می‎گیرد این است که شوخ طبعی نباید از حد طبیعی فراتر برود و مداوم باشد، به صورتی که دیگر شخص هیچ رفتار استاندارد و جدیتی از خود نشان ندهد.

  1. داشتن حالت تدافعی

رفتارهای تدافعی، فرد را از احساساتی مانند صدمه دیدن و شرمندگی حفظ می‌کنند. این رفتارها چه از آن آگاه باشید یا نه، با هدف جلب توجه به نقاط ضعف طرف مقابل به جای خود انجام می‌گیرد. از این طریق می‌توانید در لحظه احساس بهتری نسبت به خود داشته باشید. رفتارهای تدافعی در کوتاه مدت، به شما کمک می‎کنند احساس بهتری داشته باشید، اما در دراز مدت باعث بدتر شدن اوضاع می‌گردد. فرض کنید شخصی شما را مورد انتقاد قرار می‌دهد، این‎که شما هم به نقص‌های او اشاره کنید تا از احساس مورد انتقاد قرار گرفتن مصون بمانید، باعث تدافعی کردن شخص مقابل می‌شود. این روند، منجر به یک چرخه‌ی معیوب از رفتارهای تدافعی رفت و برگشتی است که در انتها نتیجه‌ای نخواهد داشت.

  1. توضیح دادن بیش از حد

توضیح دادن بیش از حد

شاید توضیح دادن بیش از حد چیزی برای دیگران و سعی در قانع کردن افراد، ریشه در احساس ضعفی عمیق درون فرد دارد. در این صورت یا ترس از ناراحت کردن افراد داریم و دلمان می‌خواهد همه را راضی و خشنود نگه داریم و یا از کمبود اعتماد به نفس رنج می‌بریم و طالب جا انداختن خود با خصوصیات مثبت در ذهن دیگران هستیم. کم ارزش شدن خود و بهادادن بیش از حد به دیگران ماحصل توضیح دادن زیاد و غیرمنطقی است.

  1. همواره دیدگاه اشخاص دیگر را در نظر گرفتن

اهمیت دادن بیش از حد به دیدگاه دیگران و به کار گیری آن بدون تفکر، از بی اعتمادی به خود و غلبه‌ی ترس بر شجاعت ناشی می‌شود. ممکن است شما یک ایده‌ی مناسب داشته باشید یا در مورد موضوعی، نظر اثربخشی به ذهنتان برسد اما خودتان را عقب می‌کشید زیرا  به قضاوت دیگران در مورد خودتان و این‎که راجع به شما چطور فکر می‌کنند بیش از حد اهمیت می‌دهید. گویی ترسی کهنه تمام وجودتان را فرا می‌گیرد. تحریف واقعیت در ذهن، باعث ایجاد ترس، عدم اعتمادبه نفس، اضطراب و بدگمانی می‌شود. این اهمیت دادن بیش از حد به نظرات دیگران ممکن است به مرور در وجود شخص نهادینه شود و ذهن را پر از اغراق و بزرگنمایی کند.

  1. تلاش مداوم برای کمک کردن به دیگران

گاهی تفاوت قائل شدن بین کمک کردن به دیگران و کمک کردن افراطی به آنان سخت است. توجیه افراط‌گران این است که من مهربانم و دوست دارم به دیگران کمک کنم. صحیح، اما باید بدانید چه زمانی از خط قرمزها عبور کرده‌اید و زندگی خود را به خطر انداخته‌اید. وقتی بیش از حد به دیگران نزدیک شوید و به آن‎ها کمک کنید دو پاسخ دریافت خواهید کرد: دوری و تکیه‌ی بیش از حد که هردو مخرب هستند. این مورد از رایج‌ترین انواع پاسخ ترومایی است.

  1. کنترل گری

کنترل گری

کنترل‌گری لزوماً ویژگی منفی نیست اما وقتی صفات مربوط به آن به صورت افراطی و غیرقابل انعطاف به کار برده شوند، کنترل‌گری اثرات مخربی در پی خواهد داشت. کنترل‌گری در شکل منفی خود شامل سخت‌گیری، کمال‌گرایی و تعصب است. این کمال‌گرایی وسواسی، سخت‌گیری و رفتار مبتنی بر قاعده، ابتدا خود افراد کنترل‌گر را مستعد اضطراب می‌کند.

  1. کمال طلبی

کمال طلبی یعنی فشار دائمی برای حرکت به سمت هدف‎های غیر قابل دست‎یابی. کمال طلبی نوعی وسواس است و زمانی رخ می‎دهد که شما صاحب الگوهای فکری علیه خود هستید! افکاری که شما را مجبور به تلاش برای رسیدن به اهداف غیرواقع‌بینانه می‎کند. کمال طلبی مربوط به اهداف غیر قابل دسترس است. اما کمال گرایی با کمال طلبی به کل متفاوت است؛ زمانی که شما توانایی لازم برای رسیدن به اهداف و استانداردهای بالا دارید، تلاش موثر برای رسیدن به آنها از نوع کمال گرایی و خوب است.

بیشتر بخوانید:   سرزنش قربانی حادثه

کلام آخر

در جهت بهبود آسیب‌های روانی و عاطفی، باید احساسات و خاطرات ناخوشایندی که مدت‌ها از آنها اجتناب کرده‌اید برطرف شود، انرژی خفه‌شده درونتان را تخلیه کنید، تنظیم احساسات را یاد بگیرید و توانایی خود را بازسازی کنید. یکی از بهترین راه‌ها برای مواجهه با تروما و پاسخ ترومایی که در ادامه‌ی آن ایجاد می‌شود، کمک‌گرفتن از افراد متخصص یعنی روانشناس است.