نشانه هایی وجود دارد که برای تصمیم به جدایی و قطع رابطه بسیار مهم محسوب میشود. گاهی روابط ما آسیبرسان میشوند و در بلند مدت به هر دو طرف رابطه زخمهای جبرانناپذیر روحی میزنند. در ادامه به نشانه هایی اشاره میکنیم زمان مناسب برای جدایی را نشان میدهند. بسیاری از مشاوران پیوسته با این پرسش روبرو میشوند که: «میدانم که رابطهام مضر است و مشکلات متعددی دارد، اما اینها دلیل و نشانهی مناسبی برای پایان دادن بیدرنگ به آن است؟ آیا واقعا تنها وضعم بهتر خواهد بود؟»
آری! درست است که زندگی در محیط آزمایشگاهی نمیگذرد و ما نمیتوانیم از پیش تصمیمات را در محیطی امن و جمعی آزمایشی تجربه کنیم. ما هرگز نخواهیم توانست از نتایج مقاصد و مسیرهایی که انتخاب میکنیم مطمئن باشیم. هر تصمیمی که میگیریم همانی است که زندگی خواهیم کرد و هیچ گاه صد در صد نمیتوانیم اطمینان یابیم که گزینهی مقابل آن چه عاقبتی در پی خواهد داشت.
اما گاهی میتوانیم گمانهایی شدیدا حسابشده و با کسب دانش و اطلاعات داشته باشیم. نشانههایی بسیار مستحکم وجود دارد که رابطه عاطفی ناسالم، که ما را از رسیدن به توانمندیهای بالقوهمان باز میدارد، را نشان میدهد.
در ادامهی این مطلب از بلاگ همراهتم به بررسی این دست علائم میپردازیم و زمان مناسب را برای تصمیم به جدایی مشخص خواهیم کرد.
احساسات در رابطه ی ناسالم
روابط عاطفی بد در بسیاری از موارد مانع پیشرفت ما در زندگی یا حتی انجام امور عادی میشوند. این روابط ما را ناتوان و فرسوده میسازند. اغلب قوهی سکون و جبر در رابطه به حدی قوی است که ممکن است باعث شود در رابطه باقی بمانیم، زیرا ترس از احساس ناخوشایند و ناراحتکنندهی پایان دادن به آن ما را اسیر و گرفتار در رابطه میکند.
حس ترس از عواقب منفی (موقت) جدایی درونیتر از حس آزار ماندن در رابطه حس میشود و مانع از تصمیم قطعی و سخت متارکه است. هر چند که فرد میداند در بلندمدت جدایی منفعت بیشتری برایش دارد. در زندگی موارد متعددی وجود دارد که چنین حس مقابلهی عواقب کوتاهمدت و بلندمدت را پیش میآورد. برای نمونه برخاستن زودهنگام از رخت خواب برای ورزش چنین وضعی است.
در رابطه با جدایی مسلما باید در نظر داشته باشیم که تصمیمگیری در زمینهی فایدهی بیشتر تنهایی پس از 35 سال ازدواج و قصد جدایی پس از صرفا چند قرار ملاقات ابتدایی بسیار متفاوت است. در ادامه به مواردی را عنوان خواهیم کرد که نشان میدهد شریک زندگیمان چندان برای ما مناسب نیست.
«ای کاش» های پیوسته
فرقی ندارد که شما، شریک زندگیتان یا هر دو پیوسته حسرت نداشتههای دیگری را میخورید، این موضوع همیشه نشانهی بسیار بدی است که نشان میدهد رابطه صرفا برای شما زمانی خوشایند خواهد بود که تغییرات اساسی در طرف مقابل یا زندگی رخ دهد. آری! در بسیاری از زندگیها زمانهای دشواری پیش میآید که شرایط بر وفق مراد نیست و باید مشکلاتی حل شود، ولی در مواردی که رابطه پیوسته به اصلاح و تغییر نیاز پیدا کند، رضایت همیشه دور از دسترس به نظر میآید.
در این صورت ممکن است یکی از شرکای زندگی یا هر دو نفر در خیال یا به امید آینده زندگی کنند و از زندگی در فضا و زمان حال و اکنون غافل بمانند. این امر از خوشبختی واقعی ممانعت خواهد کرد. آیا نود درصد رابطهی شما خوب است و صرفا ده درصد آن مشکلی است که هر روز شما را آزار میدهد و به نظر غیر قابل حل میآید؟ گاهی ممکن است این امر نشان از آن داشته باشد که شما و شریک زندگیتان کاملا به درد هم نمیخورید.
احساس میکنید در رابطه درک نمیشوید
شاید در رابطه به نظر برسد که صرفا تحت شرایطی خاصی مورد علاقهی طرف مقابل هستیم یا برای شریک زندگی ظاهرسازی میکنیم. این امر به احتمال فراوان سد راه صمیمیت حقیقی و باعث احساس پوچی در بلندمدت خواهد شد. این احساس که اگر ما خود را به طور کامل و حقیقی ابراز کنیم شریک زندگیمان خود «واقعی» ما را دوست ندارد حسی دردناک و آزاردهنده است. ممکن است شخصیتی ساختگی و غیرواقعی را از خود به نمایش بگذاریم، بخشهای مهمی از شخصیتمان را پنهان سازیم یا حتی وانمود کنیم که به سرگرمی یا فعالیتهایی که مورد علاقهی طرف مقابل است علاقمندیم. در این صورت طرف مقابل طریقهی وقت گذراندن ما را تعیین خواهد کرد.
از آن سو ممکن است ما ظاهرسازی نکنیم و خود واقعی را به نمایش بگذاریم، اما با این حال طرف مقابل درک درستی از ما نداشته باشد. این گونه انفصال و قطعی ارتباط میان دو یار زندگی به حس شدید تنهایی خواهد انجامید و به طور مضحکی باعث خواهد شد که بیش از هنگامی که به طور مجرد زندگی میکنیم منزوی شویم.
احساس تخلیه شدن از سوی طرف مقابل
در هر رابطهای ممکن است پیش بیاید که یکی از طرفین بیش از آن که خدمت و محبت برساند طالب آن باشد. عمل متقابل به یک میزان را به ندرت میتوان همواره در رابطه حفظ کرد. روابط خوب نیاز به انعطافپذیری دارد و نباید در آن حساب ریز تبادلات عاطفی را نگه داشت. با این حال، گاهی پیش میآید که حس میکنیم شریک زندگی پیوسته ما را تخلیه میکند و سبب میشود که از پای در بیاییم، هر چند ممکن است او کاری در راستای خسته کردن ما نکند.
وقتی پیوسته حس تهی بودن از انرژی دارید و احساس میکنید شریک زندگی شما را از پای در میآورد، یا به نظرتان نیاز به دور شدن از وی و استراحت دارید، علامت اشکال اساسی در رابطه داده شده است. شاید دلیل این خستگی را بتوانیم رفع کنیم، ولی در این رابطه قادر به حل یا حتی تشخیص آن نیستیم. این نیز نشان از آن دارد که این رابطه بیش از آن که باید از شما توان و انرژی میگیرد.
پنهان کردن بخشی از شخصیت طرف مقابل از خانواده یا دوستان
ممکن است ما مشکل رفتار اعتیادآمیز شریک زندگی خود را از دیگران پنهان کنیم یا دربارهی رفتارش با دیگران دروغ بگوییم. شاید شرم داشته باشیم بگوییم تا چه حد با یکدیگر دعوا داریم یا چشممان را بر عادتهای بد او ببندیم. احتمال دارد در وفاداری او تردید داشته باشیم. اگر دریافتید که تصویری که از شریک زندگی خود در نظر دیگران ترسیم میکنید به هیچ وجه با ماهیت و شخصیت او سازگار نیست، نشانهای واضح پیش روی شما قرار گرفته است که بیان میدارد یار شما با معیار همراه واقعی همخوان نیست. این که ما ترجیح بدیم وضعیت مالی یا خانوادگی شریک زندگی خود را به اطرافیان نگوییم موضوعی متفاوت است. اما اگر پیوسته شخصیت وی را پیش دوستان و اعضای خانواده جوری دیگر جلوه میدهیم مشخص میشود با کسی هستید که به او افتخار نمیکنید.
همیشه فرض یا تصور میکنیم پیش از آن که آینده را با هم بسازیم باید تغییری بزرگ در او رخ دهد
شاید سالها دربارهی آیندهای که با یار خود میسازید خیالپردازی کردهاید، اما این تصویر با واقعیت آنها متفاوت است. شما در خیالات تصور میکنید که به طور معجزهآسایی یارتان بلندپروازتر، پویاتر، مهربانتر یا حامیتر میشود. شاید پیش خود فرض کردهاید که وقتی او مسئولیتپذیرتر شد، وضع بهتر میشود و حاضرید بیشتر به رابطه بها دهید، یا وقتی چشمش به روی تعهد بازتر شد، آماده خواهید بود که باقی عمر خود را با وی بگذرانید. در دام تعهد به نسخهی جعلی از جفت خود نیفتید. حاضرید با واقعیت یار خود، همان که همین مکان و زمان هست، زندگی کنید؟ این معیار بسیار مهمتر از تصویری است که از او در آینده در ذهن دارید.
کلام آخر
اگر پیوسته در رابطه با مشکلات متعددی مواجه شویم، اگر مکررا از بابت هویت و خصوصیتهای خود عذرخواهی میکنیم، اگر فکر میکنیم به اندازهی کافی لیاقت طرف مقابل را نداریم، اگر معیارهای طرف رابطه بسیار بالاتر از توان ما است، اگر توقعمان از یارمان بالاتر از واقعیت است و بسیار اگر دیگر نشانهی آن است که ما در رابطهی سالمی حضور نداریم.
گاهی در رابطه هستیم، ولی پیوسته در پی یافتن راهی برای حس آزادی میگردیم. گاهی رویاهای بزرگی در سر داریم که در نظر طرفمان احمقانه است.
از آن سو در بسیاری از روایط طرفین پیوسته در حال مشاجره و درگیری هستند و راه صحیح «دعوا» را نمیدانند. در مطالعات متعددی مشخص شده است که حضور مشاجرات به تنهایی عاملی برای تصمیم به جدایی نیست، بلکه شیوهی «دعوا» کردن نشان خواهد داد که طرفین با یکدیگر سازگار خواهند بود یا خیر.
در نهایت باید به یاد داشته باشیم که مشکلات بر سر روابط صمیمانه و نزدیک فراوان است و هیچ یک از این مشکلات به تنهایی دلیل مناسبی برای متارکه نیست. مهمترین امر در زمنیهی تصمیمگیری برای جدایی یا ادامهی رابطه عزم و میل هر دو طرف برای حل مشکلات و یافتن راه پیشروی و همزیستی در صلح است.
ارسال پاسخ