نکات منفی و مثبتی در تغییر شغل وجود دارد. اگر این بیماری همهگیر یک نکتهی مثبت داشته باشد، آن است که بسیاری متوجه شدند که در زمینهی زندگی کاری میتوانند گزینههای خود را افزایش دهند. البته این مشکل جمعی مسلما از لحاظ روحی، شخصی و اقتصادی بر همه تاثیر یکسانی نگذاشته است. بسیاری طی این دوره جهانی شدیدا آسیب دیدهاند. خصوصا زنان از لحاظ دستاوردها و اهداف شغلی و اقتصادی لطمههای فراوانی خورده، هرچند پیش از آن نیز در محیط کاری بخت چندانی در رقابت با مردان نداشتهاند.
علاوه بر آن، کسانی که از سوی بازارهای اقتصادی «کارکنان ضروری» خوانده میشدند نیز از تندرستی، سلامت و شادابی خود برای تضمین آیندهی حرفهایشان و تامین ملزومات زندگی، رفاه و خدمات اجتماعی برای دیگران سرمایه گذاشتند. ما در این دوره مطالب فراوانی را دربارهی شرایط نابرابر و دشوار کاری متوجه شدهایم و این آگاهی چشم ما را به گزینههای متعدد پیش رو باز کرده است.
در ادامهی این مطلب از بلاگ همراهتم به نشانههایی اشاره میکنیم که هنگام مناسب برای تغییر شغل را به ما نشان خواهد داد.
تاثیر بیماری همهگیر کووید ـ 19 بر دیدگاه شغلی
بیماری همهگیر به خودی خود صدمات فراوانی به جامعهی بشر رساند، اما همین امر پنجرههای فروانی را پیش روی کسانی باز کرد که در زمینهی حرفهای جایگاهی مناسب داشتند. این دست افراد در پی این مشکل فراگیر دریافتند که زندگی شخصی و کاری آنها باید چگونه باشد و تلاش کردند که توانایی و مهارت لازم را برای انتخاب ارادی و آگاهانه برای آینده در خود رشد دهند. مسلما این دیدگاه را میتوانیم دستاوردی بسیار خوب از این شرایط بد در نظر بگیریم، و صد البته باید در حفظ آن بکوشیم.
در طی دورهی بیماری کووید ـ 19 دنیای کار و اقتصاد تغییر فراوانی نداشته است. تغییرات در مشاغل دههها است که اتفاق میافتد و شاغل حرفهای میداند که چه وقت باید کار خود را حفظ کند و چه وقت باید رویهی کاری روزمره دل بکند و برای تغییر شرایط انرژی صرف کند.
افسانهی نیروی کار جوان گریزپا
امروزه در بازارهای اقتصادی به ناحق شهرت گریزپا را به جوانان نسبت میدهند. طبق نظر بسیاری جوانان پیوسته از این شاخه به آن شاخه میپرند و از مشاغل خود فراری هستند. بسیار میشنویم که: جوانان امروز بیتعهدند، اخلاق کاری ندارند، وفادار نیستند و از زیر کار در میروند. این گفتهها را دربارهی همهی جوانان و در هر زمینهی کاری میشنویم. همه را با یک چشم دیدن و تعمیم دادن این خصیصه به کل یک نسل ناعادلانه و بیسند و مدرک است.
حقیقت آن است که جوانان امروزی اصولا بیشتر از نسل پیشین خود از این شاخه به آن شاخه نپریدهاند. گرایش به مکاشفه و کنجکاوی در زمینهی کاری، تردید در تصمیماتی که عواقب طولانی مدت دارد، آزمون و خطا و زیر سوآل بردن انتخابهای پیشین هیچ ربطی به گریزپا، بیتعهد یا بیوفایی شغلی ندارد. این ویژگیهای جوانان است که همچنان در پی یافتن مسیر آیندهی خود هستند. نسلهای گذشته نیز با توجه به خصوصیتهای دوران خود به طریقی چنین میکردند.
باید در نظر داشت که این نسل نیز همانند نسلهای گذشته در نقطهای از زندگی به شفافی نقاط قوت و ضعفشان را شناسایی خواهند کرد و راه آیندهی خویش را خواهند یافت. این رویه بخشی از فرایند رشد است و در هنگام انتقال از نوجوانی به بزرگسالی رخ میدهد. همچنین بسیاری از تاثیرات شرایط بیماری فراگیر بر مشغله و سیر زندگی کاری جوانان را هنوز نمیدانیم.
مسیرهای شغلی بیحد و مرز به ارادهی شخصی نیازمند است
شاید اگر کسی شما را نصیحت کند که «هر سه تا پنج سال شغل خود را عوض کنید» در نگاه اول به عقل گوینده شک کنید. اما وقتی به دقت و با دیدی نقادانه به این پند فکر کنید به نکتهسنجی آن پی خواهید برد. طبق تجربه بسیاری اگر طی یک دورهی سه تا پنج ساله فرد نتواند به موفقیت شغلی برسد، احتمالا به یک یا چند تا از دلایل زیر خواهد بود:
- شرایط لازم برای موفقیت در آن کار مهیا نیست
- فرد علاقهای به آن شغل ندارد
- استعداد لازم برای موفقیت در آن شاخهی کاری وجود ندارد
- شخص هنوز مهارتهای لازم برای پیشرفت در آن زمینهی کاری را پیدا نکرده یا رشد نداده است
بنابراین پس از بازهی زمانی اگر به رضایت شغلی نرسیده باشیم، بهتر است زمینهی کاریمان را تغییر دهیم. البته منظور آن نیست که سریع به سازمان یا سمتی دیگر روی آوریم. هدف آن است که آگاهانه و با اراده دربارهی مسیر شغلی خود فکر، همهی گزینههای موجود را به دقت بررسی و آگاهانه تصمیمگیری کنیم.
امروزه با توجه به تعداد فراوان سازمانها، بازارها، صنایع و جایگاههای شغلی مسیرهای کاری «بیحد و مرز» هستند. برای درک مسیر پیش روی خود و یافتن هنگام ایجاد تغییر باید اراده و پشتکار داشته باشیم و در پی فرصتهای پیشرفت و رشد بگردیم. همچنین باید مهارتها و شبکههای ارتباطی لازم برای ایجاد تغییر مثبت را رشد دهیم.
صلاحیتهای شغلی
طبق نظر متخصصان و بر اساس سالها تحقیق و بررسی سه خصیصه در زمینهی صلاحیتهای شغلی وجود دارد که همه باید در آن توانمند شوند:
- نخست: اطلاع از چرا، یا این که ارزشهای اصلی و انگیزهی شما در راه پیشرفت چیست
- دوم: اطلاع از چگونه، یا این که چه مهارتها و تواناییهای برای موفقیت در زمان حال و آینده، و برنامهریزی برای رسیدن به آن لازم است
- اطلاع از چه کسی، یا این که چه افرادی میتوانند در راستای پیشرفت شما و رسیدن به مسیر مورد نظر و طی آن به شما کمک کنند
در هر نقطه از مسیر شغلی باید بتوانید به این سه مورد پاسخهای شفاف بدهید. همچنین باید برنامهای ارادی و شخصی برای پر کردن نقاط ضعف و ایجاد روایط مثبت با افرادی داشته باشید که به شما در مسیر پیشرفت کمک خواهند کرد.
زمان ایجاد تغییر
نکتهی اصلی در این مسیرهای کاری بیحد و مرز و مشاغل هوشمندانه آن است که خود شما سرتاسر راه را بروید. شما باید اشراف کامل بر کل فرایند داشته و مسئول انتخابها و تصمیمگیریهای خود باشید. همچنین باید بتوانید هنگام مناسب برای ایجاد تغییر را تعیین کنید. البته منظور این نیست که باید همهی این کارها را به تنهایی انجام بدهید. کاملا برعکس… در این مسیر شما به شبکهی مستحکمی از راهنما، مشاوران خردمند، افراد حامی و رابطهها نیاز خواهید یافت. اما نهایتا این مسیر متعلق به شما است و شما باید تا مقصد پیش بروید.
تشخیص زمان مناسب
از کجا متوجه زمان مناسب برای ایجاد تغییر شویم؟ در عین حال که دلایل متعددی برای این کار وجود دارد، اما چهار نشانهی واضح است که زمان صحیح را به ما نشان خواهد داد. باید با هوشیاری متوجه این نشانهها شویم:
- فرهنگ سازمانی یا مدیریت واحد مسموم است. وقتی در محیط یا رابطهای ناسالم قرار دارید که بر سلامت شما اثر منفی میگذارد، هیچ دلیلی برای ماندن وجود نخواهد داشت. البته مسلما در این صورت گزینهی اصلی پیش روی شما دلایل مادی است که مانع از تغییر محیط یا شرایط میشود. اما به یاد داشته باشید که شرایط قرار نیست به خودی خود درست شود. اگر از لحاظ روحی، عاطفی یا دیگر طرق آزار میبینید آن را اولین و مهمترین نشانه برای اقدامات ابتدایی به منظور تغییر شغل در نظر بگیرید.
- در جا زدن در محیط کاری نیز دلیلی دیگر است. اگر در محیط کاری خود هیچ چیز نمیآموزید یا کار شما روزمره شده است و هیچ چالشی در مسیر اجرای کار حس نمیکنید، ممکن است مسیر فرسایش در محیط کار را آغاز کرده باشید. شاید در نگاه نخست این مورد چندان نشانهی معقولی برای تغییر رویهی کاری نباشد، اما اگر دقیقتر نگاه کنید، اجرای خودکار کارها و در جا زدن شما را به تدریج از پلههای ترقی به زیر میکشاند!
- مسیر مبهم پیش رو نیز از دیگر نشانههای هنگام تغییر است. اگر بلندپرواز هستید و در طی مسیر پیشروی هیچ فرصتی برای پیشرفت نمیبینید، شاید وقت آن باشد که از پلکانی دیگر بالا بروید. تغییر مسیری که آیندهی شفاف ندارد به هیچ وجه پسروی محسوب نمیشود. شما میتوانید از اندوختههای تجربی و دانش اکتسابی در شغل پیشین برای موفقیت سریع در شغل جدید بهره بگیرید.
- در آخر اگر میل شدیدی به کاری دیگر دارید، باید به خود و اشتیاق خود فرصت دهید. ممکن است زمینهی کاری، منصب یا سازمانی دیگر شما را سر شوق میآورد. هرچند یک بار زندگی خواهیم کرد، اما این به معنای آن نیست که فرصت از نو شروع کردن را نداریم. رسیدن به آرزو حق همهی ما انسانها است، صرفا باید برای آن تلاش کافی بکنیم.
کلام آخر
تغییر همواره به معنای تحول کلی یا زیرورو کردن کامل زندگی نیست. شاید پذیرش مسئولیتی جدید، تغییر گروه یا پرداختن به فعالیتی متفاوت تغییری مثبت در کیفیت زندگی ایجاد کند. تجربههای کاری متفاوت مهارتها و توانمندیهای گوناگونی را فرد رشد میدهد. اما باید به یاد داشته باشیم که به شغل کنونی باید فرصت کافی بدهیم و پیش از آن که به فکر تغییر آن بیفتیم همهی جنبههای آن را شناسایی کرده باشیم. ایجاد تغییر از سر تنبلی یا کسالت اساسا مفهوم «تغییر» را در خود ندارد و به معنای «شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت» است.
ممکن است تغییر در شغل در ابتدا ترسناک باشد، اما به یاد داشته باشید که راههایی برای موفقیت سریع در شغل جدید وجود دارد که با استفاده از آنها میتوان به رضایت شغلی رسید.
ارسال پاسخ