سایت همراهتم کتابهای زیادی در حوزهی توسعهی فردی و موفقیت برای خوانندگان خود معرفی کرده است. در این مقاله هم قصد داریم به سراغ یکی دیگر از کتابهای این حوزه برویم و آن را به شما معرفی کنیم. کتاب باشگاه پنج صبحی ها، مثل خیلی از کتابهای رشد فردی تاکید زیادی روی نظم و انضباط دارد، اما این کتاب با بیشتر کتابهایی که خواندهاید فرق دارد. این کتاب با یک روایت ساده از زبان رابین شارما آغاز میشود. او در حین روایت این داستان، درسها و نکتههای زیادی را به شما آموزش میدهد.
آشنایی با نویسندهی کتاب «باشگاه پنج صبحیها»
رابین شارما در کل دنیا به عنوان یکی از مهمترین رهبران و نویسندگان در حوزهی رشد فردی شناخته میشود. او در سال 1965 در کانادا متولد شد و پس از تحصیل در حوزهی وکالت و چند سال فعالیت حقوقی، این رشته را بهطور کل رها کرد. علاقهی زیاد او به موضوعات رشد و توسعهی فردی موجب شد تا در این زمینه کتابهای زیادی به چاب برساند. یکی از این کتابها، راهبی که فراریاش را فروخت، به زبان زندهی دنیا ترجمه شد و آنچنان موفق بود که باعث شهرت جهانی نویسندهاش شد.
پنج صبحیها
نویسندهی باشگاه پنج صبحیها معتقد است که انسان امروزه گرفتار دام زندگی پرمشغله است. بنابراین تصمیم میگیرد که این کتاب را بنویسد تا انسان را با قدرت خواست و اراده و البته معجزهی سحرخیزی آشنا کند. او معمولا کتابهای خود را با داستانسرایی آغاز میکند تا بتواند در قالب یک داستان پرکشش منظور خود را به مخاطبش برساند.
روایت اصلی کتاب
همانطور که قبلا هم گفتیم نویسنده سعی دارد با روایت یک داستان جذاب و گیرا نکات مهمی را که قصد گفتنش را دارد روایت کند. در این داستان هم سه شخصیت اصلی به ایفای نقش میپردازند. یک کارآفرین سرخورده، یک هنرمند درمانده که به جستجوی خلاقیت میپردازد و در نهایت یک میلیاردر موفق، سه نقش اصلی این داستان هستند. آنها در یک سمینار بهینهسازی فردی با یکدیگر آشنا میشوند. فرد کارآفرین و هنرمند به دنبال رمزوراز موفقیت هستند و فرد میلیاردر به هیچعنوان راز موفقیت خود را به سادگی لو نمیدهد.
او برای اینکه به دو دوست جدیدش یاد دهد چگونه موفق شوند، آنها را به مدت چند روز به جزیرهی خودش دعوت میکند. این سفر چند روزه به جزیره میتواند راههای زیادی از موفقیت را به شما نشان دهد. بسیاری از افراد آرزو میکنند که اتفاقات شگفت انگیزی برایشان رقم بخورد اما افراد موفق و برجسته یاد گرفتهاند که خودشان این اتفاقات را رقم بزنند. این باور شخصیت موفق و البته میلیاردر است. دو شخصیت کارآفرین و هنرمند بعد از ورود به جزیره میآموزند که هر روز راس ساعت پنج صبح بیدار شوند تا مغزشان از معجزهی سحرخیزی بهرهمند شود. مغز انسان در ساعت پنج صبح در یک وضعیت بسیار ایدهآل قرار دارد که با بهره گرفتن از خلوت و آرامش این ساعت، همچون یک فرد نخبه و برجسته عمل خواهد کرد.
درسهای باشگاه پنج صبحیها
با گذشت زمان آنها هر روز چیزهای تازهای برای رسیدن به رشد فردی یاد میگیرند. به همین خاطر باید بگوییم این کتاب گنجینهای ارزشمند از نکات ارزشمند و راهکارهای مفید برای موفقیت است.
مغز ما در اوایل صبح بسیار خونسرد است. بخش پیشانی مغز ما که مسئولیت نگرانی یا تجزیه و تحلیل مسائل را بر عهده دارد، در ابتدای صبح موقتاً غیر فعال میشود. در این بازهی زمانی که با افزایش دوپامین (Dopamine) و سروتونین (Serotonin) مواجه هستیم؛ انرژی و آرامش بیشتری داریم. بههمین خاطر سحرخیزی میتواند تاثیر فوقالعادهای روی عملکرد روزانهی ما داشته باشد.
درس بعدی رابین شارما تعهد به قانون 20/20/20 است. با اجرای این قانون شما باید در صبح 20 دقیقهی ابتدایی را به ورزش سنگین اختصاص دهید تا با ترشح هورمون کورتیزول (Cortisol) برای یک روز هیجانانگیز آماده شوید.
سپس 20 دقیقه به مدیتیشن یا عبادت بپردازید. شما با خلوتی که در این زمان کوتاه برای خود ایجاد میکنید، افکار مثبت و منفی خود را از هم تفکیک کنید و درنهایت از شر افکار منفی مسموم خلاص شوید.
20 دقیقهی سوم زمان رشد و پیشرفت است. در این بازهی کوتاه میتوانید از هر ابزاری برای یادگیری استفاده کنید. تماشای فیلمهای آموزشی، مطالعه و درس خواندن در این ساعت از صبح میتواند تحول بزرگی در زندگی شما ایجاد کند. سعی کنید با تمام توان از بخش آغازین روز خود مراقبت کنید. با این کار مطمئن خواهید شد که مابقی روزتان از خودش محافظت و مراقبت خواهد کرد. خالق صبح خود باشید و زندگیتان را به بالاترین سطح کیفی برسانید.
یکی دیگر از نکاتی که خواندن این کتاب به شما آموزش میدهد، پایداریست. برای خودتان برنامهریزی کنید و اهداف بزرگ خود را به اهداف کوچک تبدیل کنید. کسانی که طعم موفقیت را میچشند از گامهای کوچک و موفقیتهای جزئی شروع میکنند. موفقیتهای بزرگ از پیشرفتهای کوچکتر آغاز میشود. با مداومت در مسیر موفقیت میتوانید دستیابی به اهدافتان را تضمین کنید. هر موفقیتی با شکستهای بزرگ و کوچک زیادی معنا پیدا میکند. از اینکه عمل کنید نترسید. برای خودتان اهداف کوچکی مشخص کنید که در راستای هدف اصلیتان باشد.
سعی کنید از منطقهی امن ذهنتان خارج شوید. مرگ انسان تنها با خاتمهی کار سلولهای بدن همراه نیست. پیش از اینکه جسم یک انسان بمیرد، میتوان شاهد مرگ روانی او هم بود. با ماندن در منطقهی امن ذهنی، فرد از تجربیات جدید و افکار تازه و بدیع دوری میکند. اما باشگاه پنج صبحیها برای عمر روزانهی خود ارزش قائل هستند و با سحرخیزی، ورزش، مدیتیشن و یادگیری به خودی خود، منطقهی امن ذهنشان را پشت سر میگذارند و از موفقیتهای تازه لذت میبرند. درواقع کسی که کنترل صبح خود را به عهده داشته باشد، قادر است کنترل اجزای مهمتر زندگیاش را هم به دست گیرد. به عبارت دیگر کنترل صبح میتواند به کنترل مغز و ذهن هم منتهی شود.
درس نهایی این کتاب کنترل 4 بعد اساسی انسان است:
- ذهنیت و نگرش
- سلامت و تندرستی
- احساسات و علاقمندیها
- روح و روان
شما باید یاد بگیرید که بین این 4 بعد، تعادل ایجاد کنید. با تسلط روی این 4 بعد میتوانید شاهد موفقیتهای چشمگیر خود باشید. اگر به افراد بازنده نگاهی بیاندازید متوجه خواهید شد که آنها نتوانستهاند تعادل درستی در این مورد داشته باشند.
این کتاب یکی از بهترین کتابهاییست که برای رسیدن به رشد فردی میتوانید از آن لذت ببرید. شاید کتابهای زیادی در زمینهی توسعهی شخصیت نوشته شده باشد، اما آثار بسیار کمی هستند که با روایتهای داستانگونهی خود توانستهاند تمام تمرکز مخاطب را به زمانبندی صبح معطوف کنند.
ارسال پاسخ