فیزیولوژی مغز عاشق و معشوق

فیزیولوژی مغز عاشق و معشوق

آیا عشق حالت شدیدتری از دوست داشتن است؟ جنبه‌‎های فیزیولوژی مغز، به گونه‌ای که تحقیقات گسترده نشان داده‌اند، در بحث عشق بسیار حائز اهمیت است. به نظر می‎رسد برانگیختگی‌های فیزیولوژیکی هستند که احساس عشق را در افراد به وجود می‌آورند.

احتمالاً بیشتر افراد مغز را مرکز منطقی برنامه‌ریزی و تفکر تصور می‎کنند که هیچ کاری با عشق و احساسات ندارد. اما بررسی واکنش‎های مغز فرد عاشق، ممکن است این دیدگاه را به کلی تغییر دهد. ما عشق را در قلب‌مان احساس می‌کنیم، زیرا تپش قلب اتفاق قابل لمسی است، درحالی‎که آنچه در مغز رخ می‌دهد نمود بیرونی ندارد. قبل از بررسی مغز افراد عاشق از طریق تصویربرداری مغزی، نمی‌دانستیم وقتی عاشق می‌شویم چه اتفاقاتی در مغز و بدن روی می‌دهد، اما امروزه می‌دانیم که بسیاری از حالات و رفتارهای عاشقانه ناشی از چیست.

در ادامه‌ی این مطلب از بلاگ همراهتم، به این پدیده‎ی چندوجهی در مغز عاشق و معشوق پرداخته‌ایم.

نوروسایکولوژی عشق

می‎توان عشق را احساسات و علایق مفرط تعریف کرد. شناخت سازوکار و فرایندهایی که در شکل‌گیری و ماندگاری عشق موثرند بحث قابل توجهی است. تحقیق و مطالعه روی اسکن‌های مغز نشان داده است که مراکزی مانند کورتکس (با کاهش قدرت درک و استدلال)، سیستم لیمبیک (با ارائه‌ی پاداش به فرد) و سینگولیت (با تأثیر در زمینه‎ی افزایش تمرکز به معشوق) در پروسه‎ی ایجاد و دوام عشق دخالت دارند. در هنگام عاشقی، جریان خون مغز در برخی نقاط افزایش می‎یابد و در مراحل ابتدایی عشق که شرایط رومانتیک‎تر است، فعالیت نوروترانسمیترها نظیر دوپامین به طرز قابل توجهی بالا می‌رود و توازن شیمیایی بدن به هم می‌ریزد. در این شرایط امید و اشتیاق و یا خشم و افسردگی تجربه می‌شود.

فیزیولوژی مغز عاشق

فیزیولوژی مغز معشوق

لوسی براون و هلن فیشر روی مغز تعدادی از افراد عاشق تحقیقاتی انجام دادند. نتایج اسکن مغز عاشق این اشخاص، حقایق شگفتی به آن‌ها نشان داد. در یک آزمایش، مغز افراد درحالی‎که به عکس معشوق خود نگاه می‌کردند مورد بررسی قرار می‌گرفت و بعد از چند ثانیه، عکس فرد یا جسم دیگری که برای فرد اثر عاطفی نداشت، به آنان نشان داده می‌شد تا تفاوت مراکز فعالیت مغز حین مشاهده‌ی این تصاویر مشخص شود. در هنگام عاشقی هر سه قسمت مهم مغز درگیر هستند. مغز خزنده با فعالیت VTA، دوپامین و نوراپی‌نفرین به هسته‌ی دم‌دار پمپاژ می‌کند. لیمبیک که هیجانات را درک و کنترل می‌کند و نئوکرتکس که درباره‎ی معشوق فکر می‌کند. نکته‎‌ی جالب توجه این است که بعضی قسمت‌های کورتکس به هنگام عاشقی در فعالیت متوقف می‌شوند و به همین دلیل معشوق در نگاه عاشق کاملاً بی‌عیب و نقص به نظر می‌رسد.

بیشتر بخوانید:   استرس دوران بارداری

هلن فیشر اعتقاد دارد عشق ژن‌ها را حفظ می‎کند. درصد زیادی از پستانداران تشکیل زوج نمی‌دهند، درحالی‌که انسان این عمل را انجام می‌دهد. از دیدگاه هلن فیشر، انسان بعد از پایین آمدن از درخت و التزام به راه رفتن روی دو پا، مجبور بود به‌جای به پشت گرفتن کودکش، با دو دست او را در آغوش بگیرد و به کمک مردان نیاز پیدا کرد. مردان به جهت حفاظت از زنان در مقابل حیوانات وحشی و مردان دیگر، به تشکیل زوج تمایل نشان دادند. از نظر چرخه‎ی تکامل، این پدیده در سه‌ مرحله‌‌ی جستجوی زوج، تمرکز انرژی روی شریک جنسی و احساس تعلق و دوام ارتباط با شریک جنسی شکل گرفت. درواقع زوج‌هایی که از یکدیگر محافظت می‌کردند، امکان بقای بیشتری داشتند.

عشق شبیه به اعتیاد است!

حالت مغز هنگام عاشقی، بسیار مشابه با حالت آن هنگام اعتیاد است. درست همان نقطه‌ از مغز که هنگام اعتیاد، فعالیت خود را آغاز می‌کند، در هنگام عاشق شدن نیز فعال است. عاشق نمی‌تواند از فکر کردن به معشوق دست بردارد، بدون او احساس اضطراب و بی‌قراری می‌کند و حاضر است به هر نحوی او را در کنار خود حفظ کند. شبیه به حالت فردی که اعتیاد را تجربه می‌کند نیست؟ دلیل این پدیده، فعال شدن همان قسمت مشابه از مغز است. این بخش مغز، ناحیه‌ی ونترال تگمنتال   (ventral tegmental)نام دارد.

سیستم پاداش در مغز، مسئول ترشح دوپامین و ایجاد حس مطلوب و خوشایند در فرد است. وقتی چیزی باعث ترشح دوپامین در بدن شما بشود، حس خوبی پیدا می‌کنید و بیشتر از آن می‌خواهید. هرچه دوپامین بیشتر ترشح شود، حال شما بهتر می‌شود.

بیشتر بخوانید:   همه چیز درباره قضاوت اجتماعی

اکسی‌توسین، هورمون عشق

اکسی‌توسین، هورمون عشق

اکسی‌توسین انتقال‌دهنده‌‌ای عصبی و قدرتمند در فیزیولوژی مغز است و در ایجاد رابطه، حس اعتماد، بخشندگی، فعالیت‌های جنسی و دوستی با دیگران نقش اساسی دارد. اکسی‌توسین در تولد و مراقبت فرزند هم نقش فعالی ایفا می‎کند. به هنگام در آغوش گرفتن یا بوسیدن شخصی که دوستش داریم، هورمون اکسی‌توسین بیشتر ترشح می‌شود و به‌ همین دلیل آن را هورمون عشق می‎خوانند. اکسی‌توسین مانند دوپامین موجب حال خوش و حس آرامش و وابستگی به طرف مقابل می‌شود.

فیزیولوژی مغز معشوق

غالباً مغز معشوق بعد از تجربه‎‌ی ارتباط یا تماس جسمی، هورمون اکسی‌توسین و وازوپرسین که هورمون وابستگی و تعلق هستند را در بدن ترشح می‎کند. در این زمان، مغز عاشق وارد مرحله‌ی سوم ارتباط عاشقی می‌شود. طبق تحقیقات دوناتلا مارازیتی Donatella Marazziti))، در این مرحله تستوسترون (هورمون مردانه) در بدن مرد کم‌تر شده و در بدن زن افزایش می‌یابد. گویی مرد لطیف‌تر شده و و زن خصلت‌های مردانه‎ی بیشتری یافته است. درنهایت پس از مدتی، مرد و زن یا همان عاشق و معشوق شبیه به همدیگر می‌شوند. در مراحل ابتدایی عاشق و معشوقی، میزان سروتونین فرد کاهش می‌یابد و کورتیزول که همان هورمون استرس است، زیاد می‌شود.

آیا عشق قابل کنترل است؟

در سال 2016 محققان روی فیزیولوژی مغز 32 شرکت کننده که همه بین 18 تا 30 ساله و عاشق بودند، بررسی‌هایی  جهت پاسخ به این سوال که آیا آنان قادر به کنترل عشق خود هستند یا خیر، انجام دادند.

سرپرست تیم تحقیقات اعلام کرد: «برخی افراد فکر می‌کنند عشق فرآیندی طبیعی است و  نباید کنترل شود، و یا مقررات و قانون‌گذاری برای عشق کاری دشوار و حتی غیرممکن است. آیا می‎خواهید بدانید افراد می‌توانند احساسات عاشقانه‌شان را نسبت به کسی افزایش یا کاهش دهند؟ پاسخ ساده است؛ اگر می‌خواهید میزان عشق خود را به کسی کاهش دهید، به خصوصیات منفی و رفتارهای اشتباه او در طول رابطه فکر کنید، یا حتی در ذهن خود سناریوهای منفی راجع به آینده بسازید و تصور کنید (مثلاً تصور خیانت یا رهاشدن). افكار منفی باعث کاهش میزان عشق، شور و دلبستگی خواهد شد و بالعکس، اگر می‌خواهید عشق خود را به کسی افزایش دهید، در مورد خصوصیات و رفتار مثبت و دلنشین او (مثلاً حمایت‌گری یا شوخ بودن) رابطه فکر کنید.»

بیشتر بخوانید:   از دلایل تا تاثیرات خیانت

درنهایت تیم تحقیقات بیان داشتند که وجود عشق مانند یک کلید روشن‌ـخاموش کار نمی‌‎کند. تصور و داشتن افکار منفی و مثبت، فقط احساسات عاشقانه‌تان را اندکی تغییر می‌دهد و تأثیر آن بعد از مدت کوتاهی از بین خواهد رفت.

این تیم در مقاله‎ی پژوهشی خود توضیح دادند که تنظیم میزان عشق در برخی زمینه‎ها مفید است. برای مثال در روابطی که دچار روزمرگی و دستخوش عادت هستند، ممکن است زوج بخواهند تلاش کند تا محبتشان نسبت به هم را تقویت کنند.

کلام آخر

با وجود تحقیقات فراوان در حوزه‎ی عشق و فیزیولوژی مغز انسان در ارتباط با آن، این موضوع هنوز بسیار ناشناخته مانده ‌است. مطالعه در مورد عشق‎ کار دشواری است زیرا بیش از یک نوع عشق، احساس و تجربه‎ی مرتبط با عشق وجود دارد.