من همراهتم! مقالات خوب رو در همراهتم دنبال کنید.

بیندیشید و ثروتمند شوید

 

 

ناپلئون هیل با الهام از اندرو کارنگی که رمز موفقیت خود را برای او شرح داده بود کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید را به رشته تحریر درآورده است. هیل برای نوشتن این کتاب به مدت 20سال به تحلیل زندگی صد مرد نامی پرداخت و حاصل آن را ‌به صورت 13 گام برای رسیدن به ثروت شرح داده است. این کتاب چگونگی ‌دستیابی به هدف را توضیح ‌میدهد. در این کتاب ‌میتوان به این پی برد که توانگری تنها با معیار پول قابل ‌اندازه گیری نیست و ‌دوستیهای ‌ادامه دار، مناسبات خانوادگی و احساس درک
همدلانه میان همکاران نعمت بزرگی است که اسباب آرامش ذهن ‌میشود.
بنا به گفته هیل ثروت نصیب کسانی میشود که ‌سخت ‌کوش هستند وازمداومت لازم برخوردارند. وقتی اندیشیدن را شروع ‌میکنید و ثروتمند ‌میشوید ‌درمییابید که ثروت با یک حالت ذهنی آغاز ‌می شود، باید هدف مشخصی داشته باشید. یکی از نقاط ضعف اشخاص این است که از غیرممکن حرف ‌میزنند. همه آن چیزهایی را که به نتیجه ‌نمی رسند را ‌میدانند، همه از ‌نشدنیها حرف می زنند .
موفقیت متعلق به کسانی است که ذهنیت موفق دارند و شکست از ‌آن کسانی است که بیتفاوت اجازه ‌میدهند ذهنیت شکست در آن هانفوذ کند.

آنچه را مغز انسان تصور و باور کند به آن ‌میرسد.

 

‌گامهای ارائه شده در کتاب بیندیشیدو ثروتمند شوید

 

گام اول

اشتیاق نقطه شروع همه ‌موفقیتها

هیل در گام اول، اشتیاق را نقطه شروع همه ‌موفقیتها می‌داند و رمز موفقیت ادوین بارنس (کسی که با افکاری ‌سلاطین گونه به.ثروت زیادی دست یافت) را در این ‌میداند که برای خود راه بازگشتی باقی نگذاشت، یا باید پیروز ‌میشد و یا از بین ‌میرفت هر کس که طالب پیروزی است باید ‌کشتیها و ‌پلهای پشت سرش را در آتش بسوزاند و ‌راههای ‌عقب نشینی را بر خود ببندد.
‌اینگونه است که میتوان ذهن را در شرایط اشتیاق سوزان برای پیروزی قرار داد و این شرط لازم موفقیت است. خواستن تنها به ثروت نمی انجامد، اما مشتاق ثروت بودن، با ذهنیتی وسواس گونه و آنگاه ‌برنامه ریزی دقیق و تدارک ‌راههای رسیدن به هدف و درکنار همه ‌اینها مداومت در پایداری در برابر شداید و مشکلات اسباب غنا می گردد.

 

‌شش راه برای تبدیل اشتیاق به طلا

1. مبلغ موردنیاز خود را دقیقا مشخص سازید. گفتن اینکه “من پول ‌میخواهم”کافی نیست. باید رقم آن را مشخص سازید.
برای این ‌تصمیم گیری قطعی دلایل روانی متعددی وجود دارد.

 

2. دقیقا مشخص کنید که برای ‌دستیابی به این پول چه مبلغ سرمایه ‌می گذارید. توجه داشته باشید که برای رسیدن به هر چیزباید چیزی را از دست بدهید.

3.تاریخ مشخصی برای دستیابی برای هدف خود در نظر بگیرید.

4. ‌برنامهای قطعی برای اجرای برنامه خود بریزید و ‌بیدرنگ ‌دست ‌بهکار شوید. باید ‌بیدرنگ این برنامه را به مرحله اجرا بگذارید.

بیشتر بخوانید:   ده فعالیت موفق و برتر در تاریخ روابط عمومی

5.رقم پول موردنیاز را بنویسید و زمان دستیابی به آن را مشخص سازید. درباره ازخودگذشتگی خود تصمیم بگیرید، آنگاه
‌برنامه هایی را که ‌میخواهید برای رسیدن به این پول به اجرا بگذارید در نظر بگیرید.

6.یادداشت خود را به صدای بلند، روزی دو بار، قبل از خواب و به هنگام بیدار شدن بخوانید. در حال خواندن ببینید و باور کنید.
که صاحب این پول و دارایی‌شده اید.

ادیسون این 6 مرحله را بررسی کرده است و ‌نه تنها معتقد بود که اینها برای انباشت ثروت لازم هستند، بلکه برای رسیدن به هر
هدفی میتوان از این 6 مرحله استفاده نمود.

در کار برنامه ریزی برای ثروتمند شدن به کسی اجازه ندهید که رویای شما را از بین ببرد. اگر کاری که ‌میخواهید بکنید درست باشد و به آن باور داشته باشید درنگ نکنید، قدمی ‌به پیش بگذارید و رویای خود را جامعه عمل بپوشانید. هرگز به ‌گفته های این و آن توجه نکنید. توجه نکنید که ممکن است موقتا شکست بخورید زیرا شاید دیگران ندانند که هر شکست بذرهایی از موفقیت وپیروزی به همراه دارد.
اشتیاق سوزان برای بودن و انجام دادن نقطه شروعی است که باید صاحب رویا از آن آغاز کند. رویا از ‌بی تفاوتی، تنبلی، یا نداشتن الهام و آرزو ناشی ‌نمیشود. هر قدر در زندگی بخواهیم و توقع داشته باشیم همان اندازه به دست ‌می آوریم. توقع زیاد یا کم داشتن ،تفاوت فکری چندانی ایجاد ‌نمیکند.
محدودیت ذهن ما همان محدودیتی است که ما برای آن در نظر ‌میگیریم. فقر و تنعم، هر دو ‌نشأت گرفته از ذهن ما هستند.

 

گام دوم

 

ایمان

گام دوم را ایمان ‌میداند. ایمان ‌مهمترین عنصر ذهن است، وقتی با اندیشه در هم ‌می آمیزد ذهن نیمه هوشیار بیدرنگ ارتعاش آن را درک ‌میکند و آن را به فراست لایتناهی تبدیل می‌نماید. ایمان حالتی از ذهن است که میتوان آن را به کمک تأیید یا آموزشهای
تکراری برای ذهن نیمه هوشیار و به کمک اصل تلقین به خود ایجاد نمود.
حقیقت ‌شناخته ‌شده ای است که انسان هر چه را به خود تلقین کند، خواه مطلبی دروغین یا حقیقی باشد ،آن را باور ‌میکند. برنامه یا هدف با تکرار اندیشه در ذهن کاشته می شود.
جملاتی را درباره هدف اصلی خود بنویسید. هدف اصلی خود را مشخص سازید و آن را به حافظه بسپارید. جزییات آن را کلمه به کلمه و ‌روزبه روز ‌آنقدر برای خود بگویید تا ارتعاش صدا به ذهن نیمه هوشیار شما برسد. مصمم شوید که عوامل ناخوشایند محیط و شرایط را از ذهن خود دور ‌نگهدارید.
برای خود زندگی ‌موردعلاقه تان را سفارش دهید. شاید به این نتیجه برسید که بزرگترین ‌نقطه ضعف شما کمی ‌اعتمادبه نفس است. برای چیره شدن بر این کمبود از اصل تلقین باید استفاده کرد، کافیست اندیشه مثبت را روی برگه کاغذی بنویسید و آن را ‌آنقدر به تکرار.بخوانید تا بخشی از ذهنیت شما شود .

بیشتر بخوانید:   داستان موفقیت موسس سایت علی بابا

 

 

 

 

فرمول اعتمادبه نفس

1.من مطمئن هستم که میتوانم به هدفی که در زندگی دارم برسم. من از خود انتظار دارم که با مداومت در راستای این خواستهحرکت کنم.

2.من ‌میدانم که ‌اندیشه های غالب ذهن من خود را بازتولید ‌میکنند. ‌وسیله ای برای عمل و اقدام ‌میشوند و ‌به تدریج به یک واقعیت فیزیکی تبدیل گردند. ازاینرو هر روز 30دقیقه به شخصیت دلخواهم فکر ‌میکنم تا تصویر ذهنی مناسبی از این شخصیت
دلخواه در من ایجاد شود.

3. من به استناد اصل تلقین به خود میدانم هر میلی که من به‌ گونه ای آن را در ذهن داشته باشم، با ایجاد میل، عمل مرا در
راستای هدفم هدایت ‌میکند. به همین دلیل روزی 10دقیقه از وقتم را به ایجاد ‌اعتمادبه نفس درخودم اختصاص میدهم من ‌هدفهای قطعی و مشخصم را روی برگه کاغذی نوشته‌ ام.

4.هرگز دست از تلاش ‌برنمی دارم تا برای رسیدن به خواسته خود از ‌اعتمادبه نفس کافی برخوردار شوم.

5.من خوب ‌میدانم که هیچ ثروت یا مقامی اگر بر اساس ‌واقعیتها نباشد بادوام نیست. بنابراین سعی ‌میکنم اقدامی که به همه افراد سودی عاید نکند انجام ندهم .

 

گام سوم

تلقین به خود راه نفوذ بر ذهن نیمه هوشیار

 

تلقین به خود مفهومی است که ارتباطی میان ذهن هوشیار و نیمه هوشیار برقرار ‌می سازد.
تلقین به خود،‌خودبه خود به ذهن نیمه هوشیار ‌می رسد و آن را تحت تأثیر افکار قرار ‌می دهد. تلقین به خود عاملی ‌کنترل کننده
است که انسان به کمک آن می تواند ذهن خود را با افکاری خلاق تغذیه کند.

برای استفاده از اصل تلقین به خود 3 اقدام زیر را انجام دهید:

اول: به مکانی آرام بروید، در شرایطی باشید که کسی مزاحم شما نشود و سپس چشمان خود را ببندید و با صدای بلند مبلغ درخواستی را به زبان بیاورید و محدوده زمانی تعیین شده برای تحصیل این پول را مشخص سازید و همچنین ببینید که برای کسب این دارایی از چه ‌می خواهید مایه بگذارید. و ‌وقتیکه این ‌دستورالعملها را به کار ‌می برید خود را ببینید که این پول را به
دست آورده اید.

دوم: این برنامه را ‌آنقدر در ذهن خود مجسم کنید تا بتوانید در ذهن پولی را که قصد انباشت آن دارید ببینید.

سوم: هدف ‌نوشته شده خود را درجایی بگذارید که بتوانید آن را شب و صبح ببینید. آن را قبل از خواب و بعد از بیدار شدن از
خواب ببینید؛ ‌آنگونه که در خاطره شما سپرده شود.
هر بدبیاری، هر شکست و هر ‌دلشکستگی با خود به همان اندازه یا بیشتر امتیازی مثبت دارد.

بیشتر بخوانید:   مدل کسب ­وکار «غیر سنتی»

 

گام چهارم

دانش تخصصی

 

دانش‌خود به خود اسباب تنعم ‌نمی شود مگر آنکه به کمک‌ ‌برنامه های عملی مشخص این دانش سازمان بگیرد و به سمت هدف
قطعی کسب درآمد هدایت شود. دانش قدرتی بالقوه است و تنها زمانی به قدرت بالفعل تبدیل ‌می شود که آن را به شکل ‌برنامه ایقطعی در راستای هدفی معین هدایت کنیم.
انسان ‌تحصیلکرده لزوماً کسی نیست که دانش عمومی و تخصصی زیاد دارد بلکه کسی است که ذهنش را وسعت بخشیده است و به کمک آن ‌می تواند به خواسته خود برسد؛ ‌می تواند ‌بی آنکه حقوق دیگران را زیر پا بگذارد به آنچه ‌می خواهد دست یابد قبل از حصول اطمینان از اینکه ‌می توانید میل و اشتیاق را به معادل پولی آن تبدیل کنید، باید درزمینهٔ کارتان اطلاعات تخصصی کافی داشته باشید. انباشت ثروت مستلزم قدرت است و قدرت از دانش تخصصی سازمان یافته حاصل ‌می شود.

اما این دانش لزوما نباید در محدوده ذهنی کسی که ‌می خواهد به هدف برسد ‌ثابت شده باشد.
باید دانش را ‌سازمان دهی کرد و از آن برای رسیدن به هدف مشخص استفاده کرد، دانش اگر ‌به سوی هدفی ارزشمند هدایت نشود بی ارزش است .

 

گام پنجم

تخیل: کارگاه ذهن

 

خیال کارگاهی است که در آن تمام ‌برنامه های ناشی از انسان شکل ‌می گیرد.عمل به کمک قوه تخیل ذهن جاری ‌می شود.انسانهر چه را در ذهن تصور کند و در خیال ببیند ایجاد ‌می کند.
ذهن خیالی انسان به دو شکل تصور خلاق و تصور مصنوعی عمل ‌می کند.

تصور مصنوعی: این ذهنیت چیزی را خلق نمی کند بلکه انسان مفاهیم، ‌نقطه نظرها و یا ‌برنامه های گذشته را با ترکیبی جدیدارائه ‌می دهد، این ذهنیتی است که اغلب مخترعین از آن استفاده ‌می کنند.

تصور خلاق: به کمک این ذهن انسان با فراست لایتناهی در ارتباط ‌می شود والهامات را دریافت ‌می کند، ‌نقطه نظرهای جدید بهانسان منتقل ‌می شود و شخص ‌می تواند با ذهن نیمه هوشیار سایرین ارتباط برقرار کند.
ممکن است تصور شما اگر از آن استفاده نکنید ضعیف شود، اما ‌می توانید با استفاده از آن، آن را قوی کنید.
میل یک انگیزه فکری است. انگیزه های فکری اشکالی از انرژی هستند. وقتی با انگیزه فکری میل به انباشت پول شروع ‌می کنید.
از همان قوانینی که طبیعت برای ایجاد این جهان از آن استفاده کرد سود ‌می جویید.
نقطه شروع هر موفقیت، وجود یک نظریه با نقطه‌ نظر است که این نیز ناشی از تصور ‌می باشد.