اختلال افسردهخویی یا همان افسردگی مزمن (Persistant depressiv disorder) اختلالیست که به افسردگی عمومی شباهت بسیار دارد. افراد مبتلا به افسردهخویی، احساس غم، اندوه عمیق و ناامیدی را تجربه میکنند، با وجود اینکه چنین علائمی در همهی اشکال افسردگی وجود دارد، اما در این نوع میتواند برای سالیان طولانیتری باقی بماند.
علائم اختلال افسردگی مداوم
علائم افسردگی مزمن مشابه علائم افسردگیست. با این حال تفاوت اصلی این دو در این است که افسردگی مزمن دورهکوتاهتری دارد، اما افسردهخویی میتواند سالهای سال با فرد همراه باشد. بهعلاوه در افسردگی، شدت علائم بسیار بیشتر از نشانههای افسردهخوییست.
نشانههای افسردهخویی:
- بیاشتهایی
- پرخوری
- کمخوابی
- بیخوابی
- خودباوری ضعیف
- تحریک پذیری و عصبانیت بیش از حد
- سطح انرژی پایین
- خستگی مداوم
- عزت نفس پایین
- احساس گناه
- پرخاشگری
- کاهش بهرهوری
- پرهیز از حضور در جمع
- تمرکز ضعیف
- مشکل در تصمیمگیری
- احساس ناامیدی
شیوع افسردگی مزمن
موسسه ملی آمریکایی سلامت روان تخمین میزند که 19.4 میلیون آمریکایی حداقل یک دورهی افسردگی اساسی را تنها در سال 2019 تجربه کردهاند. این رقم تقریباً 7.9 درصد از کل بزرگسالان آمریکایی را شامل میشود. علاوه بر این، حدود 2.5 درصد از آمریکایی ها دچار افسردگی مزمن هستند. درکل جهان شیوع این اختلال در زنان دو برابر مردان است. در ایران نیز از هر صد فرد بزرگسال، شش نفر از آنها به این اختلال مبتلاست.
عوامل خاصی ممکن است در ایجاد این بیماری نقش داشته باشند
این اختلال علت مشخصی ندارد، اما هر رویدادی که باعث استرس شود، میتواند از دلایل آن باشد. اتفاقاتی مانند:
-
از دست دادن یکی از عزیزان
زمانی که فردی عزیزی را به علت جدایی، مرگ، مهاجرت و غیره از دست میدهد باید دورهی سوگواری را به طور تمام و کمال بگذراند. این دوره که از هر فرد به فرد دیگر، زمان متفاوتی را میطلبد، شامل دورههای انکار، چانهزنی با واقعیت و در نهایت پذیرش میشود. این شخص در ابتدا این واقعه را انکار میکند، سپس حسرت داشتن دوبارهی او را میخورد، و در نهایت این موضوع را میپذیرد. زمانی که فرد در هر یک از این مراحل به اصطلاح گیر کند و از آن عبور نکند، ممکن است به افسردگی مزمن مبتلا شود.
-
مشکلات مالی
از آنجایی که مشکلات مالی با فشارهای و اضطرابهای شدید و پیدرپی همراه است، میتواند زمینهساز افسردهخویی افراد باشد.
-
شکستهای عاطفی
افراد مختلف در شکستهای عاطفی هیجانات مختلفی را تجربه میکنند، مانند غم، سرخوردگی، خشم و غیره. زمانی که به هر یک از این هیجانات، پاسخ درستی داده نشود، میتوان انتظار افسردگی مزمن را داشت.
-
آسیبهای جنسی
صرفنظر از سن و جنسیت در آسیبدیدگان باید بگوییم که بعید نیست که شخص آسیبدیده تمامی هیجانات منفی را بروز دهد. بنابراین برای جلوگیری از ابتلای این افراد به افسردگی، لازم است که تحت درمانهای روانی قرار بگیرد.
-
شکستهای مکرر و پیاپی
از آنجایی که معمولا شکستهای پیاپی با سرخوردگی، از بین رفتن امید و انگیزه و درنهایت خودباوری فرد همراه است، احتمال ابتلای او به افسردگی بسیار بالا است.
غیر از موضوعات روانی، دلایل دیگری هم میتوانند موجب بروز این اختلال شوند:
- ضربهی مغزی
- سابقهی خانوادگی این بیماری
- سابقهی دیگر اختلالات روان، مانند اضطراب یا اختلال دوقطبی
- بیماریهایی مانند بیماری قلبی یا دیابت
- استفاده از مواد مخدر
- مصرف الکل
جالب است بدانید که حدود 21 درصد از افرادی که دچار سوء مصرف مواد هستند، افسردگی مزمن نیز دارند.
تشخیص اختلال افسردهخویی
معمولا روانپزشکان برای تشخیص دقیق، معاینات کلی انجام میدهند. علاوه بر آن با انجام آزمایشهای بالینی احتمال وجود بیماریهایی که علائم مشابه افسردهخویی دارند را رد میکنند. در این صورت میتوانند با اطمینان بیشتری از این بیماری صحبت کنند.
معمولا در بزرگسالانان باید حداقل به مدت دو سال نشانهها و علائم موجود باشند. در نوجوانان هم برای اینکه احتمال افسرده خویی را بدهیم، این علائم باید در طول یک سال در فرد نمایان باشد.
به طور کلی برای تشخیص درست و به موقع این اختلال، بسیار مهم است که فرد مبتلا با خود و پزشک خود صادق باشد. هرچه فرد مبتلا اختلال خود را انکار یا پنهان کند، بهبود او هم به تاخیر میافتد.
درمان اختلال افسردگی مزمن
معمولا درمان افسردگی ترکیبی از دارودرمانی و رواندرمانیست. درمانگر برای اینکه بتواند نتایج خوب درمان را ثابت نگاه دارد، از جلسات درمانی برای بهبود فرد مبتلا استفاده میکند.
داروهای اختلال افسرده خویی
متخصصان انواع مختلفی از داروهای ضد افسردگی را برای درمان افسردگی مزمن تجویز میکنند، از جمله:
- مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs)، مانند فلوکستین (پروزاک) و سرترالین (زولوفت)
- داروهای ضد افسردگی سه حلقهای (TCAs)، مانند آمیتریپتیلین (Elavil) و آموکساپین (Asendin)
- مهارکنندههای بازجذب سروتونین و نوراپینفرین (SNRIs)، مانند دسوونلافاکسین (Pristiq) و دولوکستین (Cymbalta)
ممکن است که پزشک دوزهای مختلفی را برای مبتلایان تجویز کند. به همین خاطر لازم است که بیمار برای دریافت بهترین تاثیر، چند هفته صبر کند. اگر بیماری با داروهای خود مشکل دارد لازم است که برای تغییر دارو و یا دوز آن حتما با پزشک مشورت کند. قطع ناگهانی و بدون مشورت دارو میتواند علائم افسردگی را شدیدتر کند.
همانطور که پیشتر هم گفتیم، ترکیبی از دارو و رواندرمانی موثرترین روش برای درمان اختلال افسردهخوییست. معمولا روانپزشکان در هر اختلال روانی، در کنار تجویز دارویی، رواندرمانی یا درمان شناختیرفتاری (CBT) را نیز پیشنهاد میکنند.
در جلسات رواندرمانی، فرد مراجعهکننده طی چندین جلسه با درمانگر درخصوص مشکلات و نیازهای خود صحبت میکند. در این جلسات خود فرد بهترین راهکارها را پیدا میکند، همچنین برای رفع نیازهای خود تصمیمات درستی را میگیرد. بسیاری از مراکز درمانی علاوه بر مراجعهی حضوری، شرایطی را فراهم کردهاند تا فرد بتواند به صورت تماس صوتی یا تصویری از امکانات و جلسات درمانی بهرهمند شود.
جلسات درمانی با یک درمانگر میتواند به شخص مبتلا کمک کند تا یاد بگیرید که چگونه
- افکار و احساسات خود را به روشی درست بیان کند
- با احساسات خود کنار بیاید
- خود را با چالشها یا بحرانهای زندگی سازگار کند
- افکار، رفتارها و احساساتی را که باعث تحریک یا تشدید علائم میشوند، شناسایی کند تا باورهای مثبت را جایگزین باورهای منفی کند
- یاد بگیرد که چگونه از زندگی خود لذت ببرد
- اهداف واقع بینانهای برای خود تعیین کند
تغییر سبک زندگی
همانطور که میدانید اختلال افسرده خویی، یک اختلال طولانی مدت است، بنابراین بسیار مهم است که شخص مبتلا برای حال و آیندهی خود برنامهریزی داشته باشد. برخی از تغییرات در سبک زندگی میتواند یک مکمل بسیار قوی در کنار درمانهای پزشکی باشد. بهتر است این دسته از افراد در جلسات درمانی خود و با مشورت درمانگر، یک برنامهی صحیح و عملی را برای خود تنظیم کنند. بهترین برنامه برای تغییر در سبک زندگی افراد افسرده شامل موارد زیر میشود:
- حداقل سه بار در هفته ورزش کنند
- رژیم غذایی غنی از غذاهای طبیعی مانند میوهها و سبزیجات داشته باشند
- از مصرف انواع مواد مخدر یا الکل اجتناب کنند
- یوگا و مدیتیشن داشته باشند
- یک هنر یا حرفی جدید بیاموزند
- سفر کنند
- وقت بیشتری را با کسانی که دوستشان دارند بگذرانند
هرچه تعداد این جلسات بیشتر باشد، پذیرش علائم اختلال افسردهخویی فرد و ایجاد عاداتی که بتواند این اختلال را درمان کند هم بیشتر خواهد بود. این شکل از درمان نه تنها میتواند در کوتاهمدت به درمان اختلال کمک کند، بلکه ممکن است خطر عودهای بعدی را هم کاهش دهد.
از آنجایی که این اختلال، علاوه بر افکار و احساسات شخص، بر اعمال و رفتار او هم تاثیر میگذارد، بهتر است که برای شناسایی و مقابله با آنچه که باعث این اختلال میشود، جلسات درمانی به صورت پیوسته تشکیل شود.
ارسال پاسخ