ازدواج مستحکمترین پیوند و تعامل اجتماعی از دیدگاه علوم روانشناسی و جامعهشناسی است. نخستین گام در گسترش جامعه با این پیوند برداشته میشود و سلامت در این حوزه بهعنوان مهمترین عامل برای شکلگیری جامعهای سالم محسوب میشود. سنتها و شیوههای ازدواج در فرهنگهای مختلف متفاوت بوده، اما در چند سدهی اخیر با تغییرات چشمگیری مواجه شده است.
انتخاب شریک زندگی بر پایهی عاطفه و عشق در مقایسه با تاریخ طولانی ازدواج، امری نوپا محسوب میشود. هنوز در بسیاری از نقاط دنیا، خانوادهها بر اساس مصلحتها و ملاحظات قومی، فرهنگی، مذهبی یا اقتصادی، ازدواجها را برای زوجین جوان سازماندهی میکنند.
امروزه با افزایش طول عمر، سن ازدواج نیز بالا رفته است. برای مثال، حدود سه سده پیش سن ازدواج حدود 12 سال بود و میانگین طول عمر انسانها تقریباً 35 سال تخمین زده میشد. اما تغییر قابل توجهی که در مقایسه با گذشته دیده میشود، نرخ طلاق است. همچنین در دوران حاضر، تجرد در افراد بزرگسال بسیار بیشتر از گذشته است.
به نظر میرسد مهمترین عامل تعیینکننده در تغییرات این قرارداد اجتماعی، تغییر دیدگاه انسان به مناسبات خانواده و شیوهی شکلگیری این قرارداد باشد. تغییر نگاه به هدف ازدواج از معاهدهای اقتصادی یا اجتماعی که تصمیمگیری دربارهی آن به عهدهی بزرگان خاندان یا قبیله بود، به پیوندی عاطفی که از سر علاقه و به انتخاب خود زوجین شکل میگیرد، بهنظر عامل اصلی در ثبات و تزلزل امروزی نهاد خانواده است.
در ادامهی این مطلب به بررسی روانشناسی ازدواج خواهیم پرداخت.
ازدواج از لحاظ فرهنگی امری جهانی است و در اکثر نقاط جهان بهصورت معاهدهای حقوقی میان دو شخص بسته میشود. این قرارداد دو طرف را به یکدیگر، و آنها را به فرزندان خود و در آینده به همسران فرزندان و دیگر اقوام شکلگرفته از حاصل این ازدواج متعهد میسازد.
حال باید در نظر گرفت که دلیل شکلگیری این قرارداد اجتماعی در جامعهی بشری چیست. چرا این تعهد اهمیت دارد؟ چرا انسان مانند دیگر حیوانات جفتیابی نمیکند؟ چه موضوعی در ارتباط با ازدواج در جامعهی بشری چنین توجهی را به خود جلب میکند؟
پژوهشگران در حوزههای گوناگون علمی این پرسشها را بررسی و مطالعه میکنند. در این بین روانشناسی ازدواج بر دو طرف رابطه تمرکز دارد. محققان این حوزه پرسشهایی را به قرار زیر مطرح میکنند:
روابط میان افراد امری بسیاری پیچیده است. این گفته خصوصا در ارتباط با ازدواج صحت دارد. در بزرگسالی، غیر از خودمان، هیچ فردی مانند همسرمان در تندرستی و سلامت ما نقش ندارد. شریک زندگی به دلیل نزدیکی روزمره از خصوصیتهای یار خود باخبر است. به مرور زمان و با نزدیکی و صمیمیت بیشتر همسران میتوانند روحیهی طرف خود را بهبود بدهند و او را در گرمای وجود خود شریک کنند. هیچ نوع حمایت اجتماعی جایگزین حمایت همسران از یکدیگر نخواهد بود. البته از آن سو جنبهی منفی این نزدیکی نیز بسیار قوی است. اگر رابطه سالم و شاد نباشد، آسیبهایی که طرفین رابطه به یکدیگر میزنند بسیار عمیق و اثرگذار خواهد بود.
روانشناسی ازدواج مقیاسی برای ارزیابی بسیاری از رفتارها و هنجارهای رابطه فراهم میآورد. رفتارها و هنجارهایی که در نظر ما بسیار پیش پا افتاده و عادیند. همچنین این حوزه با استفاده از شیوههای گوناگون مشاوره و درممان پایهی علمی بسیار مستحکمی برای شناسایی مشکلات ازدواج و رسیدگی به آنها تدارک خواهد دید.
در میان نظریههای روانشناختی متعددی که در رابطه با روانشناسی ازدواج وجود دارد، به طور خلاصه به برجستهترین نظریهها در این زمینه اشاره خواهیم کرد.
نظریهی مبادلهی اجتماعی (social exchange theory) فرض را بر این میگذارد که در هر گونه مبادلهی احتمالی هزینهها و منافعی وجود دارد. افراد برای بررسی خطرات و فواید شرایط را تحلیل و بررسی میکنند. در رابطه با ازدواج باید گفت که میان دو طرف حاضر در رابطه همواره الگوهای چرخهای متعددی از مبادلات ـ بهطور محسوس و نامحسوس ـ وجود دارد که طی آنها کالاهای ـ مادی یا معنوی ـ ارزشمند برای شخص جابجا میشود و در هر یک از این مبادلات برای طرفین هزینهها و پاداشهایی وجود دارد.
پژوهشگران معمولا در ارتباط با روانشناسی ازدواج به شیوهی ساخت و حفظ صمیمیت بین زوجین توجه ویژه دارند. وارینگ (Waring, 1988) صمیمیت را در هشت بعد توضیح داده است:
یکی از مهم ترین نظریه های روانشناسی ازداج، نظریهی دوتایی عشق (Duplex theory of love) را رابرت استرنبرگ (Robert J. Sternberg) پدید آورد. این نظریه از دو ترکیب دو نظریه تشکیل شده است. نخستین نظریه از ترکیب سه عنصر صمیمت، شور و شوق و تصمیم ـ تعهد تشکیل شده است. در مرکزیت صمیمت نزدیکی، اتصال و پیوند در رابطه است. باید آن را آن حس گرمی در نظر بگیریم که از حضور شریک عاطفی حس میکنیم. عنصر شوق و شور از عشق، جاذبهی جسمانی و رابطهی جنسی تشکیل میشود. بخش سوم این معادله که تصمیم ـ تعهد است ارتباطی با دو بخش دیگر ندارد. برای نمونه ممکن است فردی تصمیم عاشق کسی بشود، ولی نخواهد به طور بلندمدت به او متعهد بماند. همچنین ممکن است شخصی به رابطه متعهد شود، ولی عاشق طرف رابطه نباشد.
شیوهی گاتمن (Gottman method, 2015) نظریهی خانهی مستحکم رابطه (sound relationship house theory) را ایجاد کرد. او و همسرش به مدت سی سال انواع روابط را بررسی کردند. این نظریه بیان میکند که خانهی هر زوج از هفت لایه تشکیل شده است که حول محور اعتماد و تعهد بنا شده است. این هفت لایه شامل موارد زیر است:
دکتر گری چاپمن (Gary Chapman) پس از سالها مشاورهی ازدواج نظریهی پنج زبان عشق (five love language) را ایجاد کرد. این نظریه بر چگونگی سلامت روابط عاشقانه تمرکز میکند. البته به گفتهی دکتر چاپمن این زبانها برای دیگر انواع روابط نیز کاربرد دارد. به بیان او پنج رفتار برای ازدواج بادوام، سالم و شاد ضروری است:
پنج زبان عشق شامل موارد زیر است:
همه با زوجهایی مواجه شدهایم که ظاهرا با هم سازگاری ندارند. برخی از این زوجها ظاهرا جذب این ناسازگاریها میشوند و برخی دیگر چنین مخالفتها به درگیری همیشگی میانجامد. سازگاری امری نیست که در ظاهر و سطح روابط زوجها مشترک باشد. سازگاری به ارزشها، باورها و خصوصیتهای شخصیتی مشترک نیز مربوط میشود.
چه مواردی ما را سازگارتر یا ناسازگارتر میسازد؟ اصلا این موضوع چقدر اهمیت دارد؟
بسیاری از زوجین بر سر مسائل مالی، روابط جنسی یا کودکان دعوا دارند. در یک بررسی تعدادی از حوزههای سازشگری میان زوجین چنین عنوان شد:
به بیان بسیاری از متخصصان سخاوت و انطباقپذیری دو مادهی اصلی موفقیت زوجهای سازگار است. هر چه سخاوت در کلام، صرف زمان با شریک زندگی و توجه به او بیشتر باشد موفقیت بالاتر میرود. همچنین درک این که شریک زندگی ما نیز ممکن است به مرور زمان دچار تغییرات شخصیتی شود به حفظ رابطه کمک میکند.
مشاوره ازدواج بر موضوع روابط و ازدواج تمرکز دارد. مشاوران ازدواج برای کمک به زوجها تربیت شدهاند. آنها از طریق شناسایی و تشخیص مشکلات رابطه و ارائهی راه حل عملی به زوجها کمک میکنند. در جلسات درمانی معمولا فضایی آرام و امن برای دو طرف مهیا میشود تا بتوانند تحت نظارت مشاور احساسات خود را بیان کنند. در این شیوه ارتباط صادقانه و آزاد بسیار مهم است. مشاورهی ازدواج از بهترین راهها برای افزایش مهارتهای ارتباطی، رسیدن به درک مشترک و تفاهم و یافتن شیوهی گذر از مشکلات و پیشبرد رابطه است.
هدف مشاور ازدواج آن است که ابزار لازم را برای درک دو طرفه و حل مشکلات در اختیار زوجها بگذارد. معمولا زوجین در هنگام مواجهه با مشکلات شدید به مشاور ازدواج مراجعه میکنند، اما این حوزه برای همهی مراحل ازدواج، به خصوص پیش از مراسم ازدواج، بسیار مفید و کارساز است.
مشاوران ازدواج در موارد بسیاری به زوجین کمک میکنند. برخی از این موارد به این قرار است:
کلام آخر
وقتی صحبت از ازدواج میشود، همگی خوشحالند و همه چیز به ظاهر خوب است. ازدواج باعث ایجاد لذت فراوان در زندگی افراد میشود، اما نباید فراموش کرد که این پدیده عاری از کشمکش و دشواری نیست. شیوهی مواجهه و ادارهی مشکلاتی که در پی ازدواج پیش میآید در حفظ و موفقیت این پیوند اجتماعی نقش فراوانی دارد. نگهداری از ارتباط صمیمی و مثبت برای مدت طولانی نیاز به تلاش و آگاهی فراوان دارد.
در این بین، دانش روانشناسی نقش بسیار موثری دارد. متخصصان حوزهی سلامت روان با مطالعهی این پدیده سعی در بهبود این نهاد کوچک اما تاثیرگذار اجتماعی داشتهاند. محققان رشتههای گوناگون طی سالها، با بررسی خصوصیات فردی و اجتماعی انسان و عوامل مؤثر بر روابط، راهکارهای فراوانی را برای غلبه بر مشکلات ارتباطی میان زوجین شناسایی و معرفی کردهاند.
ازدواج از نظر تکاملی بهمنزلهی عامل تقویت و ماندگاری گونهی بشر شناسایی شده است. این پدیده از منظر جامعهشناختی سبب ایجاد پیوند درون و بیرون گروههای بشری میشود و این پیوندها موفقیت کلی گروه بشری را تضمین میکند. در این میان، روانشناسی ازدواج بر دو فرد حاضر در این پیوند تمرکز دارد و مشکلات، نقاط ضعف و قوت آنها را بهصورت فردی و در رابطه بررسی میکند و از این طریق به تقویت این ساختار بسیار مهم جامعهی بشر کمک میکند. در این راستا، مشاوره آنلاین نیز میتواند ابزار مفیدی برای حل مسائل و بهبود روابط زوجین باشد.