جایگاه هر فرد در جامعه وابسته به مهارتهای ارتباطی او و میزان بهرهمندی از مشاوره روانشناسی خواهد بود. چرا باید برای ارتباطات خود، مهارتمان را بالا ببریم؟
قانون ثابت شده میگوید: هر کنشی، واکنشی دارد. درواقع هر ارتباطی که ما برقرار میکنیم در وهله اول یکسری داده و اطلاعات در اختیار ما قرار خواهد داد.
حال برای اینکه بتوانیم پاسخ صحیحی به این اطلاعات دریافتی بدهیم، باید مهارت خود را بالا ببریم. درنهایت همه این ارتباطات برای ایجاد تعامل میان افراد یک جامعه خواهد بود.
چگونه میتوانیم یک ارتباط مفید با دایره دوستان، همکاران و دیگر نزدیکان خود داشته باشیم؟ البته ابتدا باید بدانیم که یک ارتباط مفید چه نوع ارتباطی است. مشاوره روانشناسی میتواند ما را در تشخیص نوع این ارتباطات و توسعه آنها یاری کند.
ارتباطی مفید است که در آن انسان با مهارتهای ارتباطی خود بتواند یک بده و بستان معنوی و حتی در مواردی مادی با افراد دیگر داشته باشد. ما نیاز داریم که در دنیای انسانها درک شویم و بتوانیم دیگران را نیز درک کنیم. لازمه هر ارتباطی، مهارت در نحوه برقراری آن است.
هدف ما از برقراری ارتباط با دوست و مدیرمان بسیار متفاوت است. این دقیقا نکتهای است که به ما ثابت میکند چرا تبحر در مهارت ارتباطی میتواند مسیر موفقیت را برای ما هموار نماید.
زمانی که با یک دید آگاه و آموزشهای لازم در زمینه ارتباطات و استفاده از مشاوره روانشناسی، زندگی اجتماعی خود را هماهنگ کنیم، تاثیرات چشمگیری را مشاهده خواهیم کرد.
مهارت های ارتباطی انواع بسیار متفاوتی دارند اما پایهی هر ارتباط سالم و مفیدی براساس چهار مهارت دیدن، شنیدن، درک و تفکر کردن و ابراز عقیده با گفتاری مناسب است.
زمانی که با یک شخص جدید در زندگی مواجه میشویم، اولین ارتباطی که با او برقرار میکنیم، ارتباط چشمی است.
درواقع اولین دادهای که به مغز ما میرسد از طریق توانایی دیدن است. چشم ما در ابتدا چه چیزی را میبیند؟
پیش از هر چیز،رفتار و حرکات شخص مقابل را میبینیم. چیزی که نامش را زبان بدن میگذاریم.
پس از آن، شنیدن دومین راه ارتباطی ما با محیط است. تا اینجا هر اطلاعاتی که لازم بوده است را با دیدن بدست آوردهایم.
حال باید با استفاده از مهارت های ارتباطی شنیداری، انسانها را بدرستی بشنویم تا اطلاعاتمان از آنها بیشتر شود.
ما گوش میکنیم که درک کنیم افراد چه چیزی را عنوان میدارند. در این موقعیت ما باید دادههای دیداری و شنیداریای که کسب کردهایم را تحلیل کنیم و نتیجهای نسبی بدست آوریم.
تمام این مراحل انجام میشود تا بتوانیم یک پاسخ صحیح به ارتباط فرد مقابل دهیم و ارتباطی خوب را ایجاد کنیم.
مرحله بعدی استفاده از مهارت گفتاری است. اینکه ما چه مطلبی را با چه لحنی به افراد منتقل کنیم، بسیار مهم است.
مواردی که ذکر کردیم، اساسیترین مهارتهایی است که برای برقراری ارتباط باید بدانیم اما هزاران مورد دیگر از مهارت های ارتباطی وجود دارد که برای یک زندگی بهتر باید بیاموزیم.
در ادامه هر یک از این موارد را بهطور مفصل توضیح خواهیم داد.
بینایی، نعمتیست که باید قدردانش باشیم. همانطور که گفتیم اولین دادههای ورودی مغز ما از طریق دیدن ایجاد میشوند.
ماهرانه دیدن، هنریست که باید نسبت به تقویت آنتلاش کنیم. وقتی قدرت صحیح دیدنمان را بهبود بخشیم درواقع ابتداییترین دادههای ذهنمان را از یک فیلتر معتبر عبور دادهایم.
چگونه باید ماهرانهتر ببینیم؟ ما از دیدن چه میخواهیم؟ میخواهیم شخصی که روبهرویمان قرار گرفته است را تا حدودی تحلیل کنیم.
یادگیری زبان بدن، یکی از راههای تقویت مهارت های ارتباطی در حوزه دیدن است. وقتی زبان بدن را بشناسیم، ورودی چشمهایمان کیفیت بهتری خواهد داشت.
حتما این جمله را شنیدهاید: «کتاب را از روی جلدش نباید قضاوت کرد.» همین جمله به ما میآموزد که قوه بینایی، اطلاعات کافی برای تحلیل و تفکر کردن را به ما نمیدهد.
باید دیگر مهارت های لازم در برقراری ارتباط را نیز تقویت کنیم.
دومینلازمه هر ارتباطی، شنیدن دقیق طرف مقابل است. مهارت گوش دادن، شاید آسان به نظر برسد اما تخصص ظریفی میخواهد.
شنیدن زمانی با مهارت انجام میشود که ما بتوانیم به شخص مقابل القا کنیم یک شنونده حرفهای هستیم.
قطع نکردن ارتباط چشمی در زمان برقراری ارتباط، اولین مهارت در شنیدن است. همین عمل به ظاهر ساده، گوینده را به توضیح دادن بهتر ترقیب میکند.
راهحل دیگری که برای بهبود مهارت شنیداری وجود دارد، سوال پرسیدن هوشمندانه است. چرا باید سوال بپرسیم؟
سوال پرسیدن باعث میشود شما این احساس را به شخص بدهید که علاقهمند به شنیدن حرفهای او و ادامه بحث هستید.
البته مهارت سوال پرسیدن باید طبق چهارچوپ خاصی عمل کند. سوال مناسب، در زمانی مناسب و با لحنی مناسب باشد تا نتیجه خوبی دهد.
بهتر است گوش دادنمان را بررسی کنیم. ببینیم هدف ما از شنیدن چیست؟ آیا میخواهیم تنها پاسخ دهیم یا قصد درک کردن داریم. پس از فهم هدف خود، میتوانیم مهارت خود را اصلاح یا تقویت نماییم.
درک و تفکرکردن، از دیگر مهارت های ارتباطی مهم است. وقتی صحبتهای شخصی را میشنویم، باید بتوانیم آن را بهدرستی درک کنیم تا یک ارتباط صحیح رقم بخورد.
درک کردن صحیح، مستلزم این است که ما تمام باورها و عقاید خود را کنار بگذاریم و نگاه متعصبانهای در بحث و گفتوگو نداشته باشیم.
کنار گذاشتن باورهایمان به این معنا نیست که هرکسی هرچیزی گفت بپذیریم. اگر زمانی که در حال شنیدن هستیم، عقایدمان را رها کرده باشیم، اطلاعاتی که دریاف میکنیم خالص و بدون جهتگیری خواهد بود.
نکته دوماین است که نگاه قضاوتگر را از خود دور کنیم. ما باید یک گوش شنوا باشیم نه یک قاضی که قرار است برای دیگری، حکم صادر کند.
بنابراین برای مهارت های ارتباطی درک کردن، باید بشنویمکه با تفکر کردن درک، همدلی، راهنمایی و ایدهپردازی نماییم.
حتی در شرایطی که با نظرهای شخص مخالف کاملا مخالف هستیم، باز هم موظفیم که عقاید مخالف را نیز محترم بشماریم و با فن بیان مناسب، ایده خود را مطرح کنیم.
در این مرحله دادههای ذهنی ما برای برقراری ارتباط تقریبا تکمیل شده است. بهخوبی دیدهایم، بهدرستی شنیدهایم، بیقضاوت درک کردهایم حال باید تحلیل کنیم تا پاسخی مناسب فراهم نماییم.
مهمترین عامل برای یک تفکر هوشمندانه این است که هدف از برقراری رابطه را بدانیم. ارتباط کاری، دوستانه، خانوادگی و … هرکدام اصول خود را خواهند داشت.
مهارت ابراز عقیده وابسته به مهارت های ارتباطیکلامی یا گفتاری است. ما با فن بیان قوی میتوانیم دانش و اطلاعاتمان دربارهی یک موضوع را در قالب کلام و کلمات به مخاطب خود منتقل نماییم.
چه گفتن و چگونه گفتن، خلاصهای از تمام مفهوم مهارت گفتاری است. برای بیان هر مفهومی میتوانیم چندین واژه متفاوت بکار ببریم.
میتوانیم به کسی بگوییم بفرمایید یا بگوییم بنشینید، هر دو یک مفهوم را بدنبال خواهد داشت اما جایگاه این کلمات بسیار متفاوت است.
به این نتیجه میرسیم انتخاب کلمات درست در بیان احساسات ما تاثیر بسیاری دارد. پس از انتخاب کلمه، نوبت به لحن بیان آن میرسد.
لحن کلام مورد دوم تاثیرگذار در مهارت های ارتباطی گفتاری است. نحوه بیان کلمات نیز در نوع موضوعی که بیان میکنیم، بسیار اهمیت دارد. اگر بهترین کلمات دنیا را با لحنی منفی بیان کنیم، تاثیر مناسبی نخواهد داشت.
آرامش کلام و شمرده صحبت کردن میتواند کلام ما را تا حد بسیار زیادی اثربخش کند. همچنین برقراری ارتباط چشمی در سخن گفتن، همانند شنیدن نقش بسزایی ایفا خواهد کرد.
یکی از راههای تقویت مهارت گفتاری، ضبط کردن صدا است. ما میتوانیم بهترین منتقد خود باشیم و با هر بار شنیدن، گفتار خود را اصلاح کنیم.
نحوه ارتباط برقرار کردن با انسانها دنیایی پر از جزئیات بیانتهاست و مهارت های ارتباطی تنها در عناوین بالا خلاصه نمیشود.
برای مثال مهارتهای شخصیتی مانند اعتماد به نفس، عزت نفس، نحوهمعرفی خود،ایدهپردازی و هزاران صفت دیگر در گروه مهارت ارتباطیقرار خواهد گرفت.
اعتماد به نفس بالا، طوری در رفتار و گفتار ما تاثیر میگذارد که ناخودآگاه موجب جذب مخاطب میشود. اعتماد به نفس، همان مهره ماریست که همه از آن حرف میزنند.
عزت نفس باعث میشود انتخابات ما درمسیری باشد که شخصیت ما را به تعالی برساند و ارتباطات را جهتدهی خواهد کرد.
عرضه مناسب باعث میشود ما خود و تمام تواناییهایمان را به بهترین شکل ممکن به مخاطبین معرفی کنیم.
حال این مهارت های ارتباطی را در برقراری ارتباط با دوستان، خانواده و همسر خود بسط دهیم. متوجه میشویم که مهارت ارتباطی چگونه موجب بهبود روابط ما در تمامی ابعاد خواهد شد.
پیشتر اشاره کردیم که ما مهارت ارتباطی را برای بهبود روابط خود نیاز داریم. چه ارتباطی از رابطه زناشویی مهمتر است؟
اولین خانوادهای که تشکیل میدهیم، همان زندگی مشترک است. بنابراین تمام مهارت ارتباطی خود را برای این رابطه باید بکارگیریم.
چه مهارتهایی به عنوان مهارتهای ارتباطی با مردان یا زنان باید بیاموزیم؟ برای پاسخ به این مورد باید خواستههای این دو گروه را بشناسیم و مهارتها را برای جوابدهی به آن نیازها تربیت و تقویت نماییم.
هر یک از این جنسیتها باتوجه به تفاوتهای فیزیولوژیکیای که دارند، نیازهای متفاوتی نیز خواهند داشت.
اما برخی از توقعات یک زوج در زندگی مشترک میتواند یکسان باشد. برای مثال هم زنان و هم مردان نیاز به اعتماد، احترام، تحسین، تشکر و درک متقابل دارند.
برای هر یک از این نیازها چه در مهارتهای ارتباطی با مردان چه در مهارتهای ارتباطی با دختران، گزینههای خاصی وجود دارد.
یک مثال واضح را با هم بررسی کنیم. برای اینکه شریک زندگی خود را تحسین و از او قدردانی کنیم، نیازمند مهارتهایی از جمله: مهارت دیداری، مهارت قدردانی، مهارت گفتاری و مهارت عشقورزی هستیم.
مجموعهای از این مهارتهای ارتباطی منجر به پاسخ به نیاز تحسین و تشکر همسران در زندگی مشترک خواهد بود.
هر خواسته دیگری نیز با مهارتهای موردنیازش، پاسخ داده میشود. شکلگیری ارتباط صحیح در خانواده مستلزم همین برآورده کردن خواستههای یکدیگر است.
محیط کاری، فضاییست که ما هشت الی ده ساعت از باکیفیتترین ساعات روزمان را در آن سپری میکنیم. بسیاری از ارتباطاتمان در این حیطه بوجود میآید. بنابراین مهارت های ارتباطی در محیط کار بسیار مهم است.
بجز مهارتهای اساسیای که در ابتدای مطلب ذکر کردیم، در محیط کار مهارتهای دیگری هم باید داشته باشیم.
مهارت پذیرش: پذیرش، مهارت بسیار کارآمدی است. انتقادپذیری، مسئولیتپذیریو انعطافپذیری از صفاتی هستند که زیرمجموعه مهارت ارتباطی پذیرش بحساب میآیند.
مهارت یادگیری: ما هر روز میتوانیم از آدمهای اطرافمان مطالب بسیار مفیدی بیاموزیم. مهارت یادگیری در محیط کار مسیر پیشرفت را برای ما هموارتر خواهد کرد.
مهارت مدیریت بحران: این مهارت در بسیاری از موقعیتها میتواند کمککننده باشد. محیط کاری پر از فراز و نشیبهای اجتماعیست، مدیریت بحران از ما فردی صبور و عاقل خواهد ساخت.
مهارت مشورت دادن و گرفتن: یکی از دیگر مهارت های ارتباطی در محیط کار، مشورت گرفتن و مشورت دادن است. ما با شنیدن نظرات مختلف تصمیم بهتری خواهیم گرفت. در عین حال با مشورت دادن به همکاران خود، وجههی بهتری پیدا میکنیم.
مهارتهای بسیاری دیگری را میتوانیم در زمرهی مهارت ارتباطی در محیط کار قرار دهیم. باتوجه به نوع محیط کار و شخصیتی که داریم این مهارتها دایره وسیع و متنوعی پیدا خواهند کرد.
حال که با بسیاری از مهارتهای ارتباطی آشنا شدهایم، چگونه باید این مهارتها را بیاموزیم؟
آموختن یک مهارت راههای بسیاری دارد. یکی از این راههای آموزش مهارتهای ارتباطی، مطالعه کتابهای مرتبط در این زمینه است.
پیشنهاد ما کتاب سبک ها و مهارتهای ارتباطی اثر نیما قربانی است. در این اثر نویسنده ابتدا انسانها را از لحاظ شخصیتی دستهبندی میکند سپس روابط شخص به شخص را بررسی خواهد کرد.
مزایا و معایبی که هر ارتباطی ممکن است در پی داشته باشد را با ظرافت و نگاهی ریزبین به رشته تحریر درآورده است.
نیما قربانی با ذکر سبکهای متفاوت مهارت ارتباطی سعی دارد، به مخاطب خود آموزش دهد چگونه هر رابطهای میتواند مسیر زندگی انسان را تغییر دهد.
در این کتاب با یادگیری انواع مهارت ارتباطی، میآموزیم چگونه روابط مخرب را به سمت و سوی یک رابطه سالم و مفید پیش ببریم.
تنها آموزش و یادگیری هیچ مهارتی کافی نیست. همه چیز در این دنیا رو به جلو حرکت میکند بنابراین مطالبی را که میآموزیم باید هر روز تقویت کنیم و کیفیت آن را ارتقا دهیم.
هر یک از مهارت های ارتباطی که تا به حال ذکر کردهایم راههای مخصوصی برای تقویت شدن دارند. برخی از تمرینات هستند که انجام آنها مجموعهای از مهارت ها را در ما بهبود خواهند داد.
ما در همراهتم سعی کردهایم هر مطلبی که در زمینه مهارتهای ارتباطی آموختهایم را با شما به اشتراک بگذاریم.
مقالات بسیاری در این دستهبندی وجود دارد که هر یک بعدی از این مهارتها را به تصویر کشیده است.
اگر شما هم به آموختن علاقهمند هستید، با ما در میان مطالب این وبلاگ چرخی بزنید.