ژک لکان: روانکاو یا سلبریتی فکری؟

ژک لکان روانکاو بزرگ فرانسوی قرن بیستم، همواره از دید برخی افراد عجیب به نظر می‌رسیده است: یک سلبریتی فکری که مانند ستاره‎ای پاپ در کانون شایعه‌پراکنی و کنجکاوی قرار داشت، با هنرمندان و نویسندگان مشهور به گردش می‌رفت، مدل موی فوق‌العاده‌ای داشت و زنان زیبا را به خود جذب می‌کرد.

در ادامه‌ی این مطلب از بلاگ همراهتم به شخصیت و نظریات ژک لکان می‌پردازیم.

ژک لکان که بود؟

ژاک ماری امیل لاکان در آوریل ۱۹۰۱ در پاریس به دنیا آمد. در سال‌های نوجوانی برادر جوان‌تر ژاک به صومعه پیوست. در همین سال لاکان به کمک یکی از عمه‌هایش که استعداد او را دریافته بود به کالج یسوعی استانیسلاس راه یافت. البته در اواسط دهه‌ی ۱۹۲۰ او از مذهب ناراضی شد و بر سر آن با خانواده‎اش مشاجره کرد. لکان به علت لاغری بیش از حد از خدمت سربازی معاف شد و بلافاصله به دانشکده‌ی پزشکی وارد شد. او در بیمارستان سنت آن بر روانپزشکی متمرکز شد و در همین زمان به شکلی تخصصی مطالعه‌ی فلسفه را ادامه داد. ژاک به فیلسوفانی چون کارل یاسپرس و مارتین هایدگر علاقه‌مند بود و هم‌زمان در سمینارهای هگل‌شناسی الکساندر کوژِو شرکت می‌جست.

ژک لکان در قامت روانپزشک

در سال ۱۹۳۱ لاکان یک روان‌پزشک با مجوز قانونی بود و مدرک دکترای او با با ارائه‌ی تز «جنون پارانوئیک در ارتباط با شخصیت پارانوئیک» به او اعطا شد. این تز فراتر از محافل روانکاوی، توسط هنرمندان سورئالیست تحسین شده بود و روانکاوان عمدتاً آن را نادیده می‌گرفتند. با این وجود او در سال 1934 نامزد ریاست جامعه‌ی روانکاوی پاریس شد. لاکان اولین گزارش تحلیلی خود را درباره مرحله‌ی آیینه‌ای با عنوان «مرحله‌ی آیینه‌ای به عنوان عامل تشکل منِ نفسانی» در کنگره‌ی بین‌المللی انجمن روانکاوی در مارین‌باد عرضه کرد. ارنست جونز رئیس کنگره، با ندادن وقت اضافه به لاکان برای اتمام سخنرانی‌اش، باعث قطع شدن صحبت او شد و اجازه نداد گزارش به پایان برسد. بعد از این بی‌احترامی، لاکان کنگره را به قصد دیدن بازی‌های المپیک برلین ترک کرد. متأسفانه امروزه هیچ نسخه‌ای از متن سخنرانی اصلی او باقی نمانده ‌است.

بیشتر بخوانید:   با کودک غمگین خود چطور برخورد کنم؟

ژک لکان و سورئالیسم

لکان جزو روشنفکران فعال دوره‌ی پس از جنگ جهانی اول محسوب می‌شد؛ او با آندره بروتون، ژرژ باتای، سالوادور دالی و پابلو پیکاسو معاشرت دائمی داشت. لکان به جنبش روح که توسط ماریس چویسی پایه‌گذاری شده بود علاقه‌مند بود و آن را در مجله‌ی سورئالیستی مینوتار منتشر کرد. همچنین به اولین خوانش عمومی از افسانه‌ی اولیس و رمان اولیس اثر جیمز جویس اقدام کرد.

علاقه‌ی او به سورئالیسم نسبت به علاقه‌اش به روانکاوی پررنگ‎تر است. با این همه، لکان هیچگاه علاقه و همراهی خود را با سورئالیسم ترک نگفت. این نگاه و دیدگاهی نئورمانتیک از جنون است که به مثابه‌ی یک زیبایی تکان‌دهنده در نظر گرفته می‌شود.

لکان ادامه‌دهنده‌ی راه فروید است؟

ژک لکان با استفاده از روش دیالکتیکی هگل و زبان‌شناسی فردینان دو سوسور، نظرات فروید را طوری بازنویسی می‌کند که روانکاوی در تحلیل و تفسیر تمام عرصه‌های حضور انسان مشارکت و همکاری داشته باشد. او به نحوی به این کار شکل می‌بخشد که به شکل شگرف، مرزهای رشته‌ی خود یعنی روانکاوی را پشت سر بگذارد و روانکاوی را با سیاست، فلسفه، ادبیات، علم، مذهب، هنر و تقریباً تمام رشته‌های آموزشی دیگر دربیامیزد. به همین دلیل آثار لکان عمدتا به شکل سخنرانی هستند؛ بسیار دشوار و پر از جناس‌های غامض و کنایه‌های مبهم. همگان باور دارند که آثار او بسیار سخت‌خوان است. لکان برای رسیدن به آن‌چه از روانکاوی می‌خواهد و انتظار دارد، به پی‌ریزی سه نظم یا بنیان پرداخت که عبارتند از: امر خیالی، امر نمادین و امر واقع.

نظریات ژک لکان

ژک لکان، یکی از جنجال‌برانگیزترین روانکاوان زمان بعد از فروید بوده است. نظریه‌های روانکاوی او تاثیرات زیادی بر حوزه‌های مختلف در داخل و خارج از حیطه‌ی روانکاوی بر جا گذاشته است؛ از جمله بر نقد ادبی، فلسفه، فمنیسم و حتی بر فیلم و سینما.

بیشتر بخوانید:   غمباد چیست و چگونه با روش‌های علمی درمان می‌شود؟

لکان آثار متعددی نداشت و تنها یک کتاب از او در دست است که درواقع رساله‌ی دکترای او محسوب می‌شود. در این رساله به بحث درباره‎ رابطه‌ی اختلالات روانی پارانویایی و اختلالات شخصیت پرداخته شده است، اما شهرت عمده‌ی او به‌خاطر مقالات بود که در سال ۱۹۶۶ تحت عنوان Ecrits به چاپ و نشر عمومی رسیدند.

نظریه گفتمان

یکی از مهم‌ترین نظریات روانکاوی ژک لکان نظریه‌ای درباره‌ی ضمیر ناخودآگاه است. بر اساس آن، ضمیر ناخودآگاه با زبان مقایسه و نتیجه گرفته می‌شود که ضمیر ناخودآگاه درواقع همانند نوعی زبان است. او درنهایت به این نتیجه رسید که برای رسیدن به ناخودآگاه راهی جز ایجاد و برقرار ساختن بستر گفتمان بین روانکاو و بیمار وجود ندارد.

نظریه انتقال و مرگ سوژه

مفهوم سوژه یا فاعل شناساگر از دیگر مفاهیم مهم نظریات لکان است. ریشه‌ی این نظریه تا حدود زیادی نزد امانوئل کانت و یا رنه دکارت پیدا می‌شود. این مفهوم بیانگر کنشی در برابر برتری‌جویی یا امتیاز دادن به مفهوم خود در تفکر اومانیستی است. لکان سوژه را کاملا متمایز از مفهوم «من» می‎داند. موضوع انتقال در نظریه‌های روانکاوی او به روند تحقق خواسته‌ها و آرزوهای ناخودآگاه به‌ویژه در وضعیت تحلیلی اشاره دارد. انتقال‌ها درواقع موارد تازه‎ای از محرک‌ها، تحریکات و تخیلاتی هستند که در روند تحلیل توسط روانکاو کشف می‌شوند.

سه‌گانه‌ی ژک لکان: نظم‌های بنیادین

از موارد اساسی دیگر که در نظریات روانکاوی لکان به آن برمی‌خوریم، سه‌گانه‌ی امر تخیلی، امر نمادین و امر واقعی در روابط بین دو ذهن یا دو تفکر یا بین درمانگر و بیمار است.

امر خیالی

امر خیالی نشان‌گر جستجوی بی‌پایانی به دنبال خود است. امر خیالی قلمروی من (ego) است، جایی که «من» به غلط خود را یک وجود کامل می‌بیند و تصور می‌کند با معنایی روشن و منسجم سخن می‌گوید.

بیشتر بخوانید:   تحلیل روانکاوی: سفر به دنیای درونی

امر نمادین

امر نمادین شامل تمام چیزهایی است که ما واقعیت می‌نامیم؛ از زبان و فرهنگ گرفته تا قانون و تمام ساختارهای اجتماعی. در امر نمادین ما به‌عنوان بخشی از جامعه‌ی انسانی قرار می‌گیریم.

امر واقع

امر واقع معرف حیطه‌هایی از زندگی است که نمی‌توان آن‌ها را شناخت. امر واقع همان جهان است پیش از آن‌که زبان خردش کند. یعنی امر واقع چیزی است که تن به نمادین شدن نداده و در نتیجه وارد زبان نشده است تا قابل شناسایی باشد.

کلام آخر

روانشناسان و فیلسوفان زیادی بعد از فروید سعی کردند افکار و اندیشه‌های او را گسترش دهند. اگرچه نظریه‌پردازان بزرگ و موثری در این زمینه شناخته‌شده هستند اما هیچکدام به اندازه‌ی لکان انقلاب فرویدی را ادامه ندادند. هرچند زبان بسیار سنگین و پیچیده‎ی لکان، باعث شده است بسیاری از افراد با نظریات او آشنایی نداشته باشند اما اندیشه‌های او در سال‌های اخیر به سرعت در حال نشر و محبوبیت است.