روانشناسی کسب و کار شیوههای تجاری پیشرفته را با مطالعهی رفتار انسان ترکیب میکند تا بهره وری و کارایی در محیط کار را بهبود ببخشد. هر کسبوکاری یک هستهی انسانی دارد. موفقیت تجاری کسبوکارها به تعاملات مثبت انسانی و روابط قوی بین آنها متکیست. از فرهنگسازی داخلی گرفته تا ایجاد انگیزه در کارکنان گرفته، پیدا کردن مشتری و تبدیل آنها به مشتریان ثابت، از اهداف روانشناسی در کسبوکار است.
تاریخچهی روانشناسی کسبوکار
روانشناسی تجاری امروز ریشه در روانشناسی صنعتی دارد که در اوایل دههی 1900 در ایالات متحده آغاز شد. کاربرد عملی روانشناسی صنعتی در پی جنگ جهانی اول و دوم آغاز شد. پس از جنگ جهانی دوم و ورشکستگی بنگاههای اقتصادی کوچک و بزرگ، دانشگاه مینه سوتا برای حل این مشکل طرحی را به دولت پیشنهاد داد. روانشناسی به نام پترسون (Peterson) با این طرح شرکتهای جدیدی را با نام شرکتهای کارآفرین بنیانگذاری کرد. آنها با طراحی پرسشنامههای کاربردی، استعدادیابی، شناسایی بازار کار جدی و درنهایت آموزش پیش از کار توانستند هر شخص را با توجه به استعدادها و توانمندیهایش به شغل دلخواهش برسانند. آنها با معرفی نیروهای مستعد و آموزش دیده، یک بار دیگر چرخ صنعت و تجارت را به حرکت درآوردند. شرکتهای کارآفرینی تلاش میکردند که هر شخص را به جایگاهی مناسب در شغل مورد نظر خود برسانند. کاری که باعث شد فرصتهای شغلی به صورت عادلانهای در میان افراد جامعه تقسیم شود. روانشناسی کسبوکار مطالعات تجاری را با آخرین تحقیقات روانشناسی ترکیب میکند تا یک محل کار خوب، حرفهای و موفق را برای کارکنان ایجاد کند. هال استرانگ (Hall strong) و پترسون از روانشناسان سرشناس این حوزه هستند.
چگونه از روانشناسی کسبوکار در سازمانها استفاده میشود؟
همانطور که گفتیم روابط انسانی هستهی اصلی موفقیت هر کسبوکاری ست. روابطی که در پی تعاملات کارکنان ایجاد میشود یا حتی ارتباط درست و حرفهای با مصرف کننده. رهبران شرکتهای موفق و برتر که از روانشناسی کسبوکار برای رقابت در تجارت خود استفاده میکنند، این جنبهی حیاتی تجارت را درک میکنند. در روزگاری که کسبوکارها دائما در حال رشد و ترقی هستند، رقابت برای جذب مشتری بسیار سخت است. رونق مشاغل و پیدا کردن راههای موفقیت نیازمند بهکارگیری شیوههای مختلفیست که بتواند ضمن جلب اعتماد مشتریان، آنها را به مشتریان وفادار تبدیل کند. امروزه بهرهمندی از اصول روانشناسی در کسبوکار یکی از ضرورتهای موفقیت در مشاغل مختلف است. برای مثال در برگزاری کمپینهای تبلیغاتی که در بیزینسهای فعلی بسیار دیده میشود، از همین کاربرد روانشناسی در کسبوکار استفاده میکنند.
برای ارتقای سطح کیفیت مشاغل و بیزینسها و استفادهی درست و بهجا از علم روانشناسی، باید از اطلاعات صحیح این حوزه به درستی استفاده کرد. نداشتن آگاهی کافی در خصوص روانشناسی کسبوکار و میتواند تأثیرات جبرانناپذیری برای یک شرکت به دنبال داشته باشد.
یکی از مهمترین و کلیدیترین اصول روانشناسی در کسبوکار این است که جامعهی هدف شما (کارمندان، کارگران و مشتریان) به طور مستقیم از هدف شما آن مطلع نشوند. درحقیقت شما باید این اصول را به صورتی به کار بگیرید که روی ناخودآگاه و باور افراد تأثیرگذار باشد تا بتواند نتیجه مطلوب را برای شما به همراه داشته باشد.
کاربرد روانشناسی در کسبوکار
روانشناسی کسبوکار را میتوان در هر جنبهای از تجارت استفاده کرد:
- بازاریابی: متخصصان بازاریابی اصول روانشناختی را در بازاریابی محصول یا خدمات جدید به کار میگیرند. روانشناسی کسبوکار به آنها کمک میکند تا رفتار مصرفکننده را درک کنند، پیامهای انگیزشی خود را بهتر کنند و کمپینهای بازاریابی مفیدی برای بیشتر شدن مشتریان ایجاد کنند.
- جذب استعداد و مدیریت: روانشناسی کسبوکار به متخصصان منابع انسانی کمک میکنند تا بهترین متقاضیان کار را با استفاده از روشهای علوم رفتاری پیدا کنند. همچنین به آنها تکنیکهای مربیگری انگیزشی برای بهبود عملکرد کارکنان را نیز آموزش میدهند.
- رهبری اجرایی: مدیران میتوانند از ابزارهای روانشناسی برای ارزیابی هوش تجاری افراد سازمان استفاده کنند. علاوه بر آن با ایجاد فرآیندهایی نوآوری و بهرهوری را برای سازمان خود به همراه داشته باشند.
- مدیریت تغییر: تغییر میتواند یک فرآیند دشوار در هر سازمانی باشد. درک رفتار انسانی میتواند به مدیران کمک کند تا مشکلات مربوط به نیروی کار را پیشبینی کنند و آنها را کاهش دهند.
- فرهنگ سازمانی: روانشناسی در کسبوکار به سازمانها کمک میکند تا استراتژیهای بلندمدت درستی را تعیین کنند، افراد مناسب را استخدام کنند و برند خود را رشد دهند.
- قیمتگذاری: یکی از موضوعات روانشناسی در مشاغل که تأثیرات مثبتی بر توسعه یک دارد، موضوع قیمتگذاریست. امروزه بسیاری از تجارتهای کوچک و نوپا توانستهاند با این نوع استراتژی، موفقیت چشمگیری را به دست بیاورند و با شرکتهای بزرگ هم رقابت کنند.
- جلب بیشتر مشتری: توجه داشته باشید که در بازار رقابتی امروز، شرکتی توان برنده شدن را دارد که بیشتر از سایرین بتواند مشتریان را به سمت خود جذب نماید. اصلی که در بازار بسیار ساده و بدیهیست همین، جذب حداکثری مشتری در کوتاهترین مدت است. استفاده از بستهبندی و معرفی صحیح کالا، بررسی بازخورد مشتریان و غیره ازجمله راهکارهای این موضوع است. بنابراین کاربرد روانشناسی در کسبوکار از ستونهای اساسی بنیان هر تجارتیست.
نقش روانشناسان کسبوکار
روانشناسان کسبوکار مسئولیتهای مختلفی در سازمان خود دارند. مسئولیتهای روزانهی آنها ممکن است بسته به نقش یا بخش سازمانی آنها متفاوت باشد، با این حال، همهی روانشناسان کسبوکار باید برای انجام وظایف زیر مجهز باشند:
- افزایش بهرهوری کارکنان
- برنامههای آموزشی
- توسعهی مهارتهای حرفهای کارکنان
- ارائهی رهبری انگیزشی
- ارزیابی کارکنان
- بهبود ساختار سازمانی برای دستیابی به اهداف تجاری
- افزایش رفاه کارکنان در محل کار
در ایران برای گرفتن تخصص در این رشته، مدرک کارشناسی روانشناسی صنعتی لازم است. در دورهی لیسانی دروسی مانند توسعهی منابع انسانی، نظریات روانشناسی، آمار و غیره تدریس میشود. در پایان دورهی لیسانس لازم است که یک دورهی چند ماهه کارآموزی گذرانده شود. کارآموزی به فرد کمک میکند که مهارتهای ارتباطی و تفکر انتقادی خود را تقویت کند تا برای حل مسئه در شرکتها و بنگاههای اقتصادی به صورت کارآمدی فعالیت کند. باتوجه به اهمیت این رشته در صنعت و تجارت، کشورهای پیشرفته برای استخدام چنین افرادی درآمدهای زیادی تعیین میکنند.
ارسال پاسخ