شاید متحیر شوید اگر بدانید هیچ نابینای مادرزادی به اسکیزوفرنی مبتلا نمیشود. این موضوع برای چند دهه موجب حیرت دانشمندان زیادی بود. اگرچه مطالعات بیشماری برای آزمایش این نظریه انجام شده است، اما هیچ یک به اندازهی مطالعهای که در سال 2018 روی 467945 نوزاد استرالیایی صورت گرفته، جامع نبوده است. این تحقیق به بررسی نوزادانی میپردازد که در سالهای 1980 تا 2001 متولد شدهاند.
دانشمندان دریافتند که از 1870 کودک (0.4 درصد) که به اسکیزوفرنی مبتلا شده بودند، هیچ یک نابینا به دنیا نیامدند. این ناهنجاری محققان را به این باور رسانده است که مسالهای در مورد نابینایی مادرزادی وجود دارد که در واقع از افراد در برابر ابتلا به این بیماری محافظت میکند. اما موضوع چیست؟ دو ایده در این زمینه وجود دارد: اول شناخت و دوم بینش.
شناخت
در حالی که هنوز پاسخ قطعی برای علت این موضوع وجود ندارد، اما محققان فرضیههای زیادی دارند. توماس سدلاک (Thomas Sedlak)، پزشک، مدیر کلینیک مشاورهی اسکیزوفرنی و روانپزشکی و استادیار روانپزشکی و علوم رفتاری در دانشکدهی پزشکی جان هاپکینز (Johns Hopkins University )، میگوید: «یک نظریه ممکن است این باشد که یک فرد نابینا از بدو تولد یاد میگیرد که محافظهکارانهتر فکر کند.» اما این حرف دقیقا به چه معناست؟
در حالی که شاخصترین علائم اسکیزوفرنی، نشانههای روانپریشی مانند توهم و هذیان است، دانشمندان معتقدند که اینها ویژگیهای اصلی بیماری نیستند. به طوریکه تحقیقات نشان داده ویژگیهای اصلی اسکیزوفرنی، اختلالات شناختی هستند. این اختلالات در مواردی مانند: حافظه، ادراک، یادگیری، زبان و توجه حتی از علائم روانپریشی هم شایعتر هستند.
در مقابل، افرادی که نابینا به دنیا میآیند جنبههای رشد یافتهتری از حواس دیگرشان دارند. جنبههایی مانند: پردازش شنوایی، توجه، بویایی و حافظه، که در مبتلایان به اسکیزوفرنی کمبودشان دیده میشود. افرادی که نابینا به دنیا میآیند، در سنین پایین یاد میگیرند که با تقویت این حواس، نابیناییشان را جبران کنند. دانشمندان اعتقاد دارند که این نوع مهارتهای تقویتشده، مانند مهارت گوش دادن اثر محافظتی در برابر ایجاد اختلالات مخالف، که با اسکیزوفرنی همراه است، دارند.
به عنوان مثال: افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در پردازش صداهای مکالمهها و اینکه از کجا و کدام سمت میآیند مشکل دارند. این نوع نقص حتی میتواند درک این موضوع را برای آنها دشوار کند که صدای حرفهایشان از خودشان میآید؛ مسالهای که به هذیان بیشتر این بیماران کمک میکند.
بینش
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در بینایی خود مشکلاتی از جمله مشکلات شبکیهی چشم، حرکات غیرعادی چشم و میزان پلک زدن غیرطبیعی دارند. این ناهنجاریهای بینایی حتی قبل از بروز علائم روانپریشی هم رخ میدهند که گاهی اوقات میتواند پیشبینی کنندهی تشخیص اسکیزوفرنی هم باشد. دانشمندان بر این باورند که وقتی دید شخصی غیرعادی است، مغز انواع سیگنالهای گیج کنندهای از پیرامون بیمار دریافت میکند، بنابراین آنها باید پیش بینیهای بیشتری انجام دهند تا همه چیز را به درستی درک کنند.
از آنجایی که بینایی تحت تأثیر قرار دارد، نابینایان مادرزادی اطلاعات از پیش تعیینشدهای ندارند که با تشخیص خود طبیق دهند؛ بنابراین هیچ تناقضی برایشان موجب ایجاد توهم وهذیان نمیشود. با این حال، به گفتهی محققان، حتی افراد سالم نیز زمانی که بیناییشان به طور موقتی و برای چند روز دچار مشکل شود هم ممکن است دچار توهم شوند.
از سوی دیگر، دانشمندان فرض میکنند که وقتی فردی از بدو تولد نابینا است، مغز شرطی میشود تا با تکیه بر نشانههای دیگر برای ساختن تصویر ذهنی، تمام اطلاعات حسی دریافتی را درک کند. بنابراین در این تئوری، آنها پیشبینیهای نادرستی در مورد دنیای اطراف خود نمیکنند و کمتر مستعد ابتلا به علائم روانپریشی هستند. در واقع آنها به طور خودکار، از نشانههای بصری نادرست مرتبط با اسکیزوفرنی محافظت میشوند.
نابینایی با چه اختلالات روانی همراه است؟
نابینایی مادرزادی نمیتواند در برابر ابتلا به اختلالات روانی دیگر سدی ایجاد کند. افرادی که به طور مادرزادی نابینا هستند، بیشتر از دیگران به اختلال خوردن یا عنکبوتهراسی مبتلا میشوند. درست است که آنها هرگز عنکبوت را ندیدهاند، اما همیشه از هجوم یک موجود ناشناخته مانند عنکبوت در ترساند. به علاوه اگر فردی هم نابینا و هم ناشنوا به دنیا بیاید، احتمال دارد که به اسکیزوفرنی مبتلا شود. حتی آنها بیشتر از دیگران به روانپریشی دچار میشوند. در سندرم آشر کسانی که به طور مادرزادی ناشنوا هستند، در اوایل کودکی بینایی خود را نیز از دست میدهند.
این سندرم با ابتلا به اسکیزوفرنی و روانپریشی نیز همراه است. تا به امروز دقیقا مشخص نیست که چرا ناشنوایی مادرزادی باعث نابینایی هم میشود. اما یکی از احتمالات این است که در نابینایی، فرد با محیط اطراف خود دچار چالش میشود. به همین خاطر برای برطرف کردن این چالش مجبور است از دیگر حواس خود استفاده کند تا نقص خود را جبران کند. او تغییرات شناختی و ادراکی را پرورش میدهد که درنهایت موجب عملکرد فوقالعادهی او خواهد شد. در حالی که ناشنوایی موجب میشود فرد فرصت درگیر شدن با محیط و تعاملات با اطرافیانش را نداشته باشد. همین محدودیت مانع از توسعهی استراتژیهای شناختی مقابلهای او خواهد شد.
اگرچه هنوز باید توضیحی جامع و دقیق برای فقدان اسکیزوفرنی در نابینایی مادرزادی ارائه شود، با این حال این فرضیهها امید زیادی برای درک و شناخت بیشتر این بیماری به جامعهی پزشکی به خصوص روانپزشکی میدهد. علاوه بر آن پیشگیری از تشدید اسکیزوفرنی یکی دیگر از مزایای مطالعهی این نظریه است. معاینات چشم در همان ابتدای تولد نوزاد میتواند به عنوان یک معیار پیشبینیکننده برای ابتلا به اسکیزوفرنی استفاده شود.
آموزش بصری و شناختی اولیه که بر بهبود ادراک حسی و همچنین مهارتهایی مانند حافظه و توجه تمرکز دارد، میتواند به طور بالقوه به افرادی که در معرض خطر بالای این اختلال هستند کمک زیادی کند. توجه و تمرکز و تکیه بر حواس دیگر به جز بینایی، باعث بهبود عملکرد در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی خواهد بود.
ارسال پاسخ