تفاوت منطق و شهود در چیست؟

تفاوت منطق و شهود در چیست؟

احتمالا می‌توانیم منطق و شهود را دو مهارت حیاتی در زمینه‌ی تصمیم گیری بدانیم. تصمیم‌هایی که بر پایه‌ی تفکر منطقی و شهودی گرفته می‌شود بسیار موثر و کارآمد خواهد بود. با این حال همیشه نبردی بر سر تعیین اولویت این دو در میان است. این دو روش بسیار مفید و تاثیرگذار، و در عین حال کاملا متفاوت به حساب می‌آید. حال باید در نظر گرفت که در چه شرایطی یکی از این دو بر دیگری برتری پیدا خواهد کرد؟

در نقل قولی از بلز پاسکال (Blaise Pascal)، دانشمند معروف فرانسوی، آمده است که، «قلب دلایل خود را دارد و قوه‌ی استدلال از آنها هیچ نمی‌داند.» اگر بخواهیم آن را به زبانی ساده بیان کنیم، می‌توانیم بگوییم: «دل منطقی دارد که عقل از آن بی‌خبر است.» پاسکال ریاضی‌دان، فیزیکدان و فیلسوف فرانسوی و یکی از تاثیرگذارترین دانشمندان طول تاریخ بود. این امر اهمیت تفکر شهودی را نشان می‌دهد. ما تا حدودی با منطق و کارکردش آشنا هستیم، اما حال باید در پی معنای دقیق شهود بگردیم.

در ادامه‌ی این مطلب از بلاگ همراهتم تفاوت میان منطق و شهود، و شیوه‌ی استفاده‌ی بهینه از هر یک از این دو در زمان مناسب را بررسی می‌کنیم.

جادوی منطق و شهود

می‌توانیم منطق را به‌منزله‌ی توانایی حل مشکلات بر پایه‌ی قواعد مشخص و محکمی در نظر بگیریم که به مرور زمان آموخته‌ایم. فرد منطقی برای آن که مشکلات را تجزیه و تحلیل و حل کند، از قواعد و اصول قطعی و مسلم کمک می‌گیرد و به‌طور منظم عمل می‌کند. فرایند تفکر منطقی آهسته‌تر و سنجیده‌تر است. اغلب تفکر منطقی با فعالیت‌هایی مانند حل مسائل ریاضی پیچیده یا اقدام عملی لازم همراه است.

حال آن که، تفکر شهودی را می‌توانیم مجموعه‌ای از قوانین درونی عنوان کنیم که به مرور زمان از طریق تجربه‌ها و ادراک‌های خودمان به دست آمده است. فرایند این گونه تفکر معمولا سریع‌تر، غریزی و متکی بر حواس و عواطف است. به همین دلیل است که معمولا شهود بر اساس عملکردها یا روش‌هایی که در گذشته برای حل مسئله و مشکل به کار گرفته‌ایم شکل می‌گیرد. برای مثال آخرین باری که از محل کار تا خانه را، بدون آن که حواس‌تان به رانندگی باشد، طی کرده‌اید، در نظر بگیرید. با این که این کار مطمئنا کار ایمنی نیست، اما وقتی اقدامی به ابزار ماهر ذهنی سپرده می‌شود، این بخش به‌صورت خودکار آن کار تکراری را به سرانجام می‌رساند.

بیشتر بخوانید:   بررسی روانشناسی زنان

به همین دلیل هم است که عادت‌های خوب و کارآمد، دریافت‌های حسی قوی‌تر و تجربه‌های متعدد مفید واقع می‌شوند و به افزایش قوه‌ی شهودی شما کمک خواهند کرد. قوه‌ی شهودی را می‌توانیم به‌منزله‌ی «دفترچه‌ی راهنمای» کارهایی در نظر بگیریم که به مرور زمان شکل می‌گیرد و زندگی را آسان‌تر می‌کند. در نظر بگیرید که مجبور باشید برای اجرای کوچک‌ترین کار روزمره از شیوه‌ی تفکر منطقی استفاده کنید.

هنگام مناسب استفاده از شهود یا منطق

هنگام مناسب استفاده از شهود یا منطق

حال که با تفاوت میان این دو شیوه‌ی فکری آشناتر شدیم، پرسش بعدی مطرح می‌شود: هنگام مناسب استفاده از هر یک از این روش را چگونه تشخیص دهیم؟ گاهی پاسخ به این پرسش آسان نیست، چرا که برخی از اوقات تفکر شهودی به‌طور خودکار به شرایط واکنش نشان می‌دهد و فرصت انتخاب و تصمیم‌گیری را از ذهن می‌گیرد. برای مثال فرد هیجانی اگر در شرایط ویژه یا بحرانی قرار بگیرد، دست و پای خود را گم می‌کند و در این حالت فرایند تفکر منطقی از کار می‌افتد. در این موارد تفکر شهودی نیز غیر قابل اعتماد است. به همین دلیل است که برای تقویت گرایش‌ها و قابلیت‌های طبیعی ذهن باید تمرین‌ها و اقداماتی را در برنامه‌ی زندگی بگنجانیم.

در مطلبی از دانشگاه هاروارد در ارتباط با هنگام مناسب اتکا به یکی از این دو روش چنین آمده بود: «هنگامی که اتکا بر شهود امن باشد، می‌توان از این روش بهره گرفت.» از سویی، استفاده از شیوه‌ی تفکر شهودی، وقتی شخص تجربه‌ی کافی را در زمینه‌ی تصمیم‌گیری ندارد، کاری خطرناک است. برای مثال، صخره‌نورد مبتدی باید بیش از تفکر شهودی خود بر اصول و قواعد تفکر منطقی متکی باشد. از سوی دیگر، وقتی فرد دانش و تجربه‌ی کافی را در زمینه‌ی مورد نظر دارد، اگر به قوای شهودی خود اتکا کند ممکن است به ابتکارهای جدیدی نیز دست یابد.

بیشتر بخوانید:   شیوه‌ی پرورش هوش عاطفی

طبق پژوهش صورت گرفته، برای آن که قوه‌ی شهودی کارآمدی به وجود آید، باید حداقل ده سال از تجربه و تکرار و دریافت بازخورد در آن زمینه‌ی مورد تصمیم‌گیری گذشته باشد. همچنین ممکن است این شیوه‌ی تفکری به صورت اتفاقی و بر اثر مواجهه مکرر با شرایط آموخته شود، در این مورد فرد از فرایند آموزش آگاهی ندارد. مثلاً باربر کوهستانی که برای امرار معاش بار کوهنوردان را جابجا می‌کند، به تدریج اطلاعات فراوانی را در زمینه‌ی این رشته فرا خواهد گرفت.

برای تقویت قوه‌ی شهودی و بهبود فرآیند تصمیم‌گیری، مشاوره روانشناسی می‌تواند بسیار مفید باشد. با کمک یک مشاور، فرد می‌تواند الگوهای تفکر خود را شناسایی کرده و مهارت‌های تصمیم‌گیری بهتری را توسعه دهد. این نوع مشاوره می‌تواند به فرد کمک کند تا از تجربیات خود به بهترین نحو بهره‌برداری کند و به قوه‌ی شهودی خود اعتماد بیشتری داشته باشد.

عوامل موثر بر تصمیم‌گیری شهودی یا منطقی:

نهایتا تصمیم‌گیری برای انتخاب یکی از دو شیوه‌ی تفکر شهودی یا منطقی در سه عامل زیر خلاصه می‌شود:

  1. تجربه یا میزان تخصص در موضوع مورد نظر
  2. نوع مشکل یا مسئله: آیا موضوع تصمیم‌گیری ساختارمند است (مجموعه‌ی مشخصی از قواعد و اصول و داده برای حل آن وجود دارد،) یا بدون ساختار است (هیچ نظم و قاعده‌ای ندارد)
  3. آیا محدودیت زمانی وجود دارد؟ اگر زمان عاملی مهم در تصمیم‌گیری است و محدودیت شدید زمانی داریم، در صورتی که شرایط بالا وجود داشته باشد، بهترین شیوه اتکا به قوه‌ی شهودی خواهد بود.

کلام آخر

تشریح موضوع تقابل شهود و منطق بسیار دشوار است. با این حال مسلم است که هر دوی این شیوه‌ها، ابتکارهایی مهم و ضروری در زمینه‌ی حل مشکلات به شمار می‌آیند. ذهن ما برای کمک به کارآمدی بیشتر تصمیم‌های ما این دو شیوه را پرورانده است. هر چند ما پیوسته می‌خواهیم یکی از این دو شیوه را در شرایط گوناگون بر دیگری اولویت دهیم، تجربه نشان داده است که استفاده‌ی همزمان از هر دوی این روش‌ها بسیار موثرتر خواهد بود. هر یک از این‌ها به‌تنهایی ممکن است انسان را به سوی انتخاب‌های اشتباه راهنمایی کند. خصوصا در مورد تفکر شهودی باید در نظر داشته باشیم که اگر مشکلات عاطفی و احساسی حل نشده در روان داشته باشیم، این شیوه بسیار خطرناک خواهد بود. بنابراین سلامت روان و تجربه‌اندوزی در زندگی سبب خواهد شد که ما ابزار لازم و کافی برای گزینه‌های متفاوت در زندگی را کسب کنیم.