کتاب گندزدایی از مغز یکی از پرفروشترین کتابهای فیث جی هارپر (Faith G Harper) است. نویسندهای که بهعنوان یک مشاور حرفهای بهداشت روان جامعه، با دانش و تخصص خود به هزاران فرد کمک کرده تا از شر افسردگی، خشم، نگرانی، هراس و وسواس خود خلاص شوند. کتاب گندزدایی از مغز مثل باقی کتابهای نویسنده به شما کمک میکند با تسلط روی ذهنتان زندگی بهتری را تجربه کنید.
آشنایی با نویسندهی کتاب گندزدایی از مغز
فیث جی هارپر یکی از مشاوران بهداشت روان است که در تگزاس آمریکا فعالیت دارد. تحصیلات او در زمینهی روانشناسی بوده است و تا به امروز با فعالیت مداوم خود در این زمینه به افراد زیادی مشاوره داده است. یکی از دلایل پرطرفدار بودن او طنز میان صحبتهایش است. او در کتاب گندزدایی از مغز سعی کرده ما را از احساسات منفی و مخرب خالی کند.
افکار منفی و احساسات بد زور و قدرتشان از افکار مثبت خیلی بیشتر است و متاسفانه این قدرت را دارند که تمام زندگی ما را تحت تاثیر منفی قرار دهند. این افکار گاهی آنقدر زیاد میشوند که ما قدرت مبارزه با آنها را از دست میدهیم. فیث جی هارپر سعی داشته با انتشار این کتاب به ما کمک کند تا نهتنها احساسات منفی را از خودمان دور کنیم، بلکه با قدرت بتوانیم همهی افکار را تحت کنترل خودمان قرار دهیم. گندزدایی از مغز درسهای فراوانی به مخاطبان خود میدهد که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره خواهیم کرد.
درسهای کتاب گندزدایی از مغز
مغز ما پیچیدگیهای زیادی دارد که همیشه روانشناسان، متخصصان و دانشمندان در تلاش بودهاند برای توضیح و تفسیر کارکرد آن اطلاعات جدیدی پیدا کرده و آن را به مردم ارائه کنند. نویسندهی این کتاب هم برای نوشتن این کتاب تحقیقات زیادی کرده تا به زبان ساده و قابل فهم برای عموم مردم، از کارکردهای مهم مغز صحبت کند. زبان نویسنده در این کتاب هم مانند تمام نوشتههایش، طنزآمیز و جذاب است. درواقع دلیل موفقیت هیث جی هارپر در آثارش همین شوخطبعی اوست.
او در کتاب گندزدایی از مغز درمورد وظیفهی اصلی مغز اینطور میگوید که حفاظت، کمک و پایبندی به بقای ما از مهمترین کارکردهای مغز ماست. این مغز وفادار اصلا کاری ندارد که مسیری که پیش رویمان است، یک مسیر صحیح است یا غلط. مغز ما در هر شرایطی برای حفظ و بقای ما تلاش میکند. درست به همین خاطر، او یک مرزبندی صحیح بین اتفاقات قائل نیست.
درواقع قدرت این مرزبندی را ندارد، بنابراین با هرگونه ریسکی به یک شکل و روش رفتار میکند. در هر صورت برای حفظ ما در هر شرایطی پیام خطر را ارسال میکند. درست است که در خیلی مواقع چنین پیامهای هشداردهندهای یاری رسان است، اما گاهی هم زیادهروی میکند و ما را از رخدادهای جدید و تازه که میتواند برای رشد ما موثر باشد، میترساند.
این روند به عنوان آسیب روانی مغز شناخته میشود. فرض کنید که قصد راهاندازی کسبوکار جدیدی دارید. مغز با دیدن اولین تغییرات دائم به شما هشدار یک خطر جدی را میدهد. اما یک فرد هوشمند میتواند با استدلالهای قوی خود ذهنش را مجاب کند که این کارآفرینی در نهایت به نفع اوست. درست به همین خاطر یکی از بزرگترین علتهای شکست کارآفرینان، ترس از شکست است. اگر ما این قدرت را داشته باشیم که به خوبی استدلال کنیم، خیلی از احساسات بد و منفیگرایی های ما جای خود را به آگاهی و مثبتگرایی میدهد.
اگر دقت کرده باشید خیلی وقتها مغز با همین مراقبت، به جای محافظت از ما، حالمان را خراب میکند و بیشتر برایمان دردسرساز میشود. پس قبل از اینکه مغزتان برای شما مشکلات واهی بسازد، خودتان پا پیش بگذارید و با خواندندن کتاب دردسرساز شو، برای خودتان ریسکهای منطقی و موفقیتآمیزی بسازید. اگر بتوانید به جای اینکه ذهنتان شما را کنترل کند، شما کنترل آن را به دست بگیرید، میتوانید چشمانداز موفقیت را ببینید.
برای اینکه بتوانید روی احساسات منفی خود کنترل درستی داشته باشید، باید سعی کنید آنها را بپذیرید و انکارشان نکنید. سعی کنید آنها را بیان کنید تا بتوانید تاثیرات این احساسات منفی را روی عملکردتان مشاهده کنید. همین که با احساس منفی خود روبرو شوید، آن را بیشتر درک میکنید و قابلیت مواجه و سپس مقابله با آن را به دست میآورید.
کتاب گندزدایی از مغز را انتشارات پارسه، آگاه و الینا به چاپ رساندهاند. امیدواریم شما هم با مطالعهی این کتاب بفهمید که آسیبهای روحی میتوانند به مغز ما آسیب وارد کنند و با شناخت آسیبهای روانی مغز و خرافات و مزخرفات پوچی که در ذهن خودمان کردهایم، بتوانیم به درستی از خودمان مراقبت کنیم.
ارسال پاسخ