پدر یا مادر واقعی کسیست که به فرزندانش کمک کند تا نقصهای شخصیتی خود را از بین ببرد و ویژگیهای خوبش را درک کرده و جایگزین نقصهای او کند. بسیاری از والدین امروزی فکر میکنند که خرید لباس، خوراکیهای گرانقیمت و پرداخت هزینههای بالا برای کلاسهای فرزندانشان، تنها وظیفهی آنهاست. آنها نمیدانند که چنین کاری تنها باعث مصرفگرایی فرزندانشان خواهد شد. به همینخاطر لازم است که والدین بررسی کنند که آیا به فرزندان خود، آموزشهای واقعی میدهند یا خیر. وظیفهی اصلی والدین این است که ویژگیهای خوب را به آنها آموزش دهند تا درنتیجهی این آموزش، آنها زندگی شادی داشته باشند. با حفظ ارتباط موثر بین اعضای خانواده، مشکلات خانوادهها با فرزندانشان به حداقل میرسد.
اصلیترین مشکلات خانوادهها با فرزندانشان
فقط والدین شاد میتوانند نسلی شاد به جای بگذارند. برای ایجاد تاثیرات خوب در ناخودآگاه فرزندانتان، باید ارتباط خوبی با شما داشته باشند. فقط والدینی که استرس ندارند میتوانند به فرزندان خود بیاموزند که زندگی بدون استرس داشته باشند. مشکلات خانوادهها با فرزندانشان از استرس آنها تاثیر میپذیرد.
به یاد داشته باشید که کودکان تمایلی به صحبت کردن با والدینی که همیشه تحت استرس هستند، ندارند. آنها دوست ندارند عقاید، افکار و مشکلات خود را با چنین پدرومادری در میان بگذارند. پس برای اینکه مشکلات فرزندان خود را حل کنید، لازم است درابتدا یاد بگیرید، چطور والدینی بدون استرس باشید. در ادامهی این متن بزرگترین مشکلاتی که در خانواده، بین والدین و فرزندان ایجاد میشود را با هم میخوانیم.
-
همیشه در گذشته زندگی کردن
والدینی که ذهنشان همیشه در گذشته ساکن است نمیتوانند با فرزندان خود ارتباط برقرار کنند. کودکان به راحتی گذشتهی خود را فراموش میکنند و همیشه در زمان حال زندگی میکنند. بههمینخاطر آنها اغلب اوقات خوشحال هستند. ما همیشه حوادث و اتفاقات گذشته را مرور میکنیم و بار تجربیات بد گذشته را به دوش میکشیم. زمانی که فرزندانمان سعی میکنند با ما صحبت کنند، ما در شرایطی نیستیم که بتوانیم به آنها گوش دهیم و آنها را درک کنیم، زیرا هنوز با گذشته کنار نیامدیم و از آن عبور نکردیم. یکی از بزرگترین مشکلات خانوادهها با فرزندانشان، درک نکردن آنهاست.
-
صحبت و رویکرد منفی
جملات منفی مانند: «تو که سردرنمیآوری» یا «تو لیاقت نداری» به شدت آنها را آزار میدهد. صدمات جسمی خوب میشوند، اما صدمهای که در ذهن فرد ایجاد میشود، بهراحتی التیام نمییابد. بنابراین باید در هنگام صحبت کردن با فرزندانمان، مراقب جملات و حتی لحن خود باشیم. بهتر است همیشه هنگام صحبت کردن با آنها رویکرد و گفتار مثبتی داشته باشیم. حرفها ما باید طوری باشد که بچهها را تشویق کند.
-
نپذیرفتن اشتباهات خود در مقابل کودکان
پذیرفتن اشتباهاتمان باعث میشود که بچهها به ما احترام بگذارند. از آنجایی که کودکان سعی میکنند از والدین خود الگوپذیری کنند، آنها نیز یاد میگیرند که اشتباهات خود را صادقانه بپذیرند. وقتی اشتباهات خود را پنهان کنیم، دچار تنشهای بزرگ خانوادگی میشویم، درحالیکه بچهها کاملا متوجه تمام اشتباهات ما هستند. اگر اشتباه خود را نپذیریم باعث ایجاد شکاف ظریفی بین خودمان و فرزندمان میشویم.
-
عیبجویی مداوم از فرزندان
اگر دائماً سعی کنیم از فرزندانمان عیبجویی کنیم، روابطمان همیشه در تنش باقی خواهند ماند. در عوض باید سعی کنیم ویژگیهای خوبشان را شناخته و آنها را تصدیق کنیم. در اینصورت، فرزندانمان نیز با گذشت زمان متوجه نقایص شخصیتی خود شده و آنها را میپذیرند و سعی میکنند مشکلات خود را برطرف کنند. اگر به جای عیبجویی از فرزندان خود، به خوبیهایشان نگاه کنیم، مشکلات فرزندانمان با ما به حداقل میرسند.
-
حفظ وجههی شخصی در هنگام صحبت با فرزندان
بسیاری از والدین در هنگام صحبت با فرزندانشان، وجههی اجتماعی خود را کنار نمیگذارند. اگر والدین نسبت به موقعیتی که در جامعه دارند، مغرور باشند، هرگز نمیتوانند با فرزندان خود ارتباط موثری برقرار کنند. در چنین شرایطی والدین نتیجهی عکس دریافت میکنند؛ بهطوریکه فرزندانشان به آنها بیاعتنایی میکنند. والدین باید با فرزندانشان رفتار طبیعی داشته باشند و شغل و جایگاه خود را در جامعه فراموش کنند. تنها در این صورت است که میتوانند شاد بمانند و فرزندان خود را به نحو احسن تربیت کنند.
-
مقتدرانه صحبت کردن
بچه ها دوست ندارند که اعضای خانواده با آنها مقتدرانه صحبت کنند. به جای اینکه با اقتدار حرف بزنیم، باید عاشقانه با آنها صحبت کنیم. هیچ کدام ازما دوست نداریم چیزی که مقتدرانه گفته میشود را بپذیریم. بنابراین به یاد داشته باشیم که صحبت کردن مقتدرانه منجر به استرس میشود، در حالی که صحبت کردن با محبت باعث شادی در خانواده میشود.
-
درست توضیح ندادن
همه چیز باید به درستی برای بچهها توضیح داده شود. در حین صحبت با فرزندتان، باید به سن او توجه کنید. فقط در این صورت است که فرزندمان به ما احترام میگذارد و به حرفهایمان گوش میدهد. والدینی که سطح توضیحاتشان را با سن فرزند خود تنظیم نمیکنند، با بیتوجهی فرزندانشان روبرو خواهند شد. یکی از بزرگترین مشکلات خانوادهها با فرزندان، تفاوت نسلهاست. درست است که نمیتوان این شکاف را کامل از بین برد، اما میتوان برای کم کردن آن تلاش کرد.
والدین باید درک کنند که در صورت برقراری ارتباط با کودکان با پایین آمدن سطح آنها میتوانند مشکلات خانوادهی خود را به حداقل برسانند.
-
عدم ارتباط با فرزند
وقتی هیچکس برای گوش دادن به حرفهای فرزند شما در دسترس نباشد، آنها دچار مشکلات زیادی خواهند شد. درست زمانی که والدین مشغول کار خود هستند، در حالی که معلمان فقط به فکر تکمیل برنامهی درسشان هستند، فرزندان ما دچار سردرگمی ذهنی میشوند. آنها احترام و ایمانشان را به والدین خود از دست میدهند. درنتیجه به حرف آنها گوش نمیدهند.
-
توقعات بالا
هیچکس از توقعات بالا خوشش نمیآید. فرزندانی که توقعات نابهجایی از آنها میرود، ارتباط خوبی با خانواده ندارند. به علاوه ما باید تلاش کنیم محبت خود را بدون هیچ چشمداشتی نثار فرزندانمان کنیم. فرزندان ما زمانی که سیراب عشق بدون انتظار و توقع باشند، برای مطرح کردن تمام مشکلاتشان پیش ما میآیند.
صحبتهای معمولی بین خانواده و فرزندان، آنها را به هم نزدیکتر میکند. بنابراین بسیار ضروری است که والدین حداقل روزانه 15 دقیقه زمان، برای گفتگو با فرزندان خود اختصاص دهند. این کار به کاهش مشکلات خانواده کمک زیادی میکند. هرچه ارتباط بین اعضای خانواده کمتر باشد، شاهد چالشهای بیشتری خواهیم بود.
1دیدگاه