برای شناخت علم روانشناسی مدرن، ابتدا باید تاریخچه روان شناسی را بشناسیم. چگونه علم روانشناسی در میان انسانها رسمیت یافت.
در میان دستنوشتههای پاپیروسی یونان باستان، موردی با علائم افسردگی وجود دارد. درواقع گسترش بیماریهای انسانی از بعد جسمی به بعد روحی از زمان یونان باستان بوجود آمده است.
اما پیشرفت و مدرنیزه شدن این علم، از قرن 18 میلادی با تاسیس آزمایشگاه روانشناسی تجربی ویلیام وونت (پدر علم روان شناسی مدرن) آغاز شد.
طی سالهای متمادی نظریهها و تحقیقات بسیاری در زمینه علم روانشناسی توسط فیلسوفان گذشته منتشر گشت. طبق این تحقیقات، آنقدر این علم در تمام علوم زیستی ریشه داشت که تبدیل به یک رشته تخصصی مجزا شد.
از سال ۲۰۰۰ میلادی علم ژنتیک ارتباط مستقیمی با روانشناسی پیدا کرد.
شاید بتوان گفت از جایی که برای تمام فعل و انفعالات درونیمان، پاسخهایی مبنی بر علم ژنتیک یافتند، روانشناسی مدرن شکل گرفت.
با گسترده شدن این رشته، زیر شاخههای بسیاری برای آن پدید آمد. در واقع در حال حاضر هیچ مفهومی نیست که روانشناسی خاص خود را نداشته باشد.
برای هر موضوعی یک روانشناسی وجود دارد که آگاهی از آن کیفیت زندگی درونی انسانها را بالا خواهد برد. حتماً نام انواع روانشناسی مانند روانشناسی شخصیت، رشد، تفکر و … به گوشتان خورده است.
برای اطلاع بیشتر از این شاخهها میتوانید دیگر مقالات سایت همراهتم را در صفحه روانشناسی و خودشناسی مطالعه کنید.
در این مقاله قصد داریم برخی از مفاهیمی که همچنان نادیده گرفته شدهاند را با هم بررسی کنیم با ما همراه باشید.
روانشناسی مدرن و کودک درون
یکی از بخشهای مهمی که روانشناسی مدرن به آن پرداخته است، شناخت کودک درون ماست. به صورت کلی ذهن ما به دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم میشود. بخشی از ناخودآگاهمان متعلق به کودک درونمان است.
برای همه ما پیش آمده که گاهی رفتار بچه گانه داشته باشیم یا احساسی را تجربه کنیم که یک کودک تجربه میکند.
بخش بسیاری بزرگی از جامعه سعی در نادیده گرفتن این احساسات دارند. این افراد فکر میکنند هر آنچه مربوط به احساسات کودکانه باشد، نشانه نابالغ بودن فرد است.
تا به حال شده است که وقتی از کنار یک پارک عبور میکنید، دلتان بخواهد روی تاب بشینید یا سرسره بازی کنید؟ در مواجهه با چنین احساساتی چه کردهاید؟
به گفته روانشناسی مدرن، در ۹۰ درصد مواقع این احساسات را نادیده میگیریم چرا که احساس میکنیم مناسب سن و سال ما نیست. ممکن است این رفتارها مناسب سن و سال جسم ما نباشد اما کودک درونمان چه؟
اگر به نیازهای کودک درونمان به درستی پاسخ ندهیم، زمانی که به کمک او احتیاج داشته باشیم، دست رد به سینهامان خواهد زد.
بر اساس انواع روانشناسی بسیاری از خلاءهای عاطفی و روانی که احساس میکنیم، در ارتباط مستقیم با این کودک است.
آشتی با کودک درون
برای رفع برخی از احساسات منفی هرچه تلاش میکنیم به در بسته میخوریم. اما چرا؟ زیرا بسیاری از عواطفی که تجربه میکنیم، حال کودک درونمان است.
برای مثال اگر احساس کمبود محبت داریم، ابتدا باید خودمان به کودک درونمان محبت کنیم. محبت و توجه به کودک درون یعنی پاسخ دادن به نیازهایش، سرکوب نکردن خواستههایش، نوازش و صحبت … .
باید این را بدانیم که هیچ نیروی بیرونی، به اندازه انرژیهای درونی ما تاثیرگذار نیست. اگر همه ما را دوست بدارند اما خودمان ناراضی باشیم، باز هم احساس خوبی نخواهیم داشت.
در انواع روانشناسی نیز به این نکته اشاره میشود که اولین و مهمترین عامل اثربخش بر ما خودمان هستیم.
چگونه با کودک درونمان آشتی کنیم؟
کمی با خود خلوت کنیم. تصور کنیم رو به روی تصویر بچگیهایمان نشستهایم و نقش والد او را داریم.
یک قلم کاغذ به دست گیریم. خود را در آغوش بکشید و به صدایش گوش فرا دهیم.
وقتی ارتباط برقرار شد، به سوالاتش پاسخ دهیم و آنها را روی کاغذ بیاوریم.
آیا به او به اندازه کافی محبت میکنیم؟
آیا به اندازه کافی فضای امنی برای او مهیا کردهایم؟
آیا اجازه بروز به او میدهیم؟
آیا والد شایستهای بودهایم؟
حال بابت تمام زمانهایی که درخواستهایش را رد کردهایم، عذرخواهی کنیم و قول دهیم در ادامه مسیر همراه خوبی برای او باشیم.
آشتی با کودک درون اولین قدم به سوی آرامش روانی است.
پرورش یک کودک درون سالم
اگر به اهمیت موضوع کودک درون پی برده باشیم قطعاً با روانشناسی مدرن تمام تلاشمان را برای پرورش یک کودک سالم خواهیم کرد.
همانطور که در بخشهای قبل گفتیم، مهمترین عامل برای رشد کودک درونمان برقراری ارتباط دائم با اوست.
هرگز نباید این بخش از احساسمان را فراموش کنیم و با نادیده گرفتنش موجب ناراحتی او شویم. علاوه بر اینها راهکارهایی وجود دارد که در مسیر پرورش کودکمان به ما کمک میکنند.
انواع روانشناسی دستورات متفاوتی برای تربیت فرزندان به صورت نظریههای علمی بیان کرده است. روشهای تقویت کودک درون نیز بر اساس این علم به شرح زیر هستند:
- بازی کردن: در علم روانشناسی مدرن همه کودکان عاشق بازی کردن هستند. زمانی را به بازی کردن اختصاص دهید. بازیها بسته به نیاز کودک درون ما میتوانند متفاوت باشند اما هر نوع بازی که باعث ایجاد هیجان شود کودک ما را خوشحال خواهد کرد.
- انجام فعالیتهای هنری: هنر عاملی برای تجلی روح است. گاهی سعی کنید نقاشی بکشید یا از جادوی نوشتن کمک گیرید.
اگر فکر میکنید در آنها استعداد ندارید، قلم را به دست کودک خود بسپارید. اصلاً اهمیتی ندارد چه اثری خلق میشود، اجازه دهید کودک درونتان خودش با شما احساس راحتی کند.
- برانگیختن حس نوستالژی: هر چیزی که برایتان حس نوستالژی دارد به کودک شما احساس خوبی منتقل میکند. خاطرات شیرین را برایش تداعی کنید.
روانشناسی مدرن و اهمیت مشاوره
انواع روانشناسی ما را به مشاوره روانشناسی دعوت میکند. ما به این جهان آمدهایم تا به بهترین شکل ممکن زیست کنیم و به جهان اطرافمان عشق بورزیم.
ما تنها درصورتی میتوانیم جهان بیرون را آباد کنیم که دنیای درونیمان را بشناسیم و بهدرستی آن را بسازیم. همانطور که هر عملی، علم مختص خود را دارد، انواع روانشناسی نیز علم درون ما هستند.
مشاوره روانشناسی کیفیت زندگی ما را بالا خواهد برد و ما را با روحمان به صلح و آشتی میرساند. ما به عنوان یک والد مسئولیتپذیر برای کودک درونمان باید علم روانشناسی مدرن را بیاموزیم.
مشاوره روانشناسی بخشی از وظیفه شهروندی، والدی و حتی فرزندی ما خواهد بود. در این مسیر همراه ما باشید.
ارسال پاسخ