تروما باعث ایجاد احساسات منفی در ما میشود و اگر این احساسات را در زمان وقوع تروما پردازش نکنیم، در ذهن و بدن ما گیر میکنند. ترومایی که ما در کودکی تجربه کردهایم، در بدن ما و به عنوان انرژی در ناخودآگاهمان باقی میماند و زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهند تا زمانی که آن را کشف و پردازش کنیم. پردازش احساسات آزاردهنده، مانند خشم ، غم، شرم و ترس ، برای بهبود زخم های کودکی در بزرگسالی ضروریست.
از آنجایی که احساساتی مانند خشم و غم دردناک هستند و نمیشود از همهی آنها برای دیگران گفت احتمال اینکه به جای پردازش، آنها را سرکوب کنیم خیلی زیاد است. در کودکی، این روند حتی دشوارتر است. چیزی که می تواند برای یک بزرگسال بیاهمیت به نظر برسد، ممکن است برای یک کودک مانند زخم یک خنجر روحش را زخمی کند و آسیبهای پایداری ایجاد کند.
سپس این زخمهای عاطفی را تا بزرگسالی با خود حمل میکنیم و بر روابط، شغل ، شادی و سلامتی ما تأثیر میگذارند. یعنی تا زمانی که آنها را پردازش نکنیم، همچنان درگیر آنها خواهیم ماند. کودک آزاری نوعی از زخم های کودکی است که ممکن است هر بچهای آن را تجربه کند. اگر میخواهید زخمهای کهنهی کودکی خود را درمان کنید باقی این مطلب بسیار کمککننده است.
چطور روی زخمهای کودکی التیام بگذاریم؟
حتی دوست داشتنیترین و بهفکرترین والدین نیز می توانند آسیبهای پایداری به احساس فرزند خود وارد کنند. پدرها یا مادرهای زیادی دیدهایم که هنگام گریهی کودک خود به او میگویند: «گریه نکن. قوی باش. اشکالی ندارد.» حقیقت این است که احساس بد ممکن است برای ما آنقدرها هم بد نباشد، اما روح یک کودک را آزار دهد. به همین خاطر لازم است برای مدتی احساس بدی داشته باشیم و به این فکر کنیم که چرا این احساس را داشتیم.
در هر صورت، ما یاد نگرفتیم که چگونه احساسات خود را به صورت سازنده مدیریت کنیم. ما یاد نگرفتیم که احساسات موقتی و زودگذر هستند. آنها شروع، میانه و پایانی قابل پیش بینی دارند و بعد از اتمام آن بالاخره زنده خواهیم ماند. وقتی یاد نگیریم که چگونه احساسات خود را درک کنیم، آنها را بزرگ میکنیم و درموردش اغراق میکنیم.
برای التیام زخمهای کودکی، لازم است فرآیندی را که از سالها پیش، درست زمانی که اتفاق بدی برای ما افتاده، تکمیل کنیم. درابتدا باید از آسیبهای کوچک شروع کرد و وقتی به این مهارت مسلط شدیم باید، به سمت آسیبهای بزرگتر حرکت کنیم.
-
آسیبها را چال کنید
برای اینکه این فرآیند کار کند، باید کمی روی حال تمرکز داشت. برای شروع یک مکان آرام پیدا کنید که در آن کسی مزاحمتان نشود. با چشمان بسته و آرام بنشینید و چندین نفس عمیق بکشید و هوشیاری را به بدن خود بیاورید.
عضلات خود را منقبض و رها کنید تا والدین هلیکوپتری و زخمهای کودکی را بسیاری از افراد در سنین پایین تجربه کردهاند. جایی که سنگینی را در بازوهای خود احساس کنید. حالا حس میکنید که به زمین متصل هستید. جریانی از انرژی را تصور کنید که از ناحیهی لگن شما به سمت مرکز زمین میرود. هنگامی که تمام تمرکزتان روی بدنتان متمرکز شد، به مرحلهی 2 بروید.
-
به یاد آورید
به موقعیتی فکر کنید که از آن ناراحت شده بودید. چیزی را پیدا کنید که واکنش عاطفی خفیف تا قوی را در شما برانگیزاند. آنچه را که اتفاق افتاده تا آنجا که ممکن است با جزئیات مرور کنید و خود را در همان زمان و مکان تصور کنید. همه چیز را دوباره با حواس خود تجربه کنید. وقتی احساساتتان دوباره ظاهر شدند، به مرحلهی 3 بروید.
-
آن را حس کنید
به تنفس عمیق ادامه دهید و لحظهای را در آرامش بگذرانید. سپس بدن خود را برای هر گونه احساسی که دارد، اسکن ذهنی کنید. این فرآیند مانند نفوذ کردن، میتواند احساسات شما را دوباره از سر بگیرد. به هر واکنش فیزیکی که تجربه میکنید، دقت داشته باشید.
مثلا: سوزنسوزن شدن، دندان قروچه یا گرفتگی عضلات. هر یک از این احساسات اطلاعات کمی هستند که برای درک تجربهی گذشته خود به آن نیاز دارید. این احساسات را کاوش کنید. سعی کنید در سکوت و تا جایی که میتوانید آنها را با جزئیات برای خود شرح دهید. هنگامی که تمام واکنشهای فیزیکی خود را بررسی و توصیف کردید، می توانید به مرحلهی 4 بروید.
-
هیجانات خود را نامگذاری کنید
هیجانات خود را با هر یک از احساساتی که تا به حال شناختهاید نامگذاری کنید. آیا سفتی در قفسهی سینه شما اضطراب است؟ آیا گرمایی که احساس میکنید به سمت بازوهایتان حرکت میکند عصبانیت است؟ خیلی مهم است که بتوانید بین هیجانات کاملا مشابه، تمایز قائل شوید. این کار به شما یک تجربهی غنی از درک و شناخت احساساتتان خواهد داد. هنگامی که احساسات خود را نامگذاری کردید، به مرحلهی 5 بروید.
-
آن را بپذیرید
به عنوان بخشی از رویکردی آگاهانه برای بهبودی زخم های کودکی، ما باید هر چیزی را که احساس میکنیم کاملاً بپذیریم. در مورد ذهن خودآگاهتان صادق باشید. هیجانات خود را بپذیرید و برای احساسات خود پشیمان نباشید. این موضوع باید دربارهی تمام احساسات شما صادق باش، به خصوص آنهایی که سختتر هستند. خودتان را در آغوش بگیرید و دوست بدارید. بعد از اینکه خود را برای هر یک از احساساتتان پذیرفتید و دوست داشتید، میتوانید به مرحلهی 6 بروید.
-
آنها را دوباره احساس و تجربه کنید
با احساسات و هیجانات خود همنشین شوید، اجازه دهید احساسات در روحتان نفوذ کرده و جاری شوند. سعی نکنید آنها را تغییر دهید یا پنهان کنید. آنها را مشاهده کنید هر گونه ناراحتی را که حس میکنید بپذیرید و از آن استقبال کنید، زیرا به زودی از بین خواهند رفت و به بهبودی شما کمک خواهد کرند.
اجازه دهید بدنتان آنطور که میخواهد یا نیاز دارد به هیجان پاسخ دهد. اگر میل به گریه کردن دارید، گریه کنید. اگر نیاز دارید چیزی را فریاد بزنید یا به چیزی مشت بزنید، باید فریاد بزنید، این کار را بکنید. ابراز و بیان احساسات، به روشی سازنده را تجربه کنید. کلید حرکت احساسات ناراحتکننده در درون شما و پردازش کامل آنها با شماست. وقتی احساسات خود را دوباره و به طور کامل احساس و تجربه کردید، به مرحلهی 7 بروید.
-
پیام و حکمت زخمهایتان را دریافت کنید
آیا زخمهایی که روی روحتان مشاهده میکنید با یک یا چند تجربه در گذشتهی شما ارتباط دارد؟ آیا آنها به شما بینشی در مورد ریشهی آسیب یا یک باور منفی و محدود کننده در مورد خودتان میدهند؟ از خود بپرسید: «اگر این احساس و زخم کودکی حرفی برای گفتن داشت، آن پیام چه بود؟» اگر باز هم مشکل دارید، کمی بنویسید. برای 10 دقیقه کامل و بدون توقف، در مورد معنای احساسات خود بنویسید. وقتی تمام پیامهایی را که احساساتتان ارسال میکنند را شنیدید، به مرحلهی 8 بروید.
-
دردودل کنید
اگر با صحبت کردن احساس راحتی میکنید، حتما این کار را بکنید. افکار خود را با شخص دیگری درمیان بگذارید. اگر برایتان سخت است، در موردش بنویسید. آنچه را که در زمان وقوع حادثه، برای اولین تجربه کردید، نحوهی واکنشتان در آن زمان و پیامی که امروز از زخمهای کودکی خود دریافت کردهاید، توصیف کنید.
صحبت کردن یا نوشتن در مورد تجربیات و احساسات خود گام مهمی در بهبودی است. به علاوه، نوشتن نامه (حتی بدون ارسال کردنشان) برای کسانی که به شما صدمه زدند، میتواند روش بسیار موثری برای بیرون کشیدن یک احساس پنهان آزاردهنده باشد. در این راستا، مشاوره روانشناسی آنلاین نیز میتواند ابزار مفیدی باشد تا با یک متخصص در ارتباط باشید و به درمان خود ادامه دهید. این روشها به شما کمک میکنند تا احساسات و تجربیات خود را بهتر درک کنید و از آنها عبور کنید.
9. آن را رها کنید
زخم خود را تجسم کنید و روی آن التیام بگذارید. احساسات خود را رها کنید. اگر لازم است چیزی بشکنید، اگر لازم است فریاد بزنید، نامههایی را که نوشتهاید به دریا بیاندازید یا هر کار دیگری که بتواند هیجانات شما را آزاد کند. بعد از این 8 گام، خیلی مهم است که بتوانید غمهایتان را رها کنید.
روند بهبود زخم های کودکی ممکن است در ابتدا ناراحتکننده باشد، اما اگر خودتان هم تلاش کنید، حتما از پس آن برمیآیید. انرژیای که در این همه سال برای حمل این همه غم صرف کردهاید آزاد خواهد شد و فضایی که با احساسات ناراحتکننده در روح خود اشغال کرده بودید را به انرژیهای مثبت سازنده خواهید داد.
ارسال پاسخ