آیا روانشناسی میتواند دلایل خیانت را در روابط میان زوجین شناسایی یا از آن پیشگیری کند؟ خیانت قاتل رابطهی عاطفی است و بشر بدون رابطهی عاطفی تنها میماند. تنهایی انسان برخلاف ذات اجتماعی او است و این امر باعث ایجاد معضلات پیچیده در فرد، و در نتیجهی آن اجتماعی که از افراد تشکیل شده، میشود.
از نظر روانشناسان خیانت دو جنبهی آشکار و پنهان دارد. مسلما جنبهی آشکار آن که خیانت جسمانی و جنسی در رابطه است به وضوح مشهود خواهد بود، اما ممکن است این مشکل به طور درونی و از لحاظ عاطفی نیز صورت پذیرد. ممکن است در حالت عاطفی حتی خود فرد نیز از این عمل آگاهی نداشته باشد.
حال برای بررسی دقیقتر این موضوع بهتر است به بررسی ریشههای فرهنگی، خانوادگی و فردی این معضل در روابط بپردازیم. در این کار ممکن است با مسائلی برخورد کنیم که شاید در نگاه اول چندان مطلوب به نظر نیایند، ولی اطلاع از آنها برای درک این پدیده لازم است.
در ادامهی این مطلب از بلاگ همراهتم سعی خواهیم داشت تا این معضل را ریشهیابی و در صورت امکان راهکارهایی برای پیشگیری یا مقابله با آن ارائه کنیم.
خیانت در بیان ساده به معنای بیوفایی به صورت جسمانی یا روانی بین شرکای زندگی است. دست کم در دنیای امروزی در هنگام شروع روابط پیمانی میان دو طرف بسته میشود که آنها را متعهد به وفاداری به یکدیگر خواهد کرد. هنگامی که این پیمان شکسته میشود و یک یا هر دو طرف در رابطه نیازهای روانی یا جسمانی خود را بیرون از رابطه برآورده میکنند خیانت شکل میگیرد. با این که این پدیده در نظر افراد بسیار دور از انتظار و ناپسندیده است، این مشکل در دنیا بسیار رایج است و بسیاری از زوجین با این مشکل دستوپنجه نرم میکنند و نیاز به مشاوره روانشناسی خیانت خواهند داشت.
ذهن انسان بسیار پیچیده است و بدعهدی در رابطهی عاطفی دلیلی مشخص و یکسان برای همه ندارد. حقیقت آن است که حفظ رابطهی طولانی بسیار پرزحمت است. همچنین برای حفظ کیفیت رابطه نیاز به گرایش عاطفی و جنسی فراوان و حفط اشتیاق دوطرفه داریم. بررسیهای متعددی برای شناسایی دلایل این پدیده صورت گرفته، و نظرات متفاوتی ارائه شده است. در جمعبندی چند مطالعهی صورت گرفته به طور خلاصه برخی از دلایل خیانت در بحث روانشناسی خیانت عنوان شده است که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
رنج ناشی از بیوفایی به صورت عاطفی یا جسمانی در روابط چندان شدید است که بسیاری از روانشناسان آن را آسیب روانی محسوب میکنند. وقتی فردی احساس میکند که برای شریک زندگی خود کافی نیست و در نظر وی صرفا بخشی از نیازهایش را برآورده میسازد احساس کوچکی میکند. همچنین فرد خود را شایستهی عشق و اعتماد دیگری نمیبیند. این موارد خارج از تجربهی خیانت آسیبهایی جداگانه به سلامت روان وارد میآورد.
بسیاری از زوجین که تجربهی خیانت را پشت سر میگذارند در جلسات رواندرمانی مطرح میکنند که حتی پس از کنار آمدن با خیانت جنسی طرف خود نمیتوانند پنهانکاری و دروغگویی او را از ذهن خارج کنند. شکستن اعتماد در رابطه یکی از بدترین صدماتی است که در پی این واقعه رخ میدهد.
پاسخ ساده به این پرسش آن است که «بله، میتوان!» البته باید در نظر داشت که این پاسخ ساده دلیل آسان بودن مسیر نیست. در این راستا دو طرف رابطه باید از صمیم قلب نیت و عزم خود را تقویت کنند. این مسیر بسیار دشوار و طولانی است. بیاعتمادی در روابط اجتماعی امروزی نسبتا در ضمیر افراد نهادینه شده است و کسب اعتماد در ابتدا تلاش فراوانی را میطلبد. حال وقتی که اعتماد اولیهی کسب شده از میان برود، کار دشوارتر از قبل خواهد بود، چرا که فرد آسیبدیده از بیعهدی طرف خود دلیل واضحی برای پرهیز از اطمینان به او را دارد.
در ابتدای مسیر، دو طرف باید اراده و تمایل به گذر کردن از موضوع خیانت را داشته باشند. هر دو باید باانگیزه و متعهد به حل مشکلاتی را در رابطه داشته باشند که سبب اتفاق شده است. برای این منظور فرد خیانت کرده و خیانت دیده در علم روانشناسی خیانت، باید هر دو تلاش کنند تا فضای تعاون و همکاری را برای بهبود از آسیبهای این اتفاق پدید بیاورند.
به تصور بسیار از روانشناسان حتی زوجهایی که تجربهی بیوفایی را حادثهی بیبازگشت برای اعتماد به رابطه میدانند نیز تلاش برای یافتن دلایل پیدایش این معضل در رابطه و رفع آن فواید شخصی و دوجانبه دارد.
گاهی به نظر میرسد که میتوانیم با مشاهدهی برخی نشانهها پی به نیت درونی اشخاص ببریم. این موضوع خطر پیشقضاوت و قضاوت بدون استناد به مدارک را در پی دارد. باید به یاد داشته باشیم که هیچ نشانهای به طور قطعی نمیتواند دلیل بر رفتاری مشخص باشد و از این رو هیچ یک از مواردی که در ذیل ذکر میشود دلیل قطعی خیانت طرف رابطه نیست. به هر حال، متخصصان در پی مطالعه و تحقیق برخی از نشانهها را برای شناسایی بیوفایی احتمالی در شریک زندگی بیان کردهاند. در ادامه به برخی از این نشانهها اشاره میکنیم.
همچنان یادآور میشویم که این نشانهها لزوما به معنای خیانت طرف رابطه نیست. همچنین باید به یاد داشته باشیم که هدف ما از شناسایی رفتارهای مشکوک به بیوفایی شریک زندگی بسیار مهم است. در بسیاری از موارد اهداف اشتباه باعث وخامت اوضاع دو طرف رابطه میشود. اهدافی مانند تلافی، باجگیری یا ترحمطلبی هیچ کمکی به بهبود حال طرف خیانت دیده یا تنبیه طرف خائن نخواهد کرد. از آن سو، کسانی که با دقت در نشانهها سعی در یافتن مشکل و رفع آن دارند، بخت رابطه را برای یافتن راهی برای گذر از مشکل و حتی ترقی افزایش میدهد.
یکی دیگر از مباحث روانشناسی خیانت، نحوه برخورد با شریک خیانت کار است. در مواقعی که یکی از طرفین رابطه احتمال خیانت یار خود را میدهد، بهترین کار از دید روانشناسان آن است که مکث کند. تعجیل در واکنش یا قضاوت بدترین شیوه برای برخورد با شریک زندگی است. پس از اندکی شکیبایی برای یافتن ادارهی وضع روحی، ارزیابی نشانهها و سعی در یافتن دلایل دیگر برای پدیداری آنها بسیار مفید خواهد بود. طی این فرایند عواطف هیجانی فروکش میکند و منطق با دیدی بازتر شرایط را بررسی خواهد کرد. گام دیگر آن است که پیش از رویارویی با شریک زندگی و شروع گفتگو عواطف و احساساتی که از این پیشفرض در وجود ما ایجاد شده است را پردازش کنیم.
نکاتی که در زیر میآید برای مواجهه به طرف مشکوک به خیانت کاربردی است:
بهتر است برای مواجهه و گفتگو با طرفی که خیانت کرده است موارد زیر را در نظر داشته باشیم:
درمانگر کارآزموده در زمینهی مشاورهی ازدواج میتواند به حل مشکلات یا یافتن سالمترین راه برای پایان دادن به رابطهی نافرجام کمک کند. مشاور ازدواج با دو طرف رابطه گفتگو میکند و به آنها برای بهبود رابطه کمک خواهد کرد. مشاور زوجین معمولا به جای آن که بر دیدگاه شخصی هر یک از طرفین تمرکز داشته باشد، به شیوهی برخورد آنها با یکدیگر میپردازد. برای دریافت تراپی آنلاین بر روی لینک تعیین شده کلیک نمایید.
معمولا پس از طی چندین جلسه درمانگر یا مشاور درک گستردهتری از مشکلات روابط پیدا خواهد کرد و این شناخت به یافتن راهکارهایی برای غلبه بر آنها خواهد انجامید. مشاوره روانشناسی خیانت به طرق زیر به طرفین رابطه کمک خواهد کرد:
کلام آخر
معمولا پدیدهی خیانت به یکباره و ناگهانی در رابطه ظهور نمیکند. حتی اگر این اتفاق بدون برنامهریزی و به صورت تصادفی یا تحت تاثیر مواد مخدر از سوی یکی از طرفین رابطه سر بزند، باید ریشهی آن را در گذشتهی رابطه یا حتی گذشتهی فرد یا طرفین پیش از ازدواج بررسی کرد. در بسیاری از مواقع متهم بیوفایی متهم و طرف رابطه قربانی صرف در نظر گرفته میشود، اما در نگاه روانشناسان موضوع به همین سادگیها نیست.
بسیاری از مسائل و مشکلات روزمرهی زندگی زناشویی با افزایش آگاهی طرفین و برخی تمرینهای رفتاری رفع خواهند شد، اما برخی دیگر مانند پدیدهی خیانت نیاز به تلاش فراوان و استفاده از نیروهای حمایتی دارد. در این زمینه، دانش روانشناسی و متخصصان حوزهی سلامت بهترین حمایت عاطفی و عملی را به طرفین آسیبدیده در رابطه میدهند. آن چه مسلم است در رابطهای که با مشکل بیوفایی جنسی یا عاطفی مواجه میشود، آسیب چنان شدید خواهد بود که نمیتوان به سادگی از آن گذر کرد.