شناخت خود از ابتداییترین و مهمترین کارهایی است که هر فرد لازم است در زندگی انجام دهد. اگر انسان خودش را بشناسد، انتخابهای صحیحتر، روابط سالمتر، پیشرفت و اعتمادبهنفس بهتری خواهد داشت. در روانشناسی نظریههای متفاوتی برای شخصیتشناسی مطرح شده است که هرکدام برای شخصیت انسان دستهبندی مخصوص به خود را در نظر میگیرد. در این بین همواره کهن الگوهای یونگ و شخصیتشناسی آرکتایپی یکی از کاربردیترین نظریات در این حوزه بوده است.
در ادامهی این مطلب از بلاگ همراهتم با کهن الگوهای یونگ آشنا خواهیم شد.
واژه آرکتایپ از کجا آمده است؟
آرکتایپ (Archetype) یا آرکی تایپ در حقیقت از واژه یونانی آرکه تیپوس برداشته شده است. در زبان یونانی این کلمه به معنای الگو یا مدلی است که چیزی از روی آن ساخته میشود.
پیشوند Arch برای ریشهدار بودن، اصالت، قدیمی بودن و مواردی اینچنین به کار میرود. Type هم همان تیپ یا تایپ است که با عنوان الگو، مدل، قالب و مفاهیم اینچنینی در نظر گرفته میشود. درنهایت به معادلی که در فارسی برای اصطلاح آرکتایپ به کار برده میشود میرسیم؛ کهن الگو.
مفهوم کهن الگو
کهن الگو در علوم و هنرها از جمله روانشناسی، نمایشنامهنویسی، داستاننویسی، جامعهشناسی و تحلیل اسطورهها کاربرد دارد. البته توجه داشته باشید که تعریف آرکتایپ در هرکدام از حوزهها متفاوت است. در روانشناسی، کهن الگو عبارت است از الگوها، تصاویر و مدلهایی که از ناخودآگاه جمعی درمیآید؛ چیزی که در رؤیاها، اساطیر و افسانهها ظاهر شده است و در همه انسانها طیف مشابهی از آن وجود دارد.
چه کسانی شخصیتشناسی آرکتایپی را ارائه دادهاند؟
پروفسور کارل گوستاو یونگ، روانپزشک و فیلسوف بزرگ در کنار زیگموند فروید از اولین پایهگذاران دانش نوین روانکاوی بوده است. از یونگ با عنوان پدر علم روانشناسی نوین یاد میشود. مطالعات یونگ بیشتر معطوف به بخش ناخودآگاه ذهن در دو حالت ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی بود. از دیدگاه یونگ، ناخودآگاه جمعی میراثی از دوره نخستین زندگی بشر به حساب میآید که در حافظه تاریخی انسان تثبیت شده است.
کهن الگوهای یونگ
به بیان یونگ، کهن الگو افکار غریزی و نوعی تمایل به رفتارهایی است که انسان طبق الگوهای از پیش تعیینشده به کار میبرد. به بیان دیگر آرکتایپ تصویری است که به همراه تجربیات پیوستهی پدران باستانی به ناخودآگاه بشر راه پیدا کرده است.
یونگ به تکراری بودن برخی شخصیتها و رویدادها در زندگی انسان پی برد. او به این باور رسید که افسانههای تاریخی در فرهنگهای متفاوت با روشهای مشخص و نمادین، تجربیات درونی افراد را به نسلهای بعدی منتقل میکند. در این داستانها تعداد اندکی الگوهای اصلی وجود دارد که یونگ و برخی از شاگردان او تیپهای شخصیتی زنانه و مردانه را از روی اسطورههای یونانی و داستان زندگی آنها تحلیل و تعریف کردهاند.
کهن الگوهای یونگ برای مردان
زئوس (ZEUS)
نماد قدرت، پیشرفت، رقابت، کنترل، ریسکپذیری و جاهطلبی.
آپولو (APOLLO)
قانونگذار و قانونمند، منظم، هدفمند و اهل پیشرفت قدم به قدم، مثبت و محافظهکار.
آرس (ARES)
پر انرژی و پرتحرک، ورزشکار و اهل عمل که اغلب بیدرنگ و بدون فکر است، متعصب و بامعرفت.
پوزیدون (POSEIDON)
عاطفی و عمیق در احساسات، عاشق هیجانات تند و شدید و همچنین خشم و کینه زیاد.
هرمس (HERMES)
سخنور و اهل مذاکره، دارای قدرت جذب بالا، تنوعطلب، شوخ، فراری از مسئولیت و محدودیت.
هادس (HADES)
فرمانروای ناخودآگاه، درونگرا، شهودی و عمیق و کمی عجیب در رفتار، منزوی ولی پیچیده.
هفائستوس (HEPHAESTUS)
پرتلاش و اهل کار، درونگرا ولی پر از خلاقیت و هنرمند، وفادار و با اعتماد به نفس کم.
دیونوسوس (DIONYSUS)
اهل خلسه، آواره و سرگردان، عاشق، بی چارچوب، دارای روح لطیف و درککننده.
کهن الگوهای یونگ برای زنان
آتنا (ATHENA)
منطقی و عاقل، علاقمند به شغل و تحصیل، اهل رقابت، هدفمند، کمالگرا، مدیر و محافظهکار.
آرتمیس (ARTEMIS)
آسیبناپذیر، مستقل و طرفدار حقوق زنان
آفرودیت (APHRODITE)
خلاق، دوستدار طبیعت و مرکز توجه.
هستیا (HESTIA)
دانا، ساکت و آرام، اهل معنویت و مراقبه، شهودی، درونگرا و سادهزیست.
هرا (HERA)
وفادار به همسر و عاشق ازدواج، شیکپوش، حسود و کنترلکننده.
دیمیتر (DEMETER)
مراقبت و سرویسدهنده، مادر خستگیناپذیر، فداکار، حامی بیدریغ، مهربان، صمیمی و توانمند.
پرسفون. (PERSEPHONE)
معصوم، انعطافپذیر، پذیرا، دنبالهرو، امیدوار، دارای خودآگاهی و اهل از این شاخه به آن شاخه پریدن.
شخصیتشناسی آرکتایپی به چه کار میآید؟
نکتهای که درباره کهن الگوهای یونگ باید به آن توجه کنیم ان است که هر فرد ممکن است مجموعهای از آرکتایپها باشد. اگر میگوییم: «این فرد آپولو است»، یعنی شخصیت غالب آن فرد را آپولو تشکیل میدهد. ممکن است ویژگیهای تایپهای دیگر نیز در درون او وجود داشته باشد.
با شناخت خود و تمرین و کنترلهای لازم میتوانیم کهن الگوها را به تعادل برسانیم و در مسیر رسیدن به تعادل در جنبههای متفاوت زندگی قدمهای خوبی برداریم. بهترین وضعیت برای هر فرد قرار گرفتن در تعادل و بهرهگیری از تمام آرکتایپها بنا بر شرایط و موقعیتها در زندگی است.
توجه داشته باشید جدا کردن کهن الگوها براساس دو دسته زنانه و مردانه به این معنی نیست که خصوصیات هرکدام در جنس مخالف وجود ندارد، بلکه بهصورت غالب برای مردان و زنان در نظر گرفته شده است.
کلام آخر
آشنایی با کهن الگوهای یونگ به ما کمک میکند تا خود، استعدادهای پنهان و یا ضعفهایمان را بهتر بشناسیم. در مرحلهی بعد میتوانیم خودمان را مدیریت کنیم، رفتارهای اطرافیان را بهتر درک و تحلیل کنیم و رفتار صحیحتری از خود نشان دهیم. درواقع آشنایی با شخصیتشناسی آرکتایپی به ما کمک میکند با فهم و درک بیشتر به تعامل با افراد بپردازیم.
ارسال پاسخ