اختلال وسواس فکری یاOCD نوعی اختلال وسواس اجباری با الگویی از افکار و ترسهای ناخواسته وسواسگونه است که شما را به انجام رفتارهای تکراری سوق میدهد. این وسواسها و اجبارها در فعالیتهای روزانه اختلال ایجاد میکنند و باعث ناراحتی قابلتوجهی در زندگی فردی و خانوادگی فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری میشود.
نادیده گرفتن این وسواسها باعث میشود اضطراب فرد افزایش پیدا کند و گاهی ممکن است وضعیت را از این که هست نیز بدتر کند. اکثرا شنیده و یا دیدهایم افرادی را که دچار وسواس هستند و ترس از آلوده شدن دارند، حتی این اجبار آنها را وادار میکند بارها دستان خود را بیدلیل بشویند. این مثال در مورد رفتارهاییست که قابل دیدناند، ولی در اختلال وسواس فکری شاید دیگران چیزی را حس نکنند زیرا این ذهن فرد مبتلاست که درگیر ماجراست و امکان دارد به اصطلاح به «نشخوار فکری» دچار شود.
حال به بررسی علتهای موثر در ابتلا به اختلال (OCD) بیشتر میپردازیم. دلیل این اختلال به طور کامل شناخته نشدهاست، ولی نظریههایی در این مورد مطرح شده که عبارتند از:
- زیست شناسی: مربوط به عملکرد مغز در نتیجه تغییرات شیمیایی است.
- ژنتیک: سابقه خانوادگی یا ژنتیک را شامل میشود به این معنی که اگر در خانواده فرد مبتلا، کس دیگری درگیر این بیماری باشد، امکان دارد دیگر اعضا نیز به صورت ژنتیکی دچار وسواس فکری شوند.
- رویدادهای استرسزا در زندگی: عکسالعمل روح و روان انسان در مواجهه با استرسها در زندگی است. اغلب ما استرس و اضطراب را به گونههای مختلف در زندگی تجربه کردهایم، اما اگر بتوانیم آن را مدیریت کنیم و برای رفع آن راه حل و یا مهارتی را بیاموزیم خطر ابتلا به وسواس فکری کاهش مییابد.
زندگی کردن با وسواس فکری
فرض کنید قرار مهمی دارید و هنگام خروج از منزل همه قفلها را چک کردهاید و حتی شیرگاز و فلکه آب را هم بستهاید، اما به محض خروج احساس میکنید هیچیک از این کارها را انجام ندادهاید و این حس آنقدر در شما قویست که به اجبار به منزل بازگشته، دوباره همه موارد را کنترل کنید. وقتی به خود میآیید که زمان خود را صرف دوبارهکاری بیهوده کردهاید و به قرارتان هم نرسیدهاید. این اجبار وسواس گونه باعث ناراحتی و سرخوردگی فرد میشود. در نتیجه اختلال وسواس فکری در زندگی روزمره و روابط شما تاثیر گذاشته، شما را به انزوا میکشد.
علامتهای وسواس فکری
اختلال وسواس اجباری (وسواس فکری و عملی) دارای دو بخش است:
- وسواس
- اجبار
وسواسها فکرهای مزاحم و ناخواستهای هستند که پریشانی را به دنبال دارند. این احساس زمانی بیشتر میشود که بخواهیم آن را نادیده بگیریم. به طور مثال اگر به شما بگویند «به یک خرس سفید با پاهای قهوهای فکر نگن» چه احساسی خواهید داشت؟ دقیقا همان خرس سفید با پاهای قهوهای در ذهن شما نمایان میشود. وسواسهای فکری قالبهای مشخصی دارند که برخی از آنها عبارتند از:
- ترس از آلوده شدن با لمس اشیایی که قبلا با دیگران در تماس بودهاند.
- استرس و درگیری ذهنی، زمانی که فرد مبتلا اشیایی را میبیند که به طور منظم در کنار هم قرار نگرفتهاند.
- خودداری از ارتباط فیزیکی با نزدیکان حتی دست دادن با اطرافیان
- فکرهای وحشتناکی که امکان آسیب زدن به خود و یا دیگران را در پی داشته باشد
- چک کردن چند باره کارهایی که قبلا انجام شده مثل قفل در و …
اجبارها
اجبارهای (OCD) رفتارهایی را شامل میشود که شما مجبور به انجام آنها هستید و توانایی مقابله با آن را ندارید. اجبارها معمولا خسته کننده بوده و فرد مبتلا به آن هیچ لذتی از انجام آن نمیبرد.
سن ابتلا به وسواس فکری
بیماری وسواس فکری معمولا در سنین نوجوانی شروع میشود و تا پایان عمر همراه فرد مبتلا میباشد ولی این بیماری زمانی به اوج خود میرسد که شما استرس بیشتری را تجربه میکنید.
درمان اختلال وسواس فکری
اگر چه درمان قطعی برای این اختلال وجود ندارد ولی میتوان با استفاده از برخی از داروها آن را مدیریت کرد. مواردی که در زیر به آن اشاره میکنیم، میتواند راهگشا باشد:
روان درمانی: تغییر در الگوهای رفتاری و سبک زندگی کمک میکند که وسواس فکری در فرد کنترل شود. به طور مثال اگر فردی هستید که خود را دست کم میگیرید و اعتماد به نفس پایین دارید، بیشتر در معرض ابتلا قراردارید.
آرامش: مدیتیشن و یوگا یکی دیگر از راهکارهای کمک کننده است. داشتن آرامش کمک میکند درمان با موفقیت بیشتری صورت پذیرد.
دارو: اکثر پزشکان در کنار روان درمانی، استفاده از داروها را به فرد مبتلا پیشنهاد میکنند که بسیار راه حل تاثیرگذار و مناسبی است. زیرا دارو به کمک روان درمانی مکمل هم هستند.
ارسال پاسخ