این که انسان از نیازهای خود آگاه باشد، آنها را بیان کند و یا بخواهد دیگران از تواناییها و دستاوردهای او باخبر باشند یک امر کاملا طبیعیست. اینها صفات بدی نیستند. اما اگر فردی این افکار، احساسات و رفتارها را به صورت بسیار افراطی داشته باشد و باعث ایجاد مشکل در روابط خود با دیگران شود، احتمالا به اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) مبتلاست. خودشیفتگی در روانشناختی به معنای شیفته خود بودن نیست. درواقع افراد خودشیفته عاشق تصویری ایدهآل و اغراقآمیزی هستند که از خودشان به دیگران نشان میدهند. در این تصویرسازی آنها میتوانند بر احساس ناامنی عمیق درونی خود سرپوش بگذارند.
شخصیت خودشیفته اولین بار توسط روانکاو رابرت ویلدر (Robert wilder) در سال 1925 توصیف شد. نشانههای خودشیفتگی در مردان دوبرابر زنان دیده میشود. در این مقاله از سایت همراهتم تمام آنچه که باید دربارهی خودشیفتگی بدانید را میخوانید.
الگوهای رفتاری خودشیفتگی
این اختلال معمولاً در جوانی یا اوایل میانسالی آغاز میشود. رفتارهای مشابهی که کودکان و نوجوانان از خودشان نشان میدهند، به عنوان خودشیفتگی تعبیر نمیشود. این رفتارها از طرف کودکان بسیار موقتی و گذرا هستند.
افرادی که به اختلال شخصیت خود شیفته مبتلا هستند، تفکر و رفتار مغرورانهای دارند. آنها خودمحورند و متاسفانه فاقد احساس همدلی هستند. در تمام روابط خود تشنهی تعریف و تمجید هستند. مردم آنها را به عنوان افرادی خودرای میشناسند.
چنین افرادی در برابر کسانی که آنها را در موقعیت بالایی میبینند، درخصوص مهارتها و دستاوردهایشان اغراق میکنند. در معاشرتهایی که دارند، انحصار کلام در دستشان است. همین موضوع باعث میشود که به مخاطب احساس حقارت بدهند. آنها نسبت به آثار منفی رفتارهای خود بی تفاوت هستند. این موضوع را میتوانید در سرزنش کردنها، تحقیر و توهینهای مدام آنها مشاهده کنید. شخصیتهای خودشیفته حتی در صورت طرد شدن، بیشتر با خشم یا پرخاشگری پاسخ میدهند. این افراد میتوانند به راحتی احساس شرم، تحقیر و بی ارزشیای که درون خود احساس میکنند را پنهان کنند.
انواع خودشیفتگی
مطالعات نشان دادهاند که خودشیفتگی انواع مختلفی دارد. خودشیفتگی بزرگ و یا آسیبپذیر دو دستهی مهم این اختلال هستند. خودشیفتگی بزرگ را میتوان همان خودبزرگبینی هم معنا کرد. چنین افرادی با پرخاشگری و حالت تدافعی تلاش میکنند همواره بر دیگران مسلط باشند. در خودشیفتگی آسیبپذیر قضیه کاملا فرق دارد. این افراد با حساسیتهای بیجا و اصطلاحا مظلومنمایی و یا فروتنی ساختگی سعی در جلب توجه دیگران دارند. به هرحال هر دو دستهی این افراد برای همراه کردن دیگران با خودشان از حقههای روانی استفاده میکنند. در ادامه مهمترین ویژگیها و نشانههای اختلال شخصیتی خودشیفتگی را با هم میخوانیم تا بتوانیم از خود، دربرابر بازیهای قدرت این افراد محافظت کنیم.
نشانههای خودشیفتگی
احساس مهم بودن
این افراد برای خصوصیاتی که ندارند، خود را ارزشمند میدانند. به همین خاطر مدام تلاش میکنند که دیگران را هم به این باور برسانند. آنها شیوههای مختلفی برای این کار دارند. بعضیها رفتاری متکبرانه دارند و نگاهی از بالا به پایین به دیگران میکنند. درحالیکه عدهای با کوچک نشان دادن خود این باور را در دیگران ایجاد میکنند. آنها زمانی که از خود تواضع بیش از حد نشان میدهند درواقع قصد این را دارند که دیگران به آنها این اطمینان را بدهند که چقدر مهم و ارزشمند هستند.
این اشخاص برای جلب توجه و محبت شریک عاطفی خود، از آنها سوءاستفادهی عاطفی میکنند. به گونهای که همیشه به آنها این حس را میدهند که بودن با آنها یک لطف و مرحمت است تا یک انتخاب.
تحقیر و سرزنش دیگران
یکی از حقههای آنها در ارتباط، احساس شرم و گناه دادن به شخص مقابلشان است. حتی ممکن است برای اشتباهاتشان شما را سرزنش کنند. این افراد مسئولیت کارهایشان را به عهده نمیگیرند و برای مشکلات خود دنبال مقصر میگردند تا به دیگران و خودشان این اطمینان را بدهند که هیچ ایرادی ندارند.
بیتوجهی
یکی دیگر از نشانههای خودشیفتگی این است که آنها توانایی همدلی با کسی را ندارند. برای رسیدن به خواستهی خود میتوانند همه را کنار بزنند بدون اینکه ذرهای احساس گناه کنند. معمولا در ارتباطات خود، جوری رفتار میکنند که به دیگران احساس بیارزشی را القا کنند. به تعهداتشان پایبند نیستند و توانایی مشارکت با کسی را ندارند. آنها از کسی تعریف نمیکنند ولی تا دلتان بخواهد پشت سر دیگران حرف میزنند.
تزویر و ریا
جالب است بدانید که آنها میتوانند حتی بیشتر از توان خود به دیگران کمک کنند. درواقع کمک آنها تنها برای خودشان است. این اشخاص برای اینکه به دیگران قدرت، پول و شهرت خود را نشان بدهند، مدام در حال ریاکاری هستند.
خودمحوری در مکالمات
اگر با آنها همصحبت شوید، مدام کلمهی «من» را از زبانشان میشنوید. موضوع صحبت آنها معمولا خاطرات خیالی، فداکاریها و توانمندیهای شگفتانگیزشان است. خیلی از خوبی دیگران تعریف نمیکنند، مگر اینکه درحضورشان باشند و برای گرفتن تعریف متقابل.
تفاوت بین افراد موفق و خودشیفته
بسیاری از افراد بسیار موفق ویژگیهای شخصیتی مشابهی با افراد خودشیفته از خود نشان میدهند. همین موضوع باعث میشود که آنها در نگاه دیگران خودشیفته به نظر بیایند. تنها زمانی میتوان آنها را خودشیفته دانست که ویژگیهای انعطافناپذیری و ناسازگاری قابل توجهی داشته باشند. درست است که اعتمادبهنفس بیش از حد این افراد آنها را بسیار جاهطلب میکند، اما این موضوع لزوماً منجر به موفقیتهای حرفهای آنها نمیشود، زیرا آنها به خاطر ترس از شکست خیلی اهل ریسک نیستند.
علاوه بر این موضوع به این دلیل که آنها در حل تعارض و اختلافات ناتوان هستند و تحمل انتقاد و کار گروهی را ندارند، در حفظ روابط طولانی مدت و حرفهای با مافوق و همکارانشان شکست میخورند و نمیتوانند موفقیتهای حرفهای به دست بیاورند. این اشخاص دربرابر تغییر کردن بسیار مقاوم هستند، حتی اگر به ضررشان باشد. کوچکترین اختلافنظری از دید آنها، به دشمنی برداشت میشود. راضی نگاه داشتن آنها تقریبا کاری غیر ممکن است.
علتهای اختلال شخصیت خودشیفته
خودشیفتگی نتیجهی تربیت غلط، عوامل محیطی و اجتماعی و حتی وراثت است. بررسی خودشیفتههای متعددی در سراسر جهان نشان داده است که ژنها و فعل و انفعالات ژنتیکی خاص به شکلگیری این اختلال کمک میکند.
جالب است بدانید که عناصر فرهنگی نیز بر شیوع اختلال خودشیفتگی تأثیر میگذارند، زیرا ویژگیهای شخصیتی خودشیفته در جوامع مدرن، بیشتر از جوامع سنت گرا وجود دارند.
در مطالعات سالهای گذشتهی انجمن ملی مغز در آمریکا، دربارهی سلولهای خاکستری مشخص شد که این افراد به میزان قابل توجهی فاقد سلولهای خاکستری در سمت چپ قشر قدامی مغزشان هستند. درست قسمتی از مغز که با احساسات انسانی همچون همدلی، مهربانی و عملکردهای عاطفی، هیجانی و شناختی همراه است.
عوامل زیر به عنوان رفتارهای غلط خانواده، در ترویج اختلال شخصیت خودشیفته در فرزندان شناسایی شده است:
- تحسین بیش از حد برای رفتارهای خوب، یا انتقاد بیش از حد برای رفتارهای بد در دوران کودکی
- زیادهروی در ارزیابی کودکان توسط خانواده یا همسالان
- ستایش شدن توسط بزرگسالان به خاطر ظاهر یا تواناییهای فیزیکی استثنایی
- آسیبهای ناشی از آزار روانی، آزار جسمی یا سوءاستفادهی جنسی در دوران کودکی
- تحقیر کردن کودکان
- مقایسهی آنها با همسالان
نتیجهی خودشیفتگی
اختلالات دیگری که نتیجهی خودشیفتگیست:
- اختلال دوقطبی (Bipolar disorder)
- اختلال سوء مصرف مواد (Drug use disorders)
- اختلال شخصیت هیستریونیک (Hysterical personality disorder)
- اختلال شخصیت مرزی (Borderline personality disorder)
- اختلال شخصیت ضد اجتماعی (Antisocial characteristic)
- اختلال شخصیت پارانوئید (Paranoid personality disorder)
درمان اختلال خودشیفته
درمان این افراد کمی مشکل است. آنها رغبتی به تغییر از خود نشان نمیدهند. به علاوه این اشخاص باور دارند که هیچ مشکلی ندارند. معمولا خودشیفتگی این افراد زمانی تشخیص داده میشود که به علت مشکلاتی که در زندگی و روابط شخصی و کاری خود ایجاد کردهاند، به مشاور مراجعه میکنند. حتی این مراجعه ممکن است با اصرار دیگران برای حل مشکلات، همراه باشد. چنین افرادی با وجود اینکه ناراحتیهای زیادی در زندگی خود تجربه میکنند، به فکر اصلاح خودشان نیستند. خودشیفتهها عموماً بینش و آگاهی ضعیفی دارند. آنها از این که رفتارشان باعث ایجاد شرایط ناسالم روانی آنها شده است، غافل هستند.
1دیدگاه