ژانر وحشت فیلمهای بهیاد ماندنی زیادی دارد. یکی از این فیلمها سکوت برهها است. فیلمی در ژانر وحشت روانشناختی به کارگردانی جاناتان دمی (Jonathan Demme) است. سکوت برهها اقتباسی از رمانی به همین نام اثر توماس هریس (Thomas Harris) نویسندهی آمریکاییست. هریس رمانهای زیادی دارد که همهی آنها در موضوع وحشت و جنایت نوشته شدهاند.
دربارهی فیلم سکوت برهها
کارآموز افبیآی (FBI) به نام جودی فاستر (Jodie Foster) به دنبال یک قاتل زنجیرهای میگردد. این قاتل پوست قربانیان خود را از تنشان جدا میکند. برای پیدا کردن او روانپزشکی نابغه و یک قاتل زنجیرهای دیگری به نام هانیبال لکتر (Hannibal Lecter) هم وارد ماجرا میشوند.
این فیلم با بودجهی 19 میلیون دلاری ساخته شد و در تاریخ 14 فوریهی سال 1991 میلادی اکران شد. فروش آن در همان روزها بیشتر از 272 میلیون دلار بود. منتقدین زیادی سکوت برهها را تحسین کردند. این فیلم تنها در یک اسکار توانست پنج جایزه را از آن خود کند: جایزهی بهترین فیلم از نگاه منتقدین، بهترین بازیگر زن برای بازی فاستر، بهترین بازیگر مرد برای آنتونی هاپکینز (Anthony Hopkins)، بهترین کارگردانی و همچنین بهترین فیلمنامهی اقتباسی، جوایزی بود که این فیلم تنها در یک مراسم، به خود اختصاص داد.
به علاوه این فیلم توانسته است تنها برندهی ژانر وحشت در اسکار باشد و از سوی کتابخانهی کنگرهی ایالات متحده از منظر فرهنگی، تاریخی یا زیباییشناختی، بسیار بااهمیت شناخته شده است و در سال ۲۰۱۱ برای نگهداری در فهرست ملی ثبت فیلم انتخاب شد. سالهای بعد دنبالهها و پیشدرآمدهایی برای این فیلم ساخته شد. هانیبال دنبالهای بود که برای سکوت برهها ساخته شد. اژدهای سرخ و خیزش هانیبال نیز دو فیلم دیگری با عنوان پیشدرآمدان این فیلم بودند.
روح شیطانی سکوت برهها
زمانی که آنتونی هاپکینز روی شخصیت هانیبال لکتر، مطالعه میکرد، متوجه شد که شباهتهایی بین او وخزندگان وجود دارد. اینکه خزندگان هر زمان که میخواهند چشمک میزنند و این کار را به صورت کاملا آگاهانه انجام میدهند. او هم در طول تصویربرداری فقط در صحنههایی خاص، به صورت آگاهانه چشمک میزد.
دکتر شیلتون در اولین ملاقات خود با استارلینگ، در جریان فیلم، خونسردی و قصاوت قلب هانیبال را اینطور توضیح میدهد: «زمانی که او مشغول خوردن صورت پرستار بود ضربان قلبش، از 85 بالاتر نرفت» حتی زمانی که شاهد صحنهی فرار هانیبال با آمبولانس هستیم، ضربان قلب او به گفتهی مامور آمبولانس 84 بود.
جودی فاستر در مصاحبههای خود میگفت که روحی شیطانی در سکوت برهها جریان دارد. او در یک برنامهی تلویزیونی که در سال 2021 پخش میشد در مورد هاپکینز گفت: «درطول فیلمبرداری خروج جریانی سرد و ترسناک را از صحنه حس میکردم. این حس آنقدر قوی بود که حتی بعد از فیلمبرداری هم باهم صحبت نمیکردیم» جودی فاستر در مورد شخصیتی که هاپکینز توانسته بود بسازد با عنوان یک تجربهی تولید ترس یاد کرد. او درمورد تاثیر هاپکینز روی فیلم و حتی عوامل هم میگفت: «او بین برداشتها هم در نقش خود میماند و هم حتی با دیالوگهای هانیبال با اعضای تیم نورپردازی صحبت میکرد»
بیشتر تصاویر فیلم در شهر پیتسبورگ (Pittsburgh) تصویربرداری شد. این شهر به علت تنوع منظرهها و سبک معماریاش شهرت زیادی دارد. صحنههایی که به قفس و سلولی که هانیبال در آن قرار دارد، در بنای یابود سربازان و دریانوردان (Soldiers and Sailors Memorial) در پیتسبورگ تصویربرداری شده است.
پیش از اینکه فیلمبرداری آغاز شود، مقرر بود که لباس هانیبال در زمان انتقالش از بالتیمور، زرد یا نارنجی باشد اما آنتونی هاپکینز، جاناتان دمی و کالین اتوود (طراح صحنه و لباس) را متقاعد کردند که لباسش سراسر سفید باشد تا حالت بیمارگونهی خود را به بیننده القا کند.
هاپکینز برای اینکه بتواند به خوبی نقش هانیبال را ایفا کند، بسیاری از پروندههای قتلهای زنجیرهای را مطالعه کرد. در بسیاری از دادگاههای رسیدگی به جرایم قاتل زنجیره ای نیز شرکت کرد. او برای دیدار با قاتلین زیادی به زندان رفت تا با آنها از نزدیک گفتوگو کند. صحبتهایی که او با قاتلین در زندان داشت، موجب شد تا بتواند با ذهنیت درستی از قاتلین زنجیرهای ایفای نقش کند.
قبل از اینکه هانیبال دو نگهبان زندان را بکشد، یک نقاشی از کلاریس استارلینگ (Clarice M. Starling) را میبینیم که برهای را در آغوش گرفته است. در این نقاشی، پشت سر کلاریس سه صلیب کوچک دیده میشود که روی یکی از آنها شخصی مصلوب است. چهرهی کلاریس در این نقاشی پیرتر از سن واقعی او است. چیزی که نقاش در این اثر یادآوری کرده است، مجسمهی مشهور ترحم (The Pity) اثر هنرمند مشهور رنسانس، میکلآنژ بوناروتی است. این مجسمه ترسیمی از مریم مقدس است که بدن فرزند خود را پس از مصلوب شدن در آغوش گرفته است.
در ادامهی این صحنه، نگهبانان برای هانیبال گوشت برهای را میآورند و در صحنهی بعد هم شاهد این هستیم که، هانیبال یکی از آن نگهبانان را مصلوب میکند. تصاویری که در این دو صحنه میبینیم همگی با این نقاشی در ارتباط هستند. تصویر نگهبان روی صلیب دقیقا از نقاشیهای فرانسیس بیکن (Francis Bacon) الهام گرفته شده است.
سرمایهگذاری افبیآی روی سکوت برهها
در سال 2002 زنان زیادی عضو سازمان افبیآی شدند. مامورین افبیآی برای اینکه بتوانند زنان بیشتری را به عضویت خود دربیاورند، به ساخت این فیلم کمک زیادی کردند. جزئیات بسیاری از صحنهها توسط افبیآی مطالعه و درنهایت اصلاح شد. جودی فاستر در زمان تولید فیلم، توسط مامورین این سازمان آموزش میدید. چگونگی انجام ماموریتها و طریقهی استفادهی درست از اسلحه مواردی بود که این سازمان در مرکز آموزشی خود در کوانتیکو (Quantico) واقع در ویرجینیا (Virginia) به بازیگران آموزش داده بود. ماموری به نام آن کراس کسی بود که جودی فاستر را مستقیما آموزش میداد. حتی سکانسی که جودی کنار ماشین گریه میکند، پیشنهاد این مامور افبیآی بود تا نشان دهند آنها هم احساسات دارند.
واحد علوم رفتاری (FBI)، برای تولید این فیلم آموزشهای روانی زیادی به عوامل ساخت میدادند. زمانی که بازیگران مشغول مکالمه با استارلینگ بودند، بهطور مستقیم دوربین را نگاه میکردند و زمان صحبتهای استارلینگ کمی از دوربین فاصله میگرفتند. جاناتان دمی کارگردان سکوت برهها معتقد بود که مخاطب در این لحظات از دید استارلینگ به حوادث مختلف نگاه میکند ولی زمانی که خود استارلینگ مشغول انجام کاریست، فاصلهی او از دوربین این اجازه را به تماشاگران میدهد که به کشف شخصیت او بپردازند.
سکوت برهها فیلمی بود که شخصیت هانیبال را ساخت تا نشان دهد پشت خیلی از قتلها حتی قتلهای زنجیرهای شخصی بیمار رنج میبرد. بعدها این شخصیت دستمایهی تولید و ساخت بسیاری از شخصیتهای مجرم اما بیماری شد که وحشت را به دل جامعه میاندازند.
ارسال پاسخ