داستانهای غمانگیز چه ویژگیهایی دارند که ما را جذب خود میکنند؟ مطالعهی کتابهای غمانگیز چه کمکی به ما میکند؟ این پرسش سالهاست ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است. روانشناسان از چند سال پیش بررسی تاثیر داستانهای غمانگیز بر انسان را آغاز کرده و در پی پژوهشها و مطالعات متعدد به پاسخهایی رسیدهاند. این نتایج همچنان در مراحل اولیه هستند.
برخی از مسائلی که این روانشناسان یافتهاند شامل این موضوع میشود که خوراک ذهنی داستانهای غمانگیز باعث میشود تا بی آن که اضطراب را تجربه کنیم اندوهگین شویم و قدر روابط صمیمی و نزدیک خود را بیشتر بدانیم. همچنین مطالعهی داستانهای غمانگیز موجب آن میشود که دربارهی مسائل مهم و ارزشمند در زندگیمان بیشتر فکر کنیم.
در ادامهی این مطلب از بلاگ همراهتم به برخی از دلایل جذابیت مطالعهی داستانهای غمانگیز و تاثیری که بر ما دارند میپردازیم.
داستانهای غمانگیز افراد را با عواطف واقعی زندگی مرتبط میکنند
هنگامی که داستانی خیالی میخوانیم، با این که میدانیم این روایت خیالی است و اساس واقعی ندارد، به طور ناخودآگاه عواطف برآمده از آن را تجربه میکنیم. دلیل چنین تجربهای آن است که اگر با داستان ارتباط برقرار کنیم، خصوصا اگر خود را با روایت داستان همراه یا در آن غوطهور بیابیم، محتوای عاطفی آن به طریقی در ما طنین میاندازد که واقعیت آن را باور کنیم.
داستانهای غمانگیز ممکن است ما را به یاد زندگی واقعی بیندازند
وقتی داستانی غمانگیز را میشنویم، آن را میخوانیم یا روایتش را بر پردهی تصویر تماشا میکنیم، همزمان اندوهگین میشویم، بغض میکنیم یا متاثر از شباهت فراوان عواطفی که داستان منتقل میکند با عواطف زندگی حقیقی خودمان به گریه میافتیم.
در نتیجهی شگفتآوری که از یک مطالعه به دست آمد مشخص شد که چنین حس واقعیگرایی به ما در تشریح لذت تماشای فیلمهای غمانگیز کمک میکند. پژوهشگران دریافتند که، پس از تماشای فیلم دردناک و تراژدی بچه فرشته (Angel Baby) 1995، شرکتکنندگانی که اندوهگینتر شده بودند فیلم را واقعیتر از دیگر شرکتکنندهها دریافته و بیشتر با فیلم ارتباط گرفته بودند.
هر چه تماشاگران با فیلم ارتباط عمیقتری برقرار میکنند، فیلم جذابتر و لذتبخشتر میشود. بنابراین نهایتا در پایان فیلم اندوهگینتر شده، بیشتر از دیگران نیز از تماشای آن لذت برده بودند.
میتوانید بدون حس اضطراب غم و اندوه را تجربه کنید
جنبهی جذابیت واقعگرایی داستان، یگانه دلیل گرایش ما به داستانهای غمانگیز نیست. دلایل فراوانی برای لذتبردن ما از روایتهای اندوهگین وجود دارد. در مطالعهای دیگر بر واکنشهای بینندگان داستانهای غمانگیز مشخص شد که افراد در پی یادآوری واقعهی اندوهبار و دردناک واقعی زندگیشان به همان اندازه لذت میبرند که از تماشای فیلمهای تراژدی و دردناک حس خوب میگیرند.
به هر حال، یک تفاوت مشهود میان حس لذت در پی یادآوری واقعهی تلخ زندگی شخص با حسی که در پی تماشای فیلم تراژدی و غمانگیز به بینندگان دست داد وجود داشت: شرکتکنندگان در پی یادآوری واقعهی تلخ زندگیشان بسیار مضطربتر از هنگامی بودند که از تماشای فیلم دردناک غمگین شدند.
پژوهشگران چنین پیشنهاد کردند که احتمالا همین عامل اضطراب یکی از دلایل اساسی لذت بردن ما از تماشا یا مطالعهی داستان غمانگیز است. اگر واقعهی غمانگیز در زندگی واقعی رخ دهد، اغلب حس اضطراب را نیز به همراه دارد، چرا که میدانیم باید با عواقب آن واقعه همچنان مواجهه داشته باشیم. از سوی دیگر ما با تماشا یا مطالعهی داستان غمانگیز مضطرب نخواهیم شد، زیرا میدانیم نباید با عواطف برآمده از آن پس از شنیدن، دیدن یا خواندن روایت غمانگیز دست و پنجه نرم کنیم.
مطالعهی داستان غمانگیز احتمالا حس قدرشناسی را در شما افزایش خواهد داد
دلیل دیگری که باعث لذت بردن ما از مواجهه با داستان غمانگیز میشود حس قدرشناسی است، البته ممکن است شیوهی اثر آن مطابق انتظار ما نباشد. در مطالعهای تکمیلی شرکتکنندگانی که از تماشای فیلم تراژدی کفاره (Atonement) 2007 بیش از دیگران اندوهگین شده بودند گزارش دادند که از تماشای این فیلم لذت بیشتری بردند و در زندگی واقعیشان نیز حس خوشحالی بیشتری را تجربه کردهاند، البته این حس خوشحالی صرفا هنگامی دست میداد که هنگام تماشای فیلم به روابط نزدیک و صمیمی خود فکر میکردند.
همچنین پژوهشگران بررسی کردند که آیا همهی شرکتکنندگان، پس از مقایسهی زندگی خود با روایت زندگی شخصیتهای داستانی حاضر در فیلم، به همان میزان افزایش خوشحالی را تجربه کردهاند یا خیر، اما دریافتند که چنین فرضیهای در زمینهی روابط، پس از پایان فیلم بر حال تماشاگران تاثیری نداشته است.
در عوض، کسانی که اندوه بیشتری را در حین تماشای فیلم تجربه کرده بودند، در واکنش به این اندوه، بیشتر به یاد روابط صمیمی خود افتاده بودند. این یافته نشان داد که دلیل لذت بردن ما از داستانهای غمانگیز آن است که این اندوه کمک میکند بیشتر به پیوندهای مستحکم روابطمان با عزیزان و نزدیکان بیندیشیم و قدر این روابط را بیشتر بدانیم.
داستان غمانگیز ارزشهای زندگی را به ذهن میرساند
در پژوهشی تکمیلی مشخص شد که داستانهای غمانگیز افکاری فراتر از روابط شخصی و مسائل درونی را به ذهن ما میرساند که شامل تفکرات دربارهی ماهیت هستی است. طی مطالعهای که تماشاگران در آن شاهد قطعاتی از فیلمهای گوناگون در رابطه با مرگ نزدیکان و عزیزان بودند، پژوهشگران دریافتند که لذت و اندوه با هم رابطهای متقابل دارند، البته مشروط به آن که فیلمهای پخششده بر تماشاگران تاثیر گذاشته باشد.
متفکرانی چون ماری بث اولیور (Mary Beth Oliver) و آنه بارتش (Anne Bartsch) تاثیرپذیری از داستان غمانگیز، تکاندهنده یا تلخ و شیرین را «قدرشناسی» عنوان میکنند و میگویند که مردم هنگامی که در پی کشف معنا یا حقیقتی عمیقترند در پی داستانهایی هستند که چنین احساساتی را بر میانگیزاند. اولیور و بارتش قدرشناسی را «حالتی تجربی» تشریح میکنند «که خصیصهاش درک معنایی عمیقتر، حس تاثیرپذیری و انگیزهی دقت در تفکرات و احساسات الهامگرفته از چنین تجربهای است.»
بر پایهی این توصیف مشخص میشود که تجربهی قدرشناسی مثبت است، اما کاملا لذتبخش نیست. در عوض احساسات مثبتی که طی چنین تجربهای به دست میآید محرک مخاطب برای یافتن معنای داستان و استمرار در تفکر بر معنای آن حتی پس از پایان گرفتن داستان میشود.
توان بالقوه برای رشد شخصی
مطالعات نشان داده است که مواجهه با داستان غمانگیز توجه مخاطب را به پرسشهای اساسی بر میانگیزانند، پرسشهایی مانند «ما که هستیم؟ چه چیزهایی در نظر ما ارزش محسوب میشود؟ ارزش زندگی در چیست؟» در نتیجهی قدرشناسی رشد شخصی اتفاق میافتد.
گفتهی فوق به این معناست که دلیل علاقهی مردم به داستانهای غمانگیز آن خواهد بود که چنین داستانهایی آنها را قادر میسازد تا با عواطف معنادار و لطیف ارتباط بگیرند و افکار عمیق در آنها بیدار شود. از آن گذشته، انتظار چنین نتایجی که از برخورد با داستانهای غمانگیز نشات میگیرد، سبب استمرار افراد در مراجعه به روایتهای غمگین و در نتیجه رشد بیشتر شخصیتشان خواهد شد.
کلام آخر
مطالعه کاری بسیار پرثمر است. در نگاهی سطحی با مطالعه اطلاعات بیشتری کسب میکنیم، مهارت میآموزیم و وقت خود را بهطور سالم سپری میکنیم. اما اگر دقیقتر به امر مطالعه توجه کنیم، میتوانیم آن را بهمنزلهی گونهای علاج برای بسیاری از مشکلات ببینیم.
گاهی با مطالعهی یک شعر، داستان یا متنی علمی در ناخودآگاه ما درک یا گشایشی ایجاد شود و راه حلی برای مشکل به دست آید. گاهی مطالعهی یک اثر یا روایت انسدادهای حسی درون ما را رفع خواهد کرد. کتابهای بسیاری در فرهنگهای گوناگون وجود دارد که آموزههایی برای زندگی را به دست میدهد و سبب رشد نسلهای گوناگون میشود.
برخی اوقات با خواندن سفرنامهها در ذهن به سفر میرویم. با مطالعهی تاریخ سرگذشت خود را بهتر درک میکنیم و شاید بتوانیم آینده را نیز پیشبینی کنیم. گاهی نیز با مطالعهی روایتها شاد یا غمگین میشویم. شادی یا اندوه و غم عواطفی است که انسان را میسازد و فرد را از حالت سکون در میآورد. اما گاهی حس شادی و غم در زندگی واقعی با عواقبی روبرو است، عواقبی که تا مدتی ما را به کشمکش میاندازد. با مطالعهی روایتها و داستانها میتوانیم بدون لمس تنش و اضطراب ناشی از حوادث و وقایع واقعی این احساسات را تجربه کنیم و حال خود را در محیطی امن متحول کنیم.
ارسال پاسخ