تفکر خلاقانه صرفا مختص برخی از افراد و حرفهها نمیشود. بیشتر افراد خلاقیت را مختص هنر، موسیقی یا صنایع مرتبط با سرگرمی میدانند. شاید مشاهده کنید که اغلب نویسندگان، فیلمسازان، موسیقیدانان یا دیگر هنرمندان بسیار خلاق هستند و از این خلاقیت برای ایجاد آثار و ابتکارات گوناگون بهره میگیرند. با این حال خلاقیت در دیگر صنایع و امور روزمره نیز مفید است. امروزه بسیاری از کارفرمایان در پی کارکنانی هستند که در شاخهی کاریشان راهبردهای مبتکرانه و راه حلهای تازه برای مشکلات خلق میکنند.
در این مطلب از بلاگ همراهتم میخوانیم که چطور برای رفع کشمکشهای کاری یا رسیدن به اهداف کوتاه یا بلندمدت در زندگی روزمره مهارت خلاقیت را در خود افزایش دهیم. در ادامه به بحث دربارهی مفهوم تفکر خلاقانه و مراحل رشد این توانایی میپردازیم.
تعریف تفکر خلاقانه
این شیوهی اندیشیدن راهی برای ایجاد افکار و ایدههای جدید، تغییر دیدگاه و خلق راهحلهای جدید برای مشکلات است. این خلاقیت را تفکر بیرون از چارچوب (thinking out of the box) یا تفکر غیرمرسوم (unorthodox thinking) نیز میخوانند. چنین طریقی در تفکر از خصوصیات ذاتی همهی افراد ناشی میشود. این ویژگی در بیشتر افراد از کودکی رشد مییابد. برای نمونه، تلاش کودک برای ایستادن بر پاها یا شروع به راه رفتن نمونهی سادهای از تفکر خلاقانه است، زیرا در این شیوه کودک سعی دارد راههایی متفاوت را بیازماید و به جای اتکا به تکرار طریقههای پیشین و عادی کاری جدید صورت دهد.
بسیاری از کارفرمایان این شیوهی فکری را خصوصیتی بسیار مهم تلقی میکنند. برخی از بهترین مکاشفات، اختراعات و ابداعات در فناوری و علم محصول نبوغ خلاقانهی دانشمندان است. برای مثال کمبود نفت در جهان پژوهشگران را به واداشت تا خودروهای برقی بسازند. در زمینهی کسب و کار نیز این خصوصیت در بازاهای محصولی بسیار مهم است و یک کسب و کار را از دیگر رقبا متمایز میکند. یکی از نمونههای خلاقیت روزمره را میتوان قوهی آفرینندگی سرآشپزان عنوان کرد که برای جلب رضایت مشتریان خود پیوسته در پی دستور پختهای جدیدند. تغییرات مختصر در مواد یا شیوهی طبخ سبب ایجاد رایحه یا طعمی بینظیر و بدیع در غذاها میشود.
افراد خلاق مانند مردم عادی هستند. آنها صرفا برای حل مشکلات خود شیوههای جدیدی را میسازند. آنها معمولا ذهنی بسیار باز و پذیرا دارند. چنین افرادی با آغوشی باز از فکرهای جدید دیگران استقبال، راه حلهای جدیدی را برای مشکلات امتحان و برخلاف عرف تفکر میکنند و دل به خطرات حسابشده میدهند.
برخی از افراد خلاق در تاریخ که از روشهای غیرمرسوم فکری در کارهایشان بهره گرفتند را میتوان فیلمسازانی چون والت دیزنی (Walt Disney) و استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg)، دانشمندانی مانند ماری کوری (Marie Curie)، کارآفرینانی مانند استیو جابز (Steve Jobs) یا کوهنوردانی مانند ادموند هیلاری (Edmund Hillary) دانست.
چطور تفکر خلاقانه را در خود پرورش دهیم؟
نظریهی هوش استرنبرگ (Sternberg) بیان میکند که در مدارس باید کودکان را تشویق به پرورش خلاقیت کرد تا از کودکی در نهاد دانش آموزان رشد یابد. به هر حال همه با انگیزهی ذاتی و تمرین میتوانند در هر سنی خلاقیت را مانند همهی مهارتهای دیگر در خود ارتقا دهد. میتوانیم تن به کشمکشهای تازه دهیم، از دیدگاههای تازه به مسائل بنگریم، به نظرات همکاران و اطرافیان فکر کنیم و برای حل مشکلات دادهها و اطلاعات جدیدی را از منابع تازه و منحصر به فرد گرد آوریم.
شیوههای بسیاری برای پرورش این خصوصیت وجود دارد که برای نمونه روش چهار مرحلهای گراهام والاس (Graham Wallace) را میآوریم:
- آمادهسازی: بر مشکل تمرکز کنید و تا حد امکان اطلاعات مربوطه را گرد آورید. هر چه دانش ما در رابطه با مشکل پیش رو بیشتر باشد، جنبههای متفاوت مسئله راحتتر در ذهن ما مشهود خواهد بود.
- دوران جنینی اندیشه و تامل (incubation): در این مرحله باید دست از اندیشیدن دربارهی مسئله بکشید و به فعالیتهای دیگر بپردازید. شاید این مرحله ناکارآمد و تلف کردن وقت به نظر برسد. اما چنین دورهای استراحت یا فراغتی برای شما لازم خواهد بود زیرا در حالی که خودآگاه شما آرامش دارد و استراحت میکند، بخش ناخودآگاه ذهن بر مشکل کار خواهد کرد.
- روشنسازی: وقتی به ذهن فرصت استراحت و احیا دادیم در خواهیم یافت که بخش ناخودآگاه آن افکار بسیار خوب و تازهای را پیش روی ما میگذارد. مرحلهی پیشین ممکن است چند ساعت تا چند روز طول بکشد. مهم آن است که در طول این مدت شکیبا باشیم. این تجربه را میتوانیم مشابه آن ببینیم که خوابی الهامبخش میبینیم و پس از چند ساعت در صبحگاه از خواب برمیخیزیم.
- تصدیق و تحقق ایده: پس از آن که فکر جدید به ذهن شما رسید باید سعی کنید عملی بودن آن را بررسی کنید. اگر آن راه حل مناسب نبود میتوانید کار را از مرحلهی اول شروع و مراحل را یک به یک تکرار کنید تا راهی مناسب و ممکن برای مشکل بیابید.
نکاتی در ارتباط با تفکر خلاقانه
اگر علاقهای به راههای منظم و مرحله به مرحله ندارید یا به کار شما نمیآیند در ادامه چند اقدام برای پرورش این خصوصیت در زندگی روزمره و کاری شما ارائه میشود:
استفاده از فهرست بررسی
فهرستهای بررسی شیوه یا چکلیست مفهومی مشابه آمادهسازی دارد. در این شیوه کار را با مطرح کردن پرسشهایی در رابطه با مشکل شروع و اطلاعات مربوطه را گردآوری میکنیم. پرسشهای کلی که برای تشریح مشکل میتوانید بپرسید را با این کلمات پرسشی شروع کنید: چه چیز، چرا، چگونه، چه هنگام، کجا و چه کسی.
استفاده از راهبرد «شش کلاه تفکر»
ادوارد دو بونو در دههی 1980 این نظریهی جالب توجه را در ارتباط با تفکر خلاقانه توسعه داد. در این شیوه شما در قالب شش فرد که کلاههایی با رنگهای متفاوت بر سر دارند فکر میکنید و بعد تصمیم میگیرید. شش رنگ نشان از شش وسیله برای اندیشهی خلاق دارند. کلاه سفید برای واقعیتها، کلاه قرمز برای عواطف، سیاه برای قضاوت و هوشیاری، زرد برای منطق، سبز برای خلاقیت و نوآوری و کلاه آبی برای ادارهی امور است. میتوانید از این مفهوم در کارهای گروهی نیز به خوبی بهره بگیرید.
ایجاد نقشهی ذهنی
که آن را با عنوان طوفان فکری یا ایدهپردازی (brainstorming) نیز میشناسند عملکرد یادداشت برداشتن همهی ایدههای ممکن در رابطه با موضوع و به تعویق انداختن انتخاب راهکار مناسب برای آینده است. طرح نقشهی ذهنی (mind-mapping) به شما و گروه کاریتان امکان آن را میدهد تا تعداد فراوانی راه حل متنوع را در زمانی کوتاه در نظر بیاورید.
تفکر جانبی
تفکر جانبی راهی بینظیر برای تقویت خلاقیت ذهن است. سعی کنید از نقطه نظری کاملا تازه یا زاویهای جدید به مشکل خود نگاه کنید. برای این کار مثلا اگر عادت دارید که همیشه به طور نظاممند با مشکلات مواجه شوید، میتوانید به راههایی کاملا بیربط یا شیوههای پر هرج و مرج فکر کنید. گاهی ممکن است بهترین راه پیش چشم ما نباشد.
ارتباط واژگان
در این تمرین مهارت یافتن همبستگی و تفکر خلاقانه را به طور همزمان در خود تقویت میکنید. این بازی ذهنی به این صورت است که دو واژه را به طور تصادفی انتخاب میکنید و تلاش میکنید تا حد ممکن و از هر شیوهای که میتوانید میان آنها ارتباط پیدا کنید.
استفاده از سرنخهای بصری
جستجو در پی عکسها و ویدئوهای مرتبط با موضوع مورد نظر شما کمک خواهد کرد تا جنبههایی از مسئله را کشف کنید که برای تحلیل نقادانه یا بخش ارتباطی واژگان مغز مشهود نیست. همچنین چنین کاری سبب ایجاد ایدههای بکر و تازه در ذهن میشود.
مطالعهی زندگی یا گفتههای افراد خلاق
افراد موثر، هنرمندان، رهبران و کارآفرینان اغلب تجربیات خود را در مصاحبهها یا زندگینامههایشان به اشتراک میگذارند که گنجی گرانبها از اطلاعات دربارهی شیوههای تفکر خلاقانه در آنها دفن شده است. میتوانید از این اطلاعات بهره بگیرید و آنها را با شیوههای شخصی خود ترکیب کنید و راهی متفاوت برای رسیدن به اهدافتان بسازید.
کلام آخر
تفکر خلاقانه برای افرادی که در پی موفقیت در زندگی شخصی و کاری خود هستند فواید متعددی دارد. خلاقیت به ابتکار، کشف و ابداع میانجامد و این دستاوردها زندگی ما را راحتتر کردهاند. این رویکرد فکری قابلیت تحلیلی و حل مشکلات را در ما افزایش میدهد. همچنین چنین خصوصیتی اعتماد به نفس را بالا میبرد، زیرا ما را در حل مشکلات توانمندتر کرده و آمادگی ما را در رویارویی با چالشهای بزرگتر ارتقا میدهد.
همچنین اندیشهی خلاق ذهن ما را در باز و آزاد میگذارد. وقتی عادت کنیم خارج از چارچوب فکر کنیم، در قید و بند قواعد روشهای مرسوم نیستیم و میتوانیم راه حلهای متناسب با خصوصیتهای شخصی خود ابداع کنیم. با آزمایش مسیرهای تازه و شیوههای مختص به خود، قابلیت ما در رهبری و مدیریت افزایش خواهد یافت، چرا که روشهای حل مشکلات را خود ایجاد کردهایم و میتوانیم دیگران را در این مسیرهای بکر هدایت و راهنمایی کنیم.
این فواید بخشی از منافع تفکر خلاقانه است که خصوصیات شخصیتی، موقعیت شغلی و پیشرفت شما را در زندگی تا حد فراوانی ارتقا میبخشد. همچنین این شیوهی تفکر به کاهش استرس و اضطراب کمک میکند، چرا که با تقویت عادت مواجهه با ایدههای جدید، اعتماد به نفس و آمادگی بالاتری برای مواجهه با تغییرات و شرایط جدید خواهید داشت.
در این راستا، مشاوره روانشناسی میتواند به شما کمک کند تا تواناییهای خلاقانهتان را بیشتر شناسایی و پرورش دهید. با استفاده از مشاوره، میتوانید روشهای جدید تفکر و حل مسئله را یاد بگیرید و به درک عمیقتری از خود برسید. این فرآیند نه تنها به بهبود زندگی شخصی و حرفهای شما کمک میکند، بلکه به شما کمک میکند تا با چالشهای روزمره بهتر کنار بیایید و به سمت اهداف خود پیش بروید.
2 دیدگاه