بیبندوباری اخلاقی در هر جامعهای یک معنا دارد. جوامع مختلف با فرهنگهای مختلف تعاریف متفاوتی از این موضوع دارند. اما همهی آنها برای تعریف اخلاق روی ارزشها تاکید دارند. هنجارها، ارزشها و رفتارها همگی چارچوب اخلاق را تعریف میکنند. اما دلیل بی بند و باری اخلاقی که معمولا به عنوان بیقیدی جنسی هم از آن یاد میشود چیست؟
بیبندوباری اخلاقی چیست؟
زمانی که یک شخص حرفها، کارها و رفتارش بدون در نظر گرفتن منافع و مرزهای دیگران باشد، به او بیبندوبار اخلاقی میگویند. متاسفانه برخی افراد بیبندوباری اخلاقی را با آزادی اشتباه میگیرند. درواقع این کار را با مقولهی آزادی توجیه میکنند، تا اینکه اشتباه بگیرند. برای این افراد مرزی به نام اخلاق در تصمیمگیریهایشان وجود ندارد. آنها به اصولی پایبند نیستند. اگر حدی را رعایت کنند، تنها به خاطر اهداف و منافعشان است. این افراد از انجام کاری که باعث به خطر افتادن منافع دیگران است هیچ ابایی ندارند. آنها برای کارهای اشتباه خود انواع و اقسام توجیهات را دارند. اگر کسی به آنها انتقاد کند، با بی اخلاقی جوابشان را میدهند.
مهمترین موضوعی که در آسیبشناسی بیبندوباری اخلاقی مورد توجه است، این است که با تکرار رفتار آنها کمکم تابوی کارهایشان در بین اطرافیان شکسته میشود. وقتی بیاخلاقی اتفاق بیفتد، درست مانند یک بیماری واگیردار میتواند به مردم اطراف سرایت کند.
هر جامعهای بنا به اقتضای دینی و فرهنگی خود، انتظاراتی از افرادش دارد. زمانی که شخص یا اشخاصی به حداقلهای این انتظارات پاسخی منفی بدهند به آنها ناسازگار میگویند. وقتی ناهنجاری این افراد زودگذر نباشد، میتواند آنها را منحرف کند. بعد از مدتی رفتارهای ضدارزش یک دسته از آدمهای منحرف، میتواند ریشهی فرهنگهای ارزشمدار یک جامعه را خشک کند.
علتهای بیبندوباری اخلاقی
از آنجایی که نمیتوان یک رفتار یا یک علت خاص را برای بروز انحرافات اجتماعی در نظر گرفت، باید بدانیم مجموعه از علتهای مختلف در ایجاد یک بی اخلاقی ریشهدار تاثیر میگذارند:
عامل فردی: جنسیت، سن، وضعیت ظاهری و چهره، ضعف و قدرت، بیماری، تحصیلات، ژنتیک میتوانند در این زمینه دخالت داشته باشند.
عامل روانی: نفرت، ترس و وحشت، اضطراب، عدم اعتماد به نفس یا عزت نفس، خیالپردازی، قدرتطلبی، کم رویی، پرخاشگری، حسادت، انواع بیماری های روانی از عوامل روانی یک رفتار نابهنجار اخلاقیست.
عامل محیط: شرایط بومی و اقلیمی، شهر و روستا، فرهنگ کوچه و خیابان در بروز یک رفتار ضد ارزش تاثیرگذار است.
عامل اجتماع: آشفتگی خانواده، طلاق، فقر، فرهنگ، اقتصاد، بیکاری، شغل و رسانه در شکلگیری بیبندوباری اخلاقی موثر است.
همانطور که گفتیم برای بروز انحراف اجتماعی نمیتوان یک عامل را به تنهایی موثر دانست. اگر علت واقعی موضوع را بخواهیم، باید ریشهی یک رفتار ناهنجار را در میان عوامل مختلف جست و جو کرد.
برخی از مشخصههای بارز و برجستهی شخصیتی افراد بیبندوبار، خودمحوری، پرخاشگری، هنجارشکنی، فریبندگی ظاهری و عدم احساس مسئولیت در رفتارشان است. آنها معمولا به نتیجهی کارشان فکر نمیکنند. بدون ملاحظه تصمیم میگیرند و از تجربیات دیگران استفاده نمیکنند. در قضاوتهایشان یکطرفه عمل میکنند. معمولا از جانب خانواده طرد میشوند، چون پایبند قوانین اخلاقی اجتماع نیستند. آنها برای جلب توجه به کارهای مختلفی دست میزنند، چون معمولا از عدم اعتماد به نفس رنج میبرند. معمولا روابط عاطفی ناسالم دارند. در روابط اجتماعیشان خودمحور هستند و منافع دیگران برایشان اهمیتی ندارد. آنها با شهوت، قدرت و پول سرگرم میشوند و برای رسیدن به اهدافشان دلایل مختلفی میآورند.
شعاراغلب آنها این است که: «یک بار بیشتر زندگی نمیکنی!» در حالی که چنین افرادی، حتی اگر فرصت چندبارهای برای زندگی کردن داشتند، باز هم با بیبندوباری اخلاقی آن را تباه میکردند.
پیشگیری از بیبندوباری
وقتی یک فرد رفتاری را تکرار کند،کمکم به عادت و سپس به خلقوخوی او تبدیل میشود. تغییر عادت یک رفتار شاید غیر ممکن نباشد، اما بسیار سخت است. علاوه بر آن لازم است که خود شخص هم نیاز به تغییر را حس کند، که متاسفانه در بیشتر موارد اینطور نخواهد شد.
برای اینکه بتوانیم از بیبندوباری اخلاقی جلوگیری کنیم، باید علاوه بر کنترل به موقع و درست جامعه، از ظرفیتهای آموزش خانواده، نهادهای آموزشی و رسانه کمک بگیریم.
لازم است خانوادهها پیش از فرزندآوری آموزشهای لازم را ببینند. برای تولد یک انسان هیچ چیز بهتر از یک خانوادهی بااخلاق نیست. اگر جامعه در زمان درست به خانواده آگاهیهای لازم در این زمینه را بدهد، مطمئنا شاهد اخلاقمداری بیشتری در جامعه خواهیم بود. والدینی که بتوانند توازن درستی در روابطشان با فرزندان را داشته باشند، کمتر پیش میآید که با ناهنجاریهای اخلاقی فرزندانشان روبرو شوند. صمیمت، آرامش، امنیت روانی و درک متقابل بزرگترهای خانواده از فرزندان باعث تقویت اعتماد به نفس آنها میشود. خودباوری در افراد میتواند جلوی بروز رفتارهای غیر معقول و نسنجیده را بگیرد. مهمترین عامل برای پیشگیری از بیبندوباری اخلاقی، یک خانوادهی بافرهنگ و سالم است. وقتی پایههای یک تربیت انسانی و اخلاقی سفت و محکم باشد، میتوان روی اخلاقمداری فرد حساب کرد. اما زمانی که سطح تحصیلات یک خانواده کم باشد و در خصوص مسائل تربیتی فرزندان ناآگاه باشند، نمیتواند اخلاق و آموزههای دینی، فرهنگی و اجتماعی را منتقل کنند. فقر فرهنگی خانواده میتواند علتالعلل ناهنجاریهای رسمی و حتی غیررسمی جامعه باشد.
برای شناخت نیازهای روانی جوانان باید فکری اساسی کرد. جامعهای که نیازهای اصلی یک جوان را نادیده میگیرد، نمیتواند خیلی هم از او انتظار پایبندی به اخلاق را داشته باشد.
نهادهای مشاورهای وظیفهی هدایت و دادن مشاورههای تخصصی را دارند. با تقویت و کارآمدسازی این مراکز میتوان اخلاق را در سطح جامعه تقویت کرد.
فقر فرهنگی یک جامعه تاثیر مستقیمی روی بیبندوباری افراد دارد. همانطور که پیشتر هم اشاره کردیم، از عوامل مهم پیدایش بزهکاری اخلاقی، رسانهها هستند. آنها باید بتوانند تاثیرات مثبتی روی افراد جامعه و فرهنگ آنها داشته باشند. متاسفانه جوامعی که دچار بیبندوباری اخلاقی میشوند، رسانه صرفا جنبهی سرگرمی و تجاری دارد. برای پیشگیری از بیاخلاقی در یک جامعه، لازم است رسانهها برای ترویج اخلاق در حد ظرفیت خود تلاش کنند.
برای مقابله با بیبندوباری اخلاقی در یک جامعه، بهتر است تمام عاملین موثر در این زمینه آموزشهای لازم را ببیند. بهترین آموزش، آموزش غیر مستقیم جامعه از طریق خانواده، نهادهای مرتبط، جامعه و به خصوص رسانههاست. جامعهای که بتواند از پس این موضوع برآید، علاوه بر رشد طولی، میتوان شاهد رشد عرضی آن هم بود.
ارسال پاسخ