در علم روانشاسی بسیار از واژهی بینش (insight) استفاده میشود، اما معنای واقعی این اصطلاح چیست؟ برای مقدمه میتوانیم چنین معرفی کنیم: «درکی عمیق از افراد یا اشیا و شرایط را بینش میگوییم.» این اصطلاح بهطور مستمر در روانشناسی و علوم شناختی مورد استفاده قرار میگیرد.
متخصصان بصیرت را اساس بسیاری از رویههای درمانی، و از مهمترین اجزای حل مشکلات و تصمیمگیری میدانند. اصطلاح «لحظهی بینش» یا «لحظهی یوریکا» (Eureka moment) برای توضیح زمانی به کار میرود که ما بهطور ناگهانی از موضوعی که قبلا غیر قابل حل بود به درک و فهم میرسیم. یوریکا واژهای یونانی با معنای تقریبی «یافتم» است. ارشمیدس در روایت معروف، هنگام کشف روش تعیین حجم معادل هر جسم با فرو بردنش در آب، گفته بود، «یافتم، یافتم!»
بصیرت درک دقیق دلیل و اثر هر اتفاق یا متنی مشخص است همچنین بهطور ناگهانی پیدا میشود و آن را درک ناگهانی (epiphany) نیز میگویند. این گونه فهم در روانشناسی به موقعیتی اشاره دارد که بهیکباره راه حلی برای مقابله با مشکل بدون نشانهی قبلی و بهسرعت در ذهن ظهور میکند. این امر به کشف غیرمنتظرهی راهکار صحیح مشکلی اشاره دارد که قبلا بارها از طریق آزمون و خطا به بیراهه رفته بود. در بسیاری از نظریهها دقت و صحت راه حلهایی که با بینش همراه است بیشتر از راهحلهای بدون بینش بیان شده.
در ادامهی این مطلب از بلاگ همراهتم سعی میکنیم بهطور کامل به تعریف معنا و ویژگیهای بینش بپردازیم.
تعریف مفهوم بینش
در روانشناسی از اصطلاح بینش برای توضیح شفافیت، درک یا آگاهی ناگهانی از موضوعی استفاده میشود که بدون تفکر خودآگاه به دست آمده است و معمولا باعث حل مشکل یا مسئله خواهد شد. در چنین پدیدهای ذهن تکههایی از اطلاعات و دانش را بهصورتی جالب کنار یکدیگر قرار میدهد و فرد میتواند شرایط را از دیدگاهی دیگر ببیند و احساسات، افکار و رفتارها را بهتر بفهمد. درک مشکلات روانشناختی، شرایط پیچیده و تضادها در زندگی را میتوانیم از نمونههای بینش به حساب بیاوریم.
تاریخچه و مضمون بینش
در روانشناسی، تفکر بصیرت تاریخچهای طولانی دارد. در اوایل قرن بیستم میلادی، کارل بولر (Karl Bühler) روانشناس آلمانی روند تحقیقاتی را در این زمینه راهاندازی کرد. ولفگانگ کهلر (Wolfgang Köhler)، در معروفترین تجربهاش، از شامپانزهها استفاده کرد تا نشان دهد که آنها چطور، بهجای آن که بهتدریج یاد بگیرند چگونه مسائل را حل کنند، با درک ناگهانی یا بصیرت پاسخ را در مییابند.
در فرایند روانکاوی و رواندرمانی تحلیلی، رسیدن به ادراک در زمینهی انگیزههای ناخودآگاه بخشی لازم برای روند درمان روانی می باشد و در این مورد بصیرت نقشی بسیار اساسی دارد. زیگموند فروید (Sigmund Freud)، که روانکاوری را پایه گذاشت، بر ارزش درک درگیریهای ذهنی ناخودآگاه در کاهش رنج روانشناختی تاکید فراوان داشت.
روند امروزی تحقیقات در مورد بینش
پژوهش دربارهی بصیرت، با توجه به پیشرفتهای فراوان در زمینهی روانشناسی شناختی و روشهای تصویربرداری از اعصاب، بسیار گسترش یافته است. تحقیقات نشان میدهد که راهحلهایی که از طریق بینش به دست میآید، از فرایندهای گوناگون مغز بهره میگیرد و فعالیت در نیمکرهی راست مغز بیشتر از روش مشکلگشایی از طریق تحلیلی است. مطالعات بسیاری در زمینهی بررسی مشکلگشایی از طریق بصیرت و اندازهگیری تغییرات در فعالیت مغزی در هنگام «لحظهی یوریکا» صورت گرفته است.
در مطالعات اخیر نیز نقش بصیرت در روشهای درمانی متعددی بررسی شده است و نتیجهها نشان میدهد کسب بینش در ارتباط با رفتار، عواطف و افکار خود به کاهش در پریشانیهای روانشناختی و افزایش تندرستی میانجامد.
اهمیت بینش
متخصصان بر این باورند که این توانایی برای مهارتهای خلاقیتی و حل مشکلات ضروری است. در حوزهی روانشناسی، درک رفتار، احساسات و افکار فرد را گام نخست به سوی تغییر در نظر میگیریم و از این رو این پدیده در بسیاری از رویکردهای درمانی اهمیت فراوان دارد. کسب بینش به توسعهی فردی، تقویت روایط و میزان رضایت بیشتری در زندگی خواهد انجامید.
مفاهیم و اصطلاحات اصلی در ارتباط با بینش
- حل مشکلات با استفاده از بینش (حل بصیرانهی مسائل): این اصطلاح به مسائلی اشاره دارد که برای یافتن راه حل به تغییر دیدگاه یا درک از موضوع نیاز دارد و اغلب شامل لحظهی یوریکایی میشود.
- بینش از خود: این مورد به درک فرد از عواطف، رفتارها و افکار خود اشاره دارد و جنبهی مهمی از هوش عاطفی و سلامت روان است.
- بینش درمانی: در درمان، بصیرت به درک به دست آمده در زمینهی فرایندهای ناخودآگاه، تجربههای گذشته یا الگوهای رفتاری ناهنجاری اشاره دارد که در پیدایش مشکلات کنونی موثر بوده است.
کلام آخر
متخصصان معتقدند که بینش از راههای گوناگون به رشد حرفهای و شخصی انسان کمک میکند. محققان روانشناسی راههای مختلفی را برای کسب و افزایش این پدیده در فرد پیشنهاد دادهاند که در ادامه به بخشی از آنها اشاره میکنیم:
– پرورش ذهنآگاهی
– تفکر دربارهی تجربهها و بررسی آنها
– مشورت و بازخورد گرفتن از متخصصان حوزهی سلامت روان و افراد آگاه
– بهرهگیری از جلسات درمانی و مشاوره
روانشناسان حوزههای گوناگون به روشهای متفاوت از بصیرت بهره میگیرند. برای نمونه، در روانشناسی شناختی از این امر برای حل مشکلات استفاده میشود، در روانشناسی مثبتگرا این مهارت برای رسیدن به بینش از خود به کار میرود و در روانشناسی بالینی این پدیده به بینش درمانی میانجامد.
ما با استفاده از اصول بینش میتوانیم درک شخصی را از خود، تجربههایمان، قابلیتهای حل مشکلات و توان تعامل و ارتباط با دیگران افزایش دهیم. با کسب بینش، به بهبود سلامت روان و رشد توسعهی فردی خود کمک خواهیم کرد. برای حمایت بیشتر در این مسیر، مشاوره غیر حضوری میتواند ابزار مفیدی برای کسب بینش و پیشرفت باشد.
ارسال پاسخ