چه کسی دلش نمیخواهد فرزندی شیرینزبان، کوشا و اجتماعی داشته باشد! اما چطور میتوانیم ویژگیهای جذاب و خوبی در کودک ایجاد کنیم؟ آنچه کارشناسان و محققان دریافتهاند و به ما میگویند، کلید معما، وجود الگوی مناسب برای فرزندان است. و از آنجا که کودک بیشتر از همه پدر و مادر را میبیند و تحت تاثیر آنهاست، باید ببینیم چگونه الگوی مناسب برای فرزندمان باشیم. ما در «همراهتم» سری به نظر کارشناسان زدهایم و چند راهکار عالی پیدا کردهایم تا با شما درمیان بگذاریم. این شما و این ۱۰ ترفند خلق الگوی مناسب برای فرزندان.
۱. انتخاب سبک زندگی سالم
ما که دلمان نمیخواهد فرزندی با افسردگی یا اضافه وزن داشته باشیم. کودک یا نوجوان پرانرژی، اهل ورزش و خوشخوراک، خستگی والدین را از تن بهدر میکند. نکته اینجاست که فرزند ما ناگهان تبدیل به بمب انرژی نمیشود. باید الگوی مناسب برای فرزندان وجود داشته باشد و واقعیت این است که او بسیار شبیه به ما میشود.
اگر سر میز غذا، سالاد، سوپ، میوه و خوراکیهای سالم باشد، عادت به سالمخوری از کودکی در او شکل میگیرد. آخر هفتهها فرصت مناسبی برای پیکنیک خانوادگی، پیادهروی و حضور در طبیعت است. بازیهای ساده با توپ یا بدمینتون، بچهها را سرحال میکند. هر چه بیشتر اهل فعالیت بدنی باشیم، احتمال اینکه فرزندمان به ورزش رو آورد، بالاتر است.
۲. حضور در جادهی پیشرفت
بعضی از والدین همهی وقت آزاد خود را صرف بردن فرزندشان به کلاسهای آموزشی گوناگون میکنند. توقع دارند فرزندی بهروز، آگاه و باکمالات داشته باشند. اما یادگیری و پیشرفت در زندگی خودشان جایگاهی ندارد. احتمال موفقیت چنین والدینی زیاد نیست. پدر و مادر خلاق و پویا، الگوی مناسب برای فرزندان خود هستند.
همیشه دانش تازهای برای یادگیری وجود دارد. زندگی پر از ناشناختههاست. میتوانیم هر روز چیز تازهای بیاموزیم و در راه پیشرفت و بهتر شدن گام برداریم.
۳. صمیمیت و روراستی
نیازی نداریم برای حفظ پرستیژ والد بودن، مرموز و دور از دسترس باشیم. پدر و مادر میتوانند در زمان مناسب از گذشته، تجربهها یا کودکی خود تعریف کنند. بهاشتراک گذاشتن تجربهها، شکستها و موفقیتها، در تازهای به روی کودک باز میکند. او میبیند که زندگی سراسر پیروزی و اتفاقهای رنگی نیست. اگر والدین او قبلا شسکت را چشیدهاند و امروز موفق و سرپا هستند، او هم میتواند از شکستهایش بیرون بیاید و ادامه دهد.
۴. مثبت ماندن
زندگی به حد کافی به کودکان سخت میگیرد. اولین باری که با اسباببازی شکسته روبهرو میشوند، قهر و آشتی با دوستان یا افتادن از روی دوچرخه، برای کودک تلخ و ناگوار است. آنها نیازی به منفیبافی ما ندارند. پدر و مادری که تلاش میکنند نیمهی پر لیوان را ببینند، الگوی ایدهآلی برای فرزند خود بهحساب میآیند. خوشبینی بزرگترها باوجود مشکلات مالی، بیماری و دستاندازهای زندگی، نگرش مثبتی در کودک شکل میدهد. او خواهد دید که از میان طوفان زندگی میتوان بیرون آمد و به راه خود ادامه داد.
۵. گوش دادن و احترام گذاشتن
بچهها کمطاقتند و علاقهای به سخنرانی طولانی بزرگترها ندارند. والدین موفق خیلی خوب به کودک گوش میدهند. آنها اجازه میدهند کودک از نگرانی، شادی و همهی تجربههایش تعریف کند. او را تشویق به سخن گفتن میکنند و از این راه بذر عزت نفس را در دل او میکارند. زمانی که با کودک با احترام برخورد میکنیم و برای احساس او ارزش قائل میشویم، غیرمستقیم به او میآموزیم شنوندهی خوبی باشد و به دیگران احترام بگذارد.
۶. اهمیت خودکنترلی
تسلط بر خود یا خودکنترلی (Self-Control) در حضور فرزندان، اثر زیادی بر آنها خواهد داشت. درست است که بیرون ریختن احساس، استرس ما را کم میکند. اما لازم است تا جای ممکن خودکنترلی را بیاموزیم و تمرین کنیم. ما الگوی فرزندان هستیم و هیچ دلمان نمیخواهد از ما یاد بگیرند هنگام خشم و نارضایتی اجازه دارند فریاد بزنند، به اشیای خانه آسیب برسانند یا فردی را کتک بزنند. زمانی که خشم یا غم در دل ما فراوان شده باشد، میتوانیم با پیادهروی، کمی فعالیت بدنی یا شنیدن موسیقی آرام، حال خودمان را بهتر کنیم.
۷. مهربانی و توجه به دیگران
میتوانیم درمورد روابط با دیگران، الگوی خوبی برای فرزندمان باشیم. ما با دیگران، با افراد بزرگتر خانواده، با کوچکترها یا همسایگان چگونه برخورد میکنیم؟ قدرشناسی، سپاسگزاری، مهربانی و همدردی ویژگیهایی هستند که کودک غیرمستقیم از ما میآموزد. بهتر است مشکلاتی را که با افراد خانواده داریم، با درایت مدیریت کنیم و مسوولیت رفتار خود را برعهده بگیریم. از عادتها و کارهای خوب دیگران تعریف کنیم. در مترو جای خود را به فرد کهنسال بدهیم و از نظافتچی ساختمان تشکر کنیم. همین جزییات در ذهن کودک نقش میبندد و مهربانی را به او میآموزد.
۸. تعیین هدف
بعضی افراد برای زندگی شخصی و کاری خود، هدفهای کوتاهمدت و بلندمدت تعریف میکنند. برای رسیدن به هر هدف، گامهایی را مشخص میکنند و برنامه میچینند. چنین کسانی بهترین الگو برای کودک بهشمار میروند. چراکه خودانظباطی و برنامهریزی را به بهترین شکل به او یاد میدهند. خوب است در برنامهریزی به فرزندان کمک کنیم و زمانیکه به هدف خود میرسند، تشویقشان کنیم.
۹. عادتهای خوب
احتمال دارد از اینکه فرزند ما بیشتر زمانش را با تبلت و گوشی میگذراند، نگران باشیم. دلمان نخواهد مدام فستفود بخورد و جلوی تلویزیون بنشیند. در این صورت باید نگاهی به عادتهای خودمان بیندازیم. شاید ما هم از آن دسته افراد هستیم که لحظهای بدون گوشی موبایل سر نمیکنند. میخواهیم الگوی جذاب و خوبی برای نوجوانمان باشیم؟ کتاب بخوانیم. کمتر تلویزیون تماشا کنیم. به موقع بخوابیم. با افراد خانواده گفتوگو و شوخی کنیم. به گلوگیاه رسیدگی کنیم و عادتهای دلچسبی در خودمان ایجاد کنیم.
۱۰. اهمیت نیم کردار
به گفتهی سعدی: «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست». هر قدر بخواهیم به توضیح دادن و سخنرانی به فرزندمان آموزش دهیم، کمتر موفق میشویم. کلید موفقیت ما در این است که منظورمان را روشن و کوتاه بگوییم و گفتهی ما با عادتها و رفتارمان همراستا باشد.
سخن پایانی
الگوی درست بودن برای بچهها کار سادهای نیست. آن هم وقتی میدانیم فرزندان تکتک رفتار ما را زیرنظر دارند. هنگامی که به دروغ به رییسمان میگوییم بیمار هستیم، زمانیکه ساعتها سرمان را با گوشی موبایل گرم میکنیم یا وقتی که خشم امانمان را بریده و داد و فریاد راه انداختهایم.
خوشبختانه، کوچکترها نسبت به عادتهای درست ما هم دقت دارند. هر چه زندگی پربارتری داشته باشیم، نقش پررنگتری در موفقیت نسل آیندهی خانوادهی خود خواهیم داشت. درکنارشان هستیم و با هم به روی زندگی لبخند میزنیم. یادمان باشد: «بزرگی سراسر به گفتار نیست، دوصد گفته چون نیم کردار نیست»
شما الگوی ایدهآلی برای فرزندانتان هستید؟ والد بودن چقدر به رشد شخصی و بهتر شدن خودتان کمک کرده؟
ارسال پاسخ