آیا ما با صراحت، خالصانه، صادقانه و کاملا با اصالت (authenticity) واقعی زندگی میکنیم؟ خصوصیت اصالت واقعی در فرد به چه معنا است؟ ظاهرا فقط یک پاسخ درست به این پرسش وجود دارد.
طی سالهای اخیر، اصطلاح «اصالت» علاوه بر توضیح آثار هنری، کیفهای مد یا جواهرات ارزشمند، در توصیف مردم نیز به کار گرفته شده است. اصیل بودن خصوصیتی مهم و عاملی ضروری برای حفظ تعادل در زندگی محسوب میشود. ظاهرا بسیاری از ما به برای این خصوصیت ارزش قائلیم و آن را نیروی رهاکننده میدانیم که توان انتخاب مسیر زندگی سالم و همساز را با خود حقیقیمان به ما میدهد. جسارت و شجاعت اصیل بودن قالبهای گوناگونی میگیرد و در بردارندهی پیامهایی دربارهی غلبه بر ترسها، گشایش به سوی نقاط ضعف و بیان آزادانهی خود واقعیمان میشود. ما تلاش داریم که اصیل باشیم و افراد اصیل را تحسین میکنیم. گذشته از آن، چه جایگزینی برای این خصوصیت وجود دارد؟ تلاش برای شخصیت قلابی داشتن؟ تقلید از دیگران؟ ناصادق بودن؟ جعلی بودن؟
در ادامهی این مطلب از بلاگ همراهتم به بررسی بیشتر خصوصیت اصالت میپردازیم.
چطور خصوصیت اصالت را بشناسیم؟
این واژه قدیمی و به معنای ریشهدار بودن است. البته امروزه این اصطلاح با کمی دگرگونی استفاده میشود. در واقع امروز ما خصوصیت اصالت را برای کسانی به کار میبریم که با خود صداقت کامل دارند. آنهایی که میدانند چه هستند و چه میخواهند و کارهایشان را مطابق آن به پیش میبرند.
اعتبار در کردار بر طبق خود واقعی و رفتار به گونهای که با ارزشهای ذهنی، باورها، انگیزهها و تمایلات شخصی موافق باشد فرد را در نظر دیگر و خود اصیل میکند. باید این موضوع را بیان کرد که وقتی فرد تلاش میکند به این خصیصه دست بیابد، در ابتدا با مسائل متعددی روبرو میشود. خود واقعی چیست؟ آیا خود واقعیام را میشناسم؟ چه جنبههایی از آن از خودآگاهم پنهان مانده است؟ آیا همیشه باید خود واقعیام باشم؟ اگر تصور من از آن با تصویری که در نظر دیگران دربارهی خود واقعی من وجود دارد متفاوت باشد، چه میشود؟ آیا در این صورت من بیاصالتم؟ یا این که تصور دیگر اشتباه است؟
شاید بهتر باشد برای درک این خصوصیت بررسی کنیم که اصیل نبودن چیست. اصیل بودن شامل این این موارد نمیشود
تفاوت صداقت و اصالت
اصیل بودن با صداقت یکسان نیست. صداقت شاخصهی راستگویی است. یعنی فرد صادق به طور ارادی حقیقت را با دیگران به اشتراک میگذارد. به هر حال ما گاهی تصمیم میگیریم که واقعیت را درون خود نگه داریم. شاید بخشی از واقعیت را بگوییم و باقی را پنهان کنیم. ممکن است «پیام» حقیقت را به دیگران برسانیم و این کار را به شیوهای انجام دهیم که برای آنها قابل قبولتر باشد. مثلا وقتی اوضاع وخیم است، بگوییم که وضع خوب است و همه چیز رو به راه میشود.
ثبات شخصیتی با اصیل بودن فرق دارد
اصیل بودن به معنای رفتار بر اساس ارزشهای ذهنی است و با ثبات شخصیتی تفاوت دارد. ثبات شخصی یعنی آن چه هستیم، شیوهی برخوردمان و واکنشی که در برابر محرکها نشان میدهیم با تغییر شرایط عوض نمیشود. ثبات شخصیتی باعث میشود که ما کرداری تکراری داشته و قابل پیشبینی باشیم. این خصوصیت نیز مانند صداقت سبب خواهد شد که ما فردی قابل اطمینان باشیم. چنین خصوصیتی پیوندهای اجتماعی سالم و ایمن ایجاد میکند.
به هر حال اصیل بودن به معنای برخوردی متناسب با شرایط است و با این جنبهی شخصیتی فرق دارد. ما به عنوان فردی اصیل در مواجهه با موقعیتهای گوناگون از سرنخها استفاده میکنیم و خود را با آن سازگار میکنیم. مطالعات متعددی در زمینهی روانشناسی شخصیت صورت گرفته است و نشان میدهد که افراد اصیل بدون آن که به این خصوصیت خود لطمه وارد کنند تا چه حد از نشانههای اتفاقات برای سازگاری با محیط بهره میگیرند. ما با همکاران و اعضضای خانواده و دوستان به طرق گوناگون برخورد میکنیم. حتی ممکن است ما در شرایط گوناگون در برابر شخصی مشخص رفتارهای گوناگون داشته باشیم. ممکن است از سر مهربانی به جوکی که خندهآور نیست بخندیم، اما اگر دوست ما از ما بپرسد که این جوک چطور بود از سر صداقت به او نظر واقعیمان را بگوییم.
واقعی بودن چه تفاوتی با اصیل بودن دارد
اصالت با برخورد واقعی یکسان نیست. در مطالعهای در سال 2021 روانشناسان بیان کردند که واقعی بودن به معنای «رفتار بیرونی به طریق مشابه حس درونی است، بدون آن که عواقب شخصی و اجتماعی آن مد نظر باشد.» واقعی بودن به معنای آن است که رفتار بیرونی ما نشانگر تجربیات عاطفی درونیمان است. ما مطابق حس درونیمان عمل میکنیم. محققان این پژوهش واقعی بودن را عنصر اصلی اصیل بودن در نظر گرفتند.
با این حال فرد اصیل گاهی تصمیم میگیرد که واقعی نباشد و بخشی از حس درونی خود را بروز ندهد. گاهی سعی میکنیم نیت، حس و افکار درونی خود را در حریم شخصی خود حفظ کنیم و آن را در معرض قضاوت هنجارهای اجتماعی نگذاریم تا از عواقب این قضاوت در امان بمانیم. ممکن است استفاده از این صافی اجتماعی با «واقعی بودن» در تضاد باشد و با این حال خردمندانه، سازشگرانه و همچنان اصیل محسوب شود. در واقع شاید بتوان این رویکرد را ادارهی مناسب هیجانات درونی نیز در نظر گرفت.
تعریف دقیق اصالت
در بیشتر تعریفهای روانشناسی جنبهی «خودآگاهی» را اساس این خصوصیت بیان میکنند. خودآگاهی در ارتباط با تجربههای عطفی درونی، انگیزهها، باورها، ارزشها و گرایشهایمان عناصر اساسی اصالتند. با این حال این جنبه کافی نیست، چرا که گاهی بینشهایی که در ارتباط با این موارد داریم مبهم است. در بررسیها مشخص شده است که ما خود را به اندازهای که فکر میکنیم نمیشناسیم. اما آیا شناخت محدود ما را بیاصالت میکند؟
اصالت در نهایت به جنس برخورد در شرایط وابستگی فراوان دارد. این که چه طور فکر، حس و عمل میکنیم نشانگر میزان اصیل بودن ما است. این که ما به دلیل ترس و محدودیتها از خود واقعیمان فاصله نگیریم و باورها و ارزشهای خود را کنار نگذاریم ما را اصیل خواهد کرد. در ابتدای راه این خصوصیت در نظر دیگران قابل تشخیص نیست و ما هستیم که میتوانیم انطباق رفتار و تفکرمان را مشاهده کنیم. به مرور زمان و استمرار رفتاری این شاخصه در نظر دیگران نیز مشهود خواهد شد.
کلام آخر
اصالت مفهومی در زمینهی خصوصیت روانشناختی است. در روانشناسی وجودی (existential psychology) این خصوصیت به میزان همسازی اعمال با آرزوها و ارزش های فرد، با وجود فشارهای بیرونی از سوی هنجارهای اجتماعی، اشاره دارد. به طور ساده میتوان بیان کرد که نپذیرفتن کورکورانهی هنجارها و سنتهای اجتماعی یکی از نشانههای بارز این ویژگی شخصتی است. نگاه به درون و برخورد بر اساس آن چه در نظر ما ارزش و انگیزه محسوب میشود، ما را به فردی اصیل بدل خواهد ساخت. نهایتا باید در نظر داشته باشیم که تلاشی که به منظور رسیدن به این خصوصیت است با خودشناسی و تعیین ارزشها، امیال و انگیزههای درونی ما و بهرهگیری از شایستگی های خود در عملکردمان شروع میشود.
ارسال پاسخ