تا بحال برای شما این اتفاق افتاده است که به یک مکان خاص بروید و صحنهای رخ دهد که احساس کنید آن را از قبل دیدهاید؟ یا با دوست و آشنای خود در حال صحبت باشید و طرف مقابل چیزی بگوید که احساس کنید قبلاً آن را شنیدهاید؟ اگر این اتفاق برای شما افتاده است، پس احساس دژاوو (Déjà vu) را تجربه کردهاید. حدود ۶۰ تا ۸۰ درصد از افراد در طول زندگی خود دژاوو را تجربه میکنند. در ادامهی این مطلب از بلاگ همراهتم، با این پدیده بیشتر آشنا خواهیم شد.
احساس دژاوو چیست؟
دژاوو (آشناپنداری) واژهای فرانسوی و به معنای تجربهی احساس یادآوری عجیبی از یک خاطره است که انگار قبلاً تجربه کردهاید اما حالا آن را به یاد نمیآورید. دژاوو به معنای «قبلا دیده شده» است. طبق تحقیقات میتوان گفت شاید یک سوم جمعیت جهان دژاوو را تجربه کرده باشند. اما این تجربه چگونه است؟ ممکن است به مکان جدیدی بروید، جایی که قبلاً هرگز در آنجا نبودهاید، ولی ناگهان یک خاطره در همان مکان و یا اتفاق و فعالیتی در آنجا برای شما تکراری به نظر برسد.
اولین بار امیلی بویراک، دانشمند فرانسوی در سال 1867 این واژه را در کتابش با عنوان «آینده دانش روانشناسی» استفاده کرد. این پدیده پیچیده است و تئوریهای متفاوتی در مورد آن بیان شده اما حدود ۷۰ درصد از مردم اظهار دارند که احساس دژاوو را تجربه کردهاند. دانشمندان عقیده دارند با بالا رفتن سن این حس کمتر اتفاق میافتد.
تئوریهای مختلفی درباره این پدیده بیان شده و حتی آن را دستهبندی هم کردهاند. غالباً تجربه دژاوو با حسی از آشنایی و احساس نزدیکی همراه با وحشت و رازآلود بودن همراه است. در ادبیات گذشته هم اشاراتی به دژاوو شده است که نشان میدهد این پدیده مختص به زمان حاضر نیست. برخی اعتقاد دارند این پدیده به دلیل تجربهی خروج روح از بدن ایجاد میشود، همانطور که میتوانیم هنگام خواب از مکانها و موقعیتهای جدیدی دیدن کنیم که بدن هرگز آنجا نبوده است.
علم درباره این پدیده چه میگوید؟
برخی از دانشمندان بر این عقیده هستند که احساس دژاوو ناشی از واکنشهای عاطفی به وقایع مشابه است. برخی دیگر میگویند مدارهای کوتاهی در مغز به وجود میآید که رویدادی را در کسری از ثانیه زودتر از واردشدن به خودآگاه فرد به حافظه میفرستند. در این صورت پیامهای الکتریکی در مسیر اعصاب به واسطهی محرکهای آنی و در اثر برانگیختگی لحظهای دچار کم و زیاد شدن سرعت میشوند و در نتیجه دو نسخه از پیام در زمانهای متفاوت به مغز میرسند و در نتیجه فرد حس میکند این واقعه پیشتر برای او رخ داده است. نظریههایی وجود دارد که عدم ارتباط درست دو نیمکره مغز و تحریکات بیش از حد و سریع نورونی را عامل این پدیده شناخته است. در مطالعهای که روی افراد تجربهگر انجام شده، 4 فرد انگلیسی اظهار کردند که به طور مداوم این حالت را تجربه میکنند؛ به طوری که از تماشای اخبار اجتناب میکنند زیرا حس میکنند قبلاً آنها را دیدهاند و میدانند چه اتفاقی قرار است بیفتد. محققان دانشگاه امآیتی در طی تحقیقی به این نتیجه رسیدند که مرکز مغز هر فرد که هیپوکمپوس نام دارد، تجسم کننده و بررسیگر اطلاعات مربوط به حافظه است. این فضا از مکانهایی که فرد دیده یا اتفاقاتی که تجربه میکند نقشه برمیدارد و برای استفاده در آینده ذخیره میکند. هنگامی که تجربههای شبیه به هم آغاز میشود، نقشههای ذهنی به روشهای مختلفی بازخوانی میشوند. نتایج تحقیقات نشان داد که این پدیده، نتیجهی عملکرد ناهنجار مغز در بررسی و محاسبه اطلاعات جدید بوده است. آنها احتمال میدهند مدارهایی که وقتی چیزی را به خاطر میآورید فعال میشوند در افرادی که احساس دژاوو دارند، همیشه در حالت فعال است.
دژاوو در سینما
در سریالها و فیلمهای معروف، اشارههای زیادی به این پدیده شده است، از میان آنها به موارد زیر میتوان اشاره داشت:
در فیلم درخشش (The Shining) متصدی هتل یا همان جک، در یک صحنه این تجربه را دارد. در فیلم ماتریکس هم کاراکتر نئو گربهای را دو بار میبیند و ترینیتی به او توضیح میدهد که وی احساس دژاوو را تجربه کرده است که ناشی از یک اشتباه در ماتریکس بوده و هنگامی اتفاق افتاده که ماشینها چیزی را تغییر دادهاند. همچنین عنوان فیلمی از تونی اسکات «دژاوو» است که در سال 2006 با بازی دنزل واشنگتن در مورد سفر در زمان ساخته شد.
دژاوو در ادبیات
مارسل پروست در کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته»، زندگی راوی داستان را که تجربیات دژاوو داشته است توصیف میکند. استفان کینگ هم داستانی کوتاه در مورد تجربهی هراسانگیز دژاوو دارد. همچنین در فصل پنجم از لمونی اسنیکت، به احساس دژاوو اشاره شده است.
کلام آخر
دژاوو همان حس عجیبی است که قبلاً تجربه و احساس کردهاید، حتی زمانی که میدانید هرگز آن اتفاق نیفتاده است. کارشناسان این پدیده را به نوعی با حافظه مرتبط دانستهاند. اگر چندوقت یکبار این اتفاق میافتد، نیازی به نگرانی در مورد آن نیست، هرچقدر هم که عجیب و مبهم باشد، اما اگر از این اتفاق خسته شدید و عاملی برای ایجاد اضطراب در شما شده، بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید.
ارسال پاسخ