تست خطاهای شناختی

تست خطاهای شناختی

ذهن انسان گاهی اوقات مثل یک آینه‌ی شکسته عمل می‌کند؛ تصویری تحریف شده از واقعیت، نشان می‌دهد و ما را درگیر تصمیم‌گیری‌های نادرست می‌نماید. این تحریف‌ها همان چیزی است که روانشناسان به آن می‌گویند: خطاهای شناختی.

در این مقاله سعی داریم با بررسی خطاهای شناختی، کاربرد تست خطای شناختی و نحوه اصلاح این الگوهای ذهنی، گامی در جهت بهبود سلامت روان برداریم.

تعریف خطاهای شناختی

خطاهای شناختی، محاسبات سرانگشتی مغز انسان است؛ الگوهای تکراری و غیرواقعی که باعث می‌شوند ما نتوانیم واقعیت‌ها را به درستی ببینیم یا تحلیل کنیم.

این خطاها مانند میان‌برهای ذهنی عمل می‌کنند که مغز برای تصمیم‌گیری سریع‌تر، از آنها استفاده می‌کند اما معمولا منجر به قضاوت‌های اشتباه می‌شود.

یکی از بهترین روش‌ها برای شناسایی و اصلاح این خطاها، تست خطاهای شناختی است. تست خطاهای شناختی، ابزاری علمی است که کمک می‌کند افراد شناخت دقیقی نسبت به خطاهای ذهن خود داشته باشند. 

خطاهای شناختی چطور شکل گرفتند؟

این خطاها اغلب، به مرور زمان و در اثر زندگی طولانی مدت روی زمین در مغز ما شکل گرفته‌اند. در حالی که بخشی از آنها به تصمیم‌گیری سریع و بهتر مغز کمک می‌کنند تعداد زیادی از آن‌ها، ذهن ما را به تصمیم‌های نادرست یا قضاوت‌های غیرمنصفانه می‌کشاند. 

خطاهای شناختی چطور عمل می‌کنند؟

خطاهای شناختی مثل آینه در برابر ما نیستند که واقعیت اطراف را همان‌گونه که هست نشان دهند، بلکه برعکس حتی ظاهر اشیا اطراف را تغییر می‌دهند و به شکل متفاوت و شاید عجیب بازتاب می‌دهند.

ذهن انسان وقتی دچار خطای شناختی می‌شود، قوانین و فرض‌های غلط خود را درباره خود، دیگران و دنیا 

واقعی می‌داند اگرچه شواهد زیادی علیه فرض‌های غلط او وجود داشته باشد.

هرگاه فردی درگیر هیجاناتی مانند ترس، خشم، غم و .. می‌شود، ممکن است به یک نوع از خطاهای شناختی دچار شود.

مثلا وقتی شکست می‌خورید و خود را انسان بدبختی فرض می‌کنید، احساسی منفی نسبت به خود و همه زندگی‌تان پیدا می‌کنید. در حالی که درست این است که بگویید من فقط در یک مورد خاص شکست خورده‌ام؛ اینجا شما دچار خطای شناختی همه یا هیچ شده‌اید.

تست خطای شناختی به شما کمک می‌کند: 

  • الگوهای فکری غیرمنطقی را شناسایی کنید.
  • تشخیص دهید کدام تحریف‌ها در روابط، تصمیم‌گیری‌ها و احساسات شما تاثیر دارند.
  • برای اصلاح این الگوها قدم بردارید.

انواع تست خطای شناختی

در روانشناسی تست‌های متعددی برای سنجش خطاهای شناختی، طراحی شده که معروف‌ترین آنها عبارتند از: 

  • تست خطای شناختی برودبنت و همکاران
  • تست خطای شناختی کودک و نوجوان کویین
  • تست خطای شناختی الیس

در این بین تست خطای شناختی الیس یکی از معتبرترین و پرکاربردترین‌هاست. آلبرت الیس در سال 2003 پرسش‌نامه‌ای را طراحی کرد که هدف آن ارزیابی تحریف شناختی بین‌فردی بود.

این پرسش‌نامه سه بعد زیر را ارزیابی می‌کند: 

  • طرد در روابط بین فردی 
  • انتظارات غیر واقع‌بینانه در روابط 
  • سوء ادراک در روابط بین فردی

انواع خطاهای شناختی 

برای این که تست خطای شناختی مفید واقع شود ابتدا باید با انواع این خطاها آشنا شوید. تعداد خطاهای شناختی زیاد است اما آلبرت الیس 10 خطای شناختی عمده‌ای را که احساسات و افکار انسان را تحت تاثیر قرار می‌هند بررسی می‌کند. این 10 خطا عبارتند از: 

  • نتیجه‌گیری شتابزده: نتیجه‌گیری بدون شواهد کافی که شامل دو قسمت می‌شود: 

1- ذهن‌خوانی: شما فکر می‌کنید می‌دانید در ذهن آدم‌ها چه می‌گذرد اما شواهدی برای اثبات ادعایتان ندارید. مثلا: حتما همه از حرفم بدشان آمد، چون کسی واکنشی نشان نداد.»

2- پیشگویی: دائم پیش‌بینی می‌کند که اوضاع بدتر خواهد شد؛ به عنوان مثال: با این اوضاع، من در امتحان قبول نمی‌شوم.

  • تفکر دوقطبی همه یا هیچ: اصطلاح یا این یا آن در این خطا بسیار رایج است چون افراد دچار این نوع خطای شناختی واقعیت را بین سفید و سیاه مطلق می‌بینند و رنگ خاکستری ندارند. برای مثال: اگر در این ارائه بهترین نباشم، یعنی کاملا شکست خوردم.
  • برچسب زدن: استفاده از عبارات منفی درباره خود و دیگران. مثلا: من یک آدم بی‌عرضه‌ هستم، حتی نمی‌توانم ساده‌ترین کارها را درست انجام بدهم.
  • فیلتر ذهنی: تحت تاثیر بخش منفی یک حادثه، همه واقعیت را تار می‌بیند. همیشه جنبه‌های منفی یک ماجرا را می‌بیند. برای مثال: با اینکه همه از جشن راضی بودند، فقط به آن لحظه‌ای فکر می‌کنم که کسی به حرفم نخندید.
  • بایدها: رویدادها را بر مبنای آنچه باید باشند قضاوت می‌کند و نه آنچه که هست. بایدها به احساس گناه و ناامیدی منجر می‌شود. به عنوان نمونه: من باید همیشه خوش‌اخلاق باشم، وگرنه آدم بدی هستم.
  • استدلال احساسی: احساسی که دارید، بازتابی از واقعیت موجود است. مثال: حس می‌کنید اتفاق بدی می‌افتد چون امروز که از خواب بیدار شدید و احساس دلشوره داشتید. 
  •  شخصی‌سازی: بیش از حد خود را در رویدادهای منفی دخیل می‌دانند. به عنوان مثال: اگر نمی‌گذاشتم فرزندم مهمانی برود در راه تصادف نمی‌کرد.
  • تعمیم افراطی: صرفا به دلیل یک رویداد یا اتفاق خاص، به یک نتیجه کلی رسیده و الگوی فراگیر استنباط می‌کنید. به عنوان نمونه: در مصاحبه رد شدم؛ دیگر هیچ‌وقت شغل خوبی پیدا نمی‌کنم.
  • دست کم گرفتن جنبه‌های مثبت خود: دستاوردهای مثبت خود و دیگران را بی‌اهمیت و ناچیز می‌دانند. مثلا: موفقیت من صرفا بر اساس شانس بود، چون من کار خاصی نکردم.
  • فاجعه‌سازی: در خصوص اتفاق‌هایی که نگران‌ کننده است فرد بدترین احتمال را در نظر می‌گیرد و دچار نشخوار فکری می‌شود. به عنوان مثال: اگر در این جلسه اشتباه کنم، همه اعتبارم زیر سوال می‌رود و دیگر هیچ‌وقت بهم اعتماد نمی‌کنند.

با انجام تست خطای شناختی می‌توان مشخص کرد کدام یک از این تحریف‌ها در ذهن شما فعال‌تر است و چگونه بر روابط و احساسات شما تاثیر می‌گذارد.

اصلاح خطاهای شناختی

شما شاید نتوانید وقایع را تغییر دهید ولی این توانایی را دارید که مسیر افکار نادرست‌تان را تغییر دهید. اصلاح خطای شناختی، یک فرآیند ذهنی-رفتاری است که با آگاهی آغاز می‌شود. بنابراین پس از انجام تست خطای شناختی، می‌توانید با روش‌های زیر به بهبود الگوی ذهنی خود کمک کنید: 

  • بازسازی شناختی: جایگزینی افکار تحریف شده با افکار منطقی
  • یادداشت‌برداری روزانه: ثبت افکار منفی روزانه و بررسی صحت آنها
  • چالش افکار مطلق: استفاده از زبان غیر قطعی( مثلا گاهی به جای همیشه)
  • افزایش خودآگاهی احساسی: شناسایی احساسات و منشاء آنها
  • تمرکز بر واقعیت‌های عینی به جای ذهن‌خوانی یا پیشگویی
  • درمان شناختی- رفتاری (CBT) مراجعه به روانشناس برای جلسات درمانی
  • پذیرفتن افکاری که دلیل منطقی دارند

جمع‌بندی

ذهن انسان ابزار قدرتمندی است اما به دلایل مختلف، گاهی دچار خطا می‌شود. تست خطای شناختی، مثل یک آینه شفاف عمل می‌کند که خطاهای فکری ما را نشان می‌دهد. شما با شناخت این خطاها می‌توانید افکار خود را کنترل کنید، تصمیم‌های بهتری بگیرید و روابط سالم‌تری داشته باشید. با انجام تست خطای شناختی، ذهن خود را دوباره می‌شناسید.