از کمال گرایی چه می دانیم؟

کمال-گرایی
از کمال گرایی چه می دانیم؟

تمایل به کمال یک گرایش طبیعی‌ست. اینکه بخواهیم یک کار با ارزش انجام دهیم، یا بهترین تصمیمات را بگیریم میلی‌ست که در همه‌ی ما وجود دارد، اما اگر این میل به طور افراطی در فردی وجود داشته باشد و باعث ‌شود که دنیای او تبدیل شود به گزارش بلندبالایی از دستاورد‌های زندگیش، به آن کمال‌گرایی می‌گوییم.

چه چیزی باعث کمال‌جویی می‌شود؟

کمال‌گرایی معمولا توسط فشارهای درونی خود فرد ایجاد می‌شود، مانند ترس از شکست یا قضاوت‌های دیگران، اما مولفه‌های اجتماعی هم بر این موضوع اثرگذارند. رقابت‌های علمی و حرفه‌ای و وجود رسانه‌های اجتماعی که نتیجه‌ی آن مقایسه‌های نابرابر است، می‌توانند در این امر نقش داشته باشند.

نشانه‌های کمال‌جویی چیست؟

نشانه-های-کمالجویی-چیست؟

این اشخاص انتظارات غیرواقعی بالایی از خود و دیگران دارند. آنها به سرعت عیب‌جویی می‌کنند و بیش از حد از اشتباهات دیگران انتقاد می‌کنند. بسیار تمایل دارند کار‌های‌شان را به دلیل ترس از شکست به تعویق بیاندازند. چنین افرادی به جای جشن گرفتن موفقیت خود، نگاه‌شان به دیگران است تا ببینند آیا موفقیت‌شان را تایید می‌کنند.

کمال‌طلبی به دو دسته تقسیم می‌شود:

گروه اول سازگار و مثبت‌گرا و گروه دوم ناسازگار و منفی‌گرا. هر دو نوع استانداردهای بالایی را تعیین می‌کنند و به دنبال اهداف عالی خود می‌روند. هر دوی آنها به یک اندازه سخت کار می‌کنند تا به آنچه که می‌خواهند برسند. آنها برای اهداف‌شان تلاش‌های بی‌وقفه‌ای دارند، اما بین‌شان یک تفاوت وجود دارد و آن هم این است که کمال‌طلب‌های سازگار، دستاورد‌گرا هستند ولی کمال‌طلب‌های ناسازگار، شکست‌گرا. برای هردوی آنها برنده شدن به یک اندازه مهم است، اما تفاوت بین آنها به‌خاطر دلیل برنده‌شدن‌شان است. گروه اول می‌خواهند در مسابقه پیروز شوند، در‌حالی‌که گروه دوم می‌خواهند مسابقه را نبازند. همین تفاوت در نحوه‌ی تعیین اهداف، احساس آنها در مورد کارشان و واکنش آنها به شکست‌ها موثر است.

بیشتر بخوانید:   چه عواملی بر بهداشت روانی دانش آموزان موثر است؟

مثبت‌گراها یا سازگار‌ها

مثبت-گراها-یا-سازگارها

آنچه که باعث پیشرفت مثبت‌گرا‌ها می‌شود، تمایل به رشد و لذت بردن از به چالش کشیدن است. درواقع پیشرفت کردن موتور محرکه‌ی این افراد است. درست است که آنها دوست دارند در کار‌های‌شان بهترین باشند، اما زمانی که کارشان نتیجه‌ی خوبی نداشته باشد، خیلی هم واکنش‌های منفی و دلسردکننده‌ای از خود نشان نمی‌دهند. آنها تلاش می‌کنند تا راه درست را پیدا کنند و بتوانند نتیجه‌ی مطلوب خود را دریافت کنند. این افراد به ندرت به تسلیم شدن فکر می‌کنند زیرا موفقیت برای آنها یک روش زندگی است. وقتی با موانعی روبه‌رو می‌شوند، مشکلات را تحلیل می‌کنند و با بررسی کار خود، برای به دست آوردن موفقیت دوباره برنامه‌ریزی می‌کنند.

به عنوان مثال، چنین کارمندی برای ارتقای شغلی خود به سختی کار می‌کند. اگر دانشجو باشد ساعت‌های بیشتری را صرف می‌کند تا مقاله‌ی بهتری را ارائه دهد.

منفی‌گرا‌ها یا ناسازگار‌ها

منفی‌-گرا‌ها-یا-ناسازگار‌ها

افراد منفی‌گرا درست برعکس مثبت‌گرا‌ها فکر می‌کنند. آنها هم تلاش‌های زیادی دارند، اما این تلاش‌ها با هدف شکست نخوردن است تا پیروز شدن. یک کارمند کمال‌گرای ناسازگار برای اخراج نشدن سخت تلاش می‌کنند. او به جای اینکه روی پیروزی تمرکز کند، روی شکست نخوردن تمرکز می‌کند.

درواقع این جهت‌گیری در تعیین اهداف، می‌تواند پیامد‌های دیگری هم داشته باشد. منفی‌گرا‌ها از عزت‌نفس پایین رنج می‌برند. متاسفانه آنها با استرس بیشتری درگیر هستند و معمولا افسردگی آنها شدید‌تر از دیگران است.

چگونه می‌توان تشخیص داد که ما یک کمال‌جوی مثبت‌گرا هستیم یا منفی‌گرا؟

در حقیقت همه‌ی کمال‌جویان هر دو وجه را در خود دارند. کمال‌گرایی مثبت ما می‌تواند ما را رشد دهد، در‌حالی‌که کمال‌گرایی منفی ما می‌تواند باعث پسرفت ما شود، اما جواب این سوال را باید بین این دو جمله جست‌و‌جو کرد: «باید بهتر شوم» و «به اندازه‌ی کافی خوب نیستم».

بیشتر بخوانید:   چرا برخی از افراد به کار کردن معتاد می‌شوند؟

آیا کمال‌گرایی یک بیماری روانی است؟

کمال‌گرایی یک ویژگی شخصیتی‌ست که در صورت افراط می‌تواند مضر باشد. با وجود اینکه به‌خودی‌خود یک بیماری روانی محسوب نمی‌شود، اما می‌تواند یک عامل موثر در بروز بسیاری از اختلالات روانی باشد، به ویژه اختلالاتی که بر افکار و رفتارهای اجباری مبتنی هستند، مانند اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) و اختلال شخصیت وسواسی-اجباری (OCPD).

تفاوت بین کمال‌گرایی و OCD چیست؟

تفاوت-بین-کمالگرایی-و-ocd2

اصطلاحات کمال‌گرا و وسواس فکری اغلب به جای یکدیگر استفاده می‌شوند، اما هردو مفهومی جداگانه دارند. کمال‌طلبی یک ویژگی شخصیتی‌ست که با انتظارات و استانداردهای بالای شخص همراه است، در‌حالی که وسواس فکری-اجباری، یک اختلال روانی‌ست که در آن فرد افکار مزاحمی در سر می‌پروراند و یا رفتارهای تکراری را تجربه می‌کند که قادر به کنترل آنها نیست. تمایلات کمال‌جویی می‌تواند نشان‌دهنده‌ی وسواس فکری-اجباری باشد، اما به طور یقین نمی‌توان هر کمال‌طلبی‌ای را به وسواس فکری-اجباری مربوط دانست.

پیامد‌های منفی کمال‌گرا بودن چیست؟

همان‌طور که گفتیم کمال‌جویی می‌تواند منجر به نتایج منفی شود، مانند اهمال کاری، ترس از شکست‌ها و چالش‌ها، تفکر صفر و صدی درباره‌ی موضوعات مختلف، مقایسه‌های ناعادلانه و کمبود خلاقیت. متاسفانه این موضوع از عزت نفس پایین و تجربیات نامطلوب دوران کودکی فرد می‌آید و نتیجه‌ی آن هم اغلب افسردگی، اضطراب، اختلال وسواس فکری-اجباری، اختلالات خورد و خوراک است و حتی با انگیزه‌های خودکشی نیز همراه است.

آیا کمال‌گرایی می‌تواند چیز خوبی باشد؟

کمال-گرایی-چیز-خوبی-است؟

درصورتی که این خصیصه باعث تلاش بیشتر فرد شود، می‌تواند نتایج خوبی به همراه داشته باشد. فقط باید توجه کرد که دیدگاه فرد نسبت به نتیجه‌ی این تلاش‌ها چگونه است. اگر پس از شکست ناامید نشود و به مسیر خود با قدرت بیشتر ادامه دهد، کمال‌طلبی می‌تواند به عنوان یک خصیصه‌ی مثبت، آینده‌ی خوبی را برای او رقم بزند. کمال‌طلبی از آن دست خصلت‌هایی‌ست که نمی‌شود مطمئن بود که باید به آن افتخار کرد یا از آن خجالت کشید. با یک مثال بیشتر توضیح می‌دهیم:

بیشتر بخوانید:   وقتی فرزندپروری ملایم دیگر جوابگو نیست

فکر کنید برای محل کار خود قرار است شخصی را استخدام کنید. در مصاحبه‌ی شغلی، به شما می‌گوید که فردی کمال‌جو‌ست، اما آیا نتیجه‌ی این خصلت این است که آن فرد پروه‌ی شرکت را به طور تمام و کمال به اتمام می‌رساند یا اینکه از ترس شکست مسئولیت آن کار را به عهده نمی‌گیرد؟

درصورتی که این شخص از اعتماد‌به‌نفس خوبی برخوردار باشد، با تکیه بر دانش و توانمندی‌های خود تلاش می‌کند وظایف خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهد، درنتیجه پروژه‌ای که به او واگذار شده ‌است در بهترین زمان و به بهترین شکل ممکن به اتمام می‌رسد، اما اگر دانش و توان خود را دست کم بگیرد، در همان ابتدا از ترس شکست خوردن از زیر بار این مسئولیت شانه خالی می‌کند.

چگونه بر کمال‌طلبی منفی غلبه کنیم؟

اگر فکر می‌کنید یک کمال‌طلب منفی‌گرا هستید، باید از مقایسه کردن دست بردارید. یک بار دیگر ایده‌آل‌های ذهنی خود را بررسی کنید. شاید بعضی از ایده‌آل‌های‌تان غیرممکن باشند. با خودتان صادق باشید و به دنبال اهدافی باشید که شدنی باشند.

به علاوه با خودتان تکرار کنید که اگر تلاش‌های‌تان به نتیجه نرسد، باز هم ارزشمند هستند.

به جای اینکه مدام به فکر آینده و نتیجه باشید از امروزتان لذت ببرید و به تلاش‌های هرچند کوچک خود افتخار کنید.