شناخت شایستگی های خود یکی از چالشهای مهم زندگی انسانها است. برای شناخت شایستگیها، ابتدا باید تعریف آنها را بدانیم. آیا ما در کاری شایسته هستیم؟
همگی ما با این موضوع مواجه شدهایم که کسی ما را شایسته بداند و از شایستگیهایمان تعریف کند. این شایستگیها در کدام حوزه بیشتر به چشم میخورد؟
ما یک شایستگی واحد نداریم. ما در دایرهای از شایستگیها محصور هستیم که تمام این مجموعه در نهایت موجب پیشرفت ما در زمینههای مختلف خواهد شد.
شایستگی داشتن در هر زمینهای موجب میشود، ما با بکارگیری مهارتها و استعدادهایی که داریم، یک فعالیت را به بهترین نحو انجام دهیم.
برای شناخت شایستگیهای خود، باید مرحله به مرحله پیش رویم. چه چیزی شایستگی را ایجاد میکند؟
شناخت شایستگی های خود و تعریف این مفهوم
شایستگی از جمله مفاهیمی نیست که بتوانیم با چند واژه آن را تعریف کنیم. میتوان گفت مجموعهای از مهارتها که در اثر شناخت استعدادهای حقیقی، تقویت شدهاند و موجب نتیجهای درخشان میشوند، شایستگی را به دنبال دارند.
به این معنا که ابتدا شخص استعدادهای خود را شناسایی میکند. سپس برای بالقوه کردن آنها، به فراگیری دانش مربوط به آن میپردازد و در انتها مهارتهای اجرایی آن را تقویت میکند.
زنجیرهی ارتباطی استعداد، دانش و مهارت، منجر به یک نتیجه منحصر به فرد خواهد شد که نشاندهنده شایستگی های خود در زمینهای تخصصی است.
ما باید شایستگیهای خود را بشناسیم تا با تکیه بر آنها و بهبود بخشیدن به مهارتهای این مجموعه، خودِ بهتر و ماهرتری را به جامعه عرضه کنیم.
افراد متفاوت؛ شایستگیهای متفاوت
هر انسانی شایستگی خود را دارد، اما نکته غمانگیز این است که شاید هرگز در عمر کوتاه خود، شایستگیهایش را پیدا نکند. از آن غمانگیزتر اینکه شاید هرگز نداند که نتوانسته شایستگیهایش را بیابد.
تصور کنید؛ انسانی به دنیا بیاید، بزرگ شود، شغل پیدا کند و خانوادهای تشکیل دهد اما تا زمانی که عمرش به پایان میرسد نداند که در چه زمینهای شایسته بوده است و حتی فقدان این موضوع را درک نکند.
برای اینکه ببینید آیا در زمینهای که فعالیت میکنید، شایستگی های خود را نشان میدهید یا نه، به نحوه انتخاب خود بیندیشید.
من سالهای بسیاری آرزوی فعالیت در رشتههای پزشکی را در سر میپروراندم. در همین زمینه تحصیل کردم و تا پایان تحصیلاتم از مسیر طی شده راضی بودم.
روزی احساس کردم، خارج از حوزه اطلاعات و دانشی که دارم، حرفی برای گفتن نخواهم داشت و خلاقیتی نمیتوانم از خود بروز دهم. درواقع اگر جزوههایم را از من میگرفتی، چیزی برایم باقی نمیماند.
همانجا متوجه شدم، آرزوی پزشک شدن، به من تلقین شده است. از کودکی این مسیر جلوی پایم قرار گرفته و حق انتخاب از من سلب شده است.
در نهایت و با تلاش فراوان شایستگیهای خود را در زمینهی دیگری یافتم. زمینهای بسیار دورتر از پزشکی. این مثال شخصی را عنوان کردم تا بتوانید، شایسته بودن را از تلقین شایستگی تمیز دهید و با خود روراست باشید.
به اندازه هر انسانی، شایستگی وجود دارد و هر شخصی در مسیر متفاوت خود میتواند شایسته باشد.
ایستگاه اول شناخت شایستگیهای خود؛ استعدادیابی
تا اینجا تکلیفمان با شایستگیهای حقیقی یا تلقینی خود مشخص شده است. حال باید بدانیم که اولین قدم برای رسیدن به شایستگی، یافتن استعداد است.
استعدادیابی یکی از مراحلی است که فرد باید در سنین پایین طی کند. بهترین سن برای یافتن استعداد تا قبل از 8 سالگی است.
در شناخت شایستگی های خود طبق مدل استعدادیابی کلیفتون، 34 استعداد برتر وجود دارد که در چهار دسته کلی قرار میگیرد:
- دسته تواناییهای اجرایی: این افراد در اجرایی کردن ایدهها موفقترند.
- دسته توانایی تاثیرگذاری: افرادی که استعداد تاثیرگذاری بر دیگران را دارند.
- دسته توانایی ساخت ارتباطات: افرادی هستند که به راحتی شبکهای از روابط را شکل میدهند.
- دسته توانایی استراتژیک: این افراد دارای توانایی دریافت و تحلیل اطلاعات هستند.
انسانها از میان این 34 استعداد، حداقل چهار یا پنج استعداد دارند. اگر فردی در ریاضیات موفق نیست، ممکن است در هنر یا فلسفه توانمند باشد.
ایستگاه دوم؛ کسب دانش
در موضوع شناخت شایستگی های خود، اگر بر سنین پایین استعدادیابی تاکید میشود، به این علت است که کودک از همان ابتدا، راه خود را بشناسد و استعداد خود را به صورت آکادمیک دنبال کند.
دانش و تحصیلات مرتبط به استعداد افراد، یکی از معیارهای رسیدن به موفقیت است. البته اگر از سن استعدادیابی فاصله گرفتهایم، نباید امید خود را از دست بدهیم.
همین حالا برای استعدادیابی از تست خودشناسی برای شناخت استعدادها، استفاده کنید. پس از اینکه استعداد حقیقی خود را پیدا کردید، اگر تمایل دارید، به صورت آکادمیک رشته تحصیلی مرتبط را دنبال کنید.
هرگز برای یادگیری دیر نیست، اما درصورتی که این کار برای شما دشوار است میتوانید از دورههای مختلف برای افزودن دانش خود بهرهمند شوید.
ایستگاه سوم؛ تقویت مهارت
در این ایستگاه از شناخت شایستگی های خود، استعداد خود را شناسایی کردهایم و دانش مربوط به آن را نیز کسب کردهایم.
حال باید مهارتهایی که به آنها وصل میشوند را پیدا و تقویت کنیم. تقویت مهارت را با یک مثال توضیح خواهیم داد:
فرض کنید استعداد شما در رشته موسیقی است و دانستنیهای تئوری این رشته را به خوبی فراگرفتهاید. حال باید برای رسیدن به موفقیت، مهارتهای متفاوتی کسب کنید.
آموختن سازهای متنوع، تقویت محدوده شنوایی، تقویت مهارتهای ارتباطی، بهبود مهارتهای شخصی مانند اعتماد به نفس و قدرت تصمیمگیری و … همگی در گروه مهارتهای یک موسیقیدان است.
شایستگی های خود، در حیطه یک موسیقیدان تنها به نواختن ساز خلاصه نمیشوند. او از تصمیم به موسیقیدان بودن تا زمانی که روی صحنه اجرای زنده میکند، به مهارتهای خاصی احتیاج دارد.
ایستگاه آخر؛ تمرکز بر شایستگی های خود
با افزودن اندوخته خود در استگاههای گذشته و شناخت کامل از هر مرحله، شایستگیهای وجودی خود را خواهیم شناخت.
در این مسیر تنها کافیست، متمرکز بمانیم. گاهی انسانها استعداد حقیقی خود را پیدا میکنند اما قبل از اینکه آن را به شایستگی برسانند، درگیر استعدادهای وسوسه انگیز دیگری خواهند شد. اگر استعداد من در زمینه هنر است، نباید درگیر جذابیتها و وسوسههای رشته فیزیک شوم.
وارن بافت یکی از تاثیرگذارترین چهرههای آمریکا در زمینه اقتصاد، از اصطلاح دایره شایستگیها استفاده میکند. او میگوید هر شخصی دایره شایستگیهای خاصی دارد که باید به جای وسیع کردن آن، به عمیق کردن آن فکر کند.
در این مقاله از کلمه «خود» بسیار استفاده کردیم. چرا که مفهوم خود در روانشناسی، مهم و تاملبرانگیز است. در نهایت تمامی این تلاشها، برای ارتقا و تکامل و شناخت خود است.
ارسال پاسخ