گریه کردن برای برخی از افراد خیلی آسان است. حتی یک ویدیوی احساسی در فضای مجازی میتواند اشک آنها را درآورد، اما برای همه اینطور نیست. خیلیها به راحتی نمیتوانند گریه کنند. انجمن روانشناسی آمریکا میگوید زنان به طور متوسط 30 تا 64 بار در سال گریه میکنند. مردان هم به طور متوسط 5 تا 17 بار در سال گریه میکنند. ابراز احساسات قوی و اشک ریختن میتواند باعث ایجاد حس خوب و مثبت شود. یک گریهی خوب میتواند استرس را کاهش دهد، پیوند شما با دیگران را قویتر کرده و درد فیزیکیتان را کاهش دهد.
چرا گریه میکنیم؟
اگرچه بحثهایی دربارهی علت و چگونگی گریه کردن وجود دارد، اما محققان توافق دارند که اشکریختن یک تجربهی منحصر به فرد انسانیست. به زبان خودمانی باید بگوییم که هر اشکی را نباید با یک گریهی احساسی همتراز کرد. اشکهای عاطفی آنهایی هستند که با وضعیت روانی ما گره خوردهاند. شاید بیشتر آنها از ناراحتی و غم سرچشمه بگیرند، اما شادی، غرور، ناامیدی، عصبانیت و موارد اینچنینی هم میتوانند موجب گریه شوند. ما به عنوان افراد بزرگسال معمولاً تمایل داریم احساسات شدید خود را از طریق گریه ابراز کنیم. محققان بر این باورند که احساسات عمیقی که موجب گریه میشوند، بر اساس جنسیت، سن و فرهنگ متفاوت است. به هر حال رایجترین احساساتی که باعث اشکریختن ما میشوند، ناامیدی و درماندگی است.
گریه کردن چه فوایدی دارد؟
با وجود اینکه اشکهای ما معمولاً به علت ناامیدیها و آشفتگیهایمان سرازیر میشوند، میتوانند موجب پاکسازی عاطفی و حتی فیزیکی شوند. اما سوال اساسی اینجاست: «گریه کردن مثبت چه مزایایی دارد؟»
تسکین استرس
وقتی در زندگی شما از نظر عاطفی اتفاقی تلخ میافتد، مثلاً از هم پاشیدگی یک رابطهی عاشقانه، شما گریههایی میکنید که خوب و لازم است. پس از یک گریهی خوب، سیستم عصبی پاراسمپاتیک (pars parasympathic) شما (سیستم اعصابی در بدن که به شما امکان میدهد روی مرکز مشکل تمرکز کرده و آن را حل کند) میتواند بر دردی که دارید غلبه کند. این کار به شما امکان را میدهد که از حالت تدافعی خود خارج شوید. همین تغییر باعث میشود که حس کنید، گویی یک وزنهی سنگین از روی دوشتان برداشته شده است.
محققان در دههی 1950 و 1960 گریه را با یک سوپاپ اطمینان مقایسه کردند که «انرژیهای هیجانی اضافی یا تسکین تنش» را آزاد میکند. بسته نگه داشتن این دریچه میتواند موجب انباشت انرژیهای منفی در شما شود.
تأکید بر پیوند عاطفی
وقتی نوزاد بودیم، گریه کردن راهی بود که به اطرافیانمان بفهمانیم نیازهایی داریم. در بزرگسالی هم وضع همین است. اشک ریختن در مقابل افراد مناسب این امکان را میدهد که بتوانیم نیازها و انتظارات خود را بیان کنیم. این کار نشانهی آن است که ما آسیبپذیرتر هستیم و قدرت دفاعی خود را پایین آوردهایم. این موضوع شامل گریههای ساختگی که تنها برای جلب توجه و ترحم است، نمیشود. اشکهایی که از اعماق وجود ما سرازیر میشوند، میتوانند این پیام را به مخاطب ارسال کنند که ما آنقدر با او احساس راحتی داریم که گارد خود را در مقابلش باز کردهایم و به راحتی از غرور خود گذشتهایم.
زمانی که با یک شخص خاص راحت هستیم، در یک موقعیت خاص رویدادها را با هم پردازش میکنیم. با یکدیگر در مورد آنچه اتفاق میافتد صحبت میکنیم و احساسات خود را به اشتراک میگذاریم و از طریق عواطفی که نشان میدهیم، مثل اشک ریختن، پیوندهای عمیق عاطفی ایجاد میکنیم.
برخی از محققان معتقدند که اشک در تکامل انسان نیز جایگاهی دارد. برای اجداد ما، گریه میتوانست راهی برای افزایش پیوندهای درون یک جامعه و محدود کردن تمایلات تهاجمی یا خشونتآمیز در میان گروهها باشد.
کاهش درد
وقتی کودکی انگشت پای خود را به میز میکوبد یا از دوچرخه میافتد، والدین باید انتظار داشته باشند که کودکشان اشک بریزد. بیشتر از اینکه داد و فریاد کمک خواستن، میتواند کمکدهنده باشد، اشک ریختن میتواند درد ما را کاهش دهد. بسیاری از اوقات درد و احساسات میتوانند در هم پیچیده باشند. وقتی درد زیادی احساس میکنید، ممکن است احساس ناامیدی کنید، ممکن است احساس عصبانیت کنید.
پس از یک گریه قدرت این را پیدا میکنید که برخی از آن را مدیریت کنید و از آنها عبور کنید. همین کار باعث میشود درد شما کاهش پیدا کند. آستانهی درد در هر کسی با دیگری متفاوت است. وقتی گریه میکنیم میتوانیم این آستانه را گسترش دهیم و برای تحمل درد قدرت بیشتری به دست آوریم. چیزی که در بدن اتفاق میافتد این است که با گریه کردن اندورفین (Endorphins) ترشح میشود، مادهای که به عنوان یک مسکن طبیعی در بدن عمل میکند.
موقعیت گریستن
تاثیرات همهی گریهها برابر نیستند. زمانی که به فواید گریه فکر میکنیم، باید این موضوع را هم در نظر بگیریم، جایی که در آن اشک میریزیم هم اهمیت دارد. تفاوت زیادی بین اشک ریختن در یک محیط امن، مثلاً در مقابل شریک زندگی یا دوستان نزدیک با گریهکردن در دستشویی محل کار پس از یک جلسهی پرتنش یا پشت در اتاق رییس، وجود دارد. گریستن در همهی موقعیتها نتایج یکسانی نخواهد داشت. زمانی که اشک شما در جایی که نباید، بیرون میریزد، احتمال کمتری وجود دارد که اثرات مثبتی به همراه داشته باشد. وقتی که احساس شرمندگی یا نگرانی در مورد قضاوتهای دیگران نداشته باشیم، اشک ریختن میتواند کارساز باشد، در غیر اینصورت وضعیت روحی را بدتر میکند.
اگر در خانوادهای زندگی میکنید که به راحتی اشکها و احساسات خود را نمایان میکنید، گریه کردن شما حتما موثر خواهد بود. وقتی در آغوش چنین خانوادهای اشک بریزید متوجه خواهید شد که در پایان چقدر اوضاع متفاوت خواهد بود. گریه کردن مثبت به چگونگی و جایی که در آن اشک میریزید بستگی دارد. وقتی نتوانید در موقعیتهای رسمی احساسات خود را کنترل کنید و جلوی اشکتان را بگیرید، ممکن است بعد از آن از کاری که کردهاید پشیمان میشوید.
برای اینکه بتوانید خودتان را کنترل کنید، لازم نیست سنگدل باشید. کمی نفس عمیق بکشید و سعی کنید چیزی بخورید. سپس به خودتان قول بدهید وقتی از این موقعیت خارج شدید، خودتان را به گریهای حسابی دعوت خواهید کرد. با این حال، آنچه برای همهی ما صدق میکند، این است که اشک ریختن بخشی از انسان بودن است و ما میتوانیم از این بابت خوشحال باشیم. گاهی هیچ چیز مثل اشک ریختن نمیتواند قوای ما را به ما برگرداند.
ارسال پاسخ