احتمالا بعضی روزها فقط میخواهید روی مبل دراز بکشید و تلویزیون تماشا کنید. بعضی روزها حتی همین کار هم شما را راضی نمیکند. نهتنها انرژی ندارید، بلکه احساس بدبختی میکنید. شاید بهخاطر اینکه خانه را تمیز نکردهاید یا اینکه برای بهتعویقانداختن وظایف روزهای قبل از دست خودتان عصبانی هستید. شاید هم احساس میکنید دوستان یا اعضای خانواده، بهاندازه کافی به شما اهمیت نمیدهند. حتی ممکن است پنج کیلو اضافهوزن، باعث این ناراحتی شده باشد. احساس سردرد و بدندرد دارید و احتمالا بداخلاق شدهاید. ترجیح میدهید نسبت به تلاطمهای زندگی بیتفاوت باشید و با هیچکسی ارتباط برقرار نکنید. شاید خودتان را با دوستان، فامیل، هماتاقی یا هر کسی که به اهداف خود در زندگی رسیده است مقایسه میکنید. همهی ما چنین روزهایی را تجربه کردهایم، اما چرا؟
افسردگی میتواند به طور ناگهانی یا تدریجی ظاهر شود. دلیل افسردگی میتواند یک شرایط خاص (مانند اختلالات سازگاری) باشد یا ممکن است اصلاً دلیلی برای به وجود آمدن آن وجود نداشته باشد. شما ممکن است متوجه شوید که احساس بدی دارید یا حال و هوایتان مثل همیشه نیست و شاید به سادگی از کنار آن گذر کنید.اما این نشانهها ممکن است دلیلی بر وجود افسردگی باشد. برخلاف تصور افراد، این بیماری فقط یک ضعف و ناتوانی نیست و نمیتوان آن را به سادگی نادیده گرفت، بلکه یک بیماری مزمن مانند دیابت، فشارخون و… است که باید برای درمان آن اقدام کرد. اکثر افراد مبتلا به این بیماری بعد از مصرف دارو، جلسات مشاوره یا سایر اشکال درمان، بهبود مییابند.
چرا ممکن است ندانید که افسرده هستید
چندین توضیح برای افسرده بودن و ندانستن آن وجود دارد. افسردگی ممکن است به دلیل انکار ناشناخته بماند، یا ممکن است علائم خود را نادیده بگیرید زیرا برای مدت طولانی آنها را تجربه کردهاید. حتی ممکن است علائم افسردگی را با چیز دیگری اشتباه بگیرید.
در ادامه به چند دلیل که چرا ممکن است متوجه افسردگی خود نشوید، میپردازیم:
- مدتی است که افسرده شدهاید. اگر برای مدت طولانی افسرده بودهاید، افسرده بودن برای شما عادی شده است. به ویژه برای کسانی که از دوران کودکی در این حال بودهاند، ممکن است پیبردن به افسردگی برایشان خیلی سخت باشد.
- غمگین نیستید. از آنجایی که احساس غم و اندوه خاصی ندارید، ممکن است فکر کنید که احتمالاً افسرده نیستید. در واقع، افسردگی میتواند شکلهای بیشتری نسبت به احساس غم و اندوه عمیق داشته باشد. توجه کنید ممکن است بدون احساس غم و اندوه یا گریه کردن افسرده باشید و احساس خستگی، کم انرژی بودن یا کمبود شادی و هیجان داشته باشید.
- علائم شما به کندی رشد کرده است. افسردگی میتواند به تدریج در یک دوره زمانی طولانی ایجاد شود. وقتی تغییرات در خلق و خوی شما به آرامی رخ میدهند، ممکن است متوجه نباشید که همه چیز مانند گذشته نیست.
- نسبت به خودتان احساس خوبی ندارید. اگر احساس میکنید که به نوعی بد یا ناکافی هستید، به راحتی پذیرفتهاید آنچه را که احساس میکنید بهعنوان بخشی ذاتی و غیرقابل تغییر است و نمیتوان آن را اصلاح کرد. ممکن است احساس کنید که به جای مبارزه با یک بیماری قابل درمان، به طور جبران ناپذیری شکسته شدهاید و ارزش این را ندارید که احساس بهتری داشته باشید.
- شما نگرشها و پیشفرضهای غلطی در مورد سلامت روان دارید. تفاوتهای فرهنگی نیز میتواند تشخیص و تصدیق افسردگی را دشوارتر کند. اگر اطرافیان شما با افسردگی به عنوان چیزی برخورد کنند که باید بدون شکایت تحمل شود، ممکن است احساس کنید که درخواست کمک نشانه ضعف است.
علائم افسردگی
پس چگونه متوجه شوید که افسرده هستید؟ اگر حداقل به مدت دو هفته چندین مورد از علائم زیر را همزمان تجربه کردهاید، ممکن است افسردگی را تجربه کرده باشید:
- عصبانیت و تحریک پذیری بالا
- اضطراب و آشفتگی
- تغییر در اشتها یا وزن
- خستگی یا کمبود انرژی
- احساس غم و اندوه یا پوچی
- احساس بی ارزشی، ناامیدی یا احساس گناه مفرط
- از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که معمولاً از آنها لذت میبردید
- دردها به ویژه دردهای مرموز و بدون علت قابل تشخیص
- مشکلات حافظه، تمرکز و تصمیم گیری
- مشکلات خواب مانند بی خوابی یا خواب زیاد
- کندی فکر، گفتار یا حرکات فیزیکی
- فکر کردن به مرگ و خودکشی
تشخیص
اگر فکر میکنید که ممکن است افسردگی داشته باشید در ابتدا عاقلانه است که با پزشک خود در مورد حسهایتان صحبت کنید. پزشک میتواند شما را از نظر علتهای احتمالی افسردگی غربالگری کند و مراقبتهای پزشکی مناسبی را که نیاز دارید، به شما ارائه دهد.
به عنوان بخشی از ویزیت پزشک، ممکن است آزمایش خون خاصی برای بررسی سایر عوامل افسردگی انجام شود. شرایط خاصی مانند کمکاری تیروئید میتواند علائمی را ایجاد کند که شبیه افسردگی است.
راههای درمان افسردگی
چندین گزینه درمانی مختلف برای افسردگی وجود دارد. برنامه درمانی خاص شما به تشخیص و شدت علائم شما بستگی دارد.
داروها
هنگامی که سایر شرایط رد و افسردگی تأیید شد، پزشک ممکن است یک داروی ضد افسردگی تجویز کند. انواع مختلفی از داروهای ضد افسردگی وجود دارد که میتوانند برای درمان افسردگی موثر باشند و همگی باید تحت نظر پزشک مصرف شوند.
روان درمانی
پزشک شما همچنین ممکن است شما را به یک روانپزشک، روان درمانگر یا یکی دیگر از متخصصان سلامت روان ارجاع دهد. گفتاردرمانی یا تکنیکی به نام درمان رفتاری-شناختی (Cognitive Behavioral Therapy) میتواند در درمان افسردگی مفید باشد.
درمان فردی مانند درمان رفتاری-شناختی (CBT)، میتواند یک محیط امن و حمایتی را برای شما فراهم کند تا بتوانید آنچه را که در پس افسردگی شما نهفته است، پیدا و با غم و اندوه خود مقابله کنید.
گروهدرمانی میتواند به شما کمک کند که ببینید دیگران هم در حال گذراندن شرایط مشابه هستند. این نوع درمان باعث میشود کمتر احساس تنهایی کنید، زیرا طبیعی است که در هنگام افسردگی احساس انزوا یا متفاوت بودن را همیشه همراه خود داشته باشید.
گزینه دیگر این است که کمک گرفتن از طریق اینترنت برای افسردگی را امتحان کنید. ممکن است یک قرار آنلاین با روانپزشک خود برای درمان افسردگی داشته باشید یا از برنامههایی که مبنای آنها توسعه فردی و مدیتیشن است استفاده کنید یا عضو گروههای حمایتی شوید.
به هر سمتی که بروید، به یاد داشته باشید که دریافت کمک برای افسردگی هیچ ایرادی ندارد. این یک بیماری جدی و قابل درمان است و مجبور نیستید به تنهایی آن را مدیریت کنید.
1دیدگاه