ونسان ونگوگ به شاعر تنها و شوریده مشهور است و شاید بتوان گفت تابلوی «شب پرستاره» معروفترین صحنهی تاریخ هنر از آسمان و یکی از مهمترین آثار اوست. بینندگان علاوه بر تماشای این اثر، دوست دارند در آن قدم بزنند. یک انرژی خاص در نقاشی «شب پرستاره» ونگوگ در جریان است که بیننده را در خود غرق میکند. آسمانی که در این نقاشی تصویر شده است به هیچ وجه دور از دسترس نیست، بلکه زنده است و در حال حرکت. ماه و ستارگان در حلقههایی زردرنگ به روشنی میدرخشند و یک روستا در زیر وسعت آسمان آرام خوابیده است.
در ادامهی این مطلب از بلاگ همراهتم، به بررسی روانشناسانهی نقاشی «شب پرستاره» ونگوگ میپردازیم. همچنین، در صورت تمایل، میتوانید از خدمات تراپی آنلاین بهرهمند شوید تا به درک عمیقتری از تأثیر این اثر هنری بر احساسات و روان خود دست یابید.
ونسان ونگوگ کیست؟
وینسنت ویلم ونگوگ (Vincent Willem van Gogh) نقاش پست امپرسیونیست هلندی بود که پس از مرگ به یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین چهرهها در تاریخ هنر غرب بدل شد. او در یک دهه حدود 2100 اثر هنری خلق کرد که بیشترشان مربوط به دو سال آخر زندگی او است. در زمان حیات، ونگوگ از نظر مالی موفق نبود و پس از تحمل سالها بیماری روانی، افسردگی و فقر نهایتا در 37 سالگی از دنیا رفت. ونسان ونگوگ در دورهای پر از اندوه و تنهایی در زندگی، به جستجویی عمیق در خویش پرداخت. در نهایت تصمیم گرفت به پیشنهاد برادرش تئو طراحی و نقاشی را به طور جدی دنبال کند. هیچکس حتی خود ونگوگ تصور نمیکرد که او نبوغ خاصی در نقاشی دارد، اما ونسان به سرعت از یک نقاش تازهکار به یک استاد منحصربهفرد تبدیل شد؛ هرچند در طول دوران زندگی خود طعم شهرت را نچشید و مورد توجه نبود.
خلق نقاشی شب پرستاره ونگوگ
نقاشی شب پرستاره، با تکنیک رنگ روغن و در سایز متوسط است که شبی مملو از ستارگان درخشان را به تصویر میکشد. این تابلوی مشهور از نمای پنجرهی اتاق ونگوگ در بیمارستان روانی در سن رمی دو پروانس واقع در جنوب فرانسه به تصویر کشیده شده است. او در سال های پایانی عمرش دو سه بار در بیمارستانهای روانی بستری شد.
نمای کلی نقاشی
آسمان، ستارگان و ماه درکل سه چهارم نقاشی شب پرستاره ونگوگ را به خود اختصاص میدهند و احساسی متلاطم و خروشان به بیننده القا میکنند. طرحهای چرخشی و دوار دور ستارگان به گونهای است که مانند موج به نظر میرسد و به رنگهای سفید و زرد روشن است. در سمت راست ماه به چشم میخورد و در سمت چپ ستارهی زهره قرار دارد. در زیر آسمان پرستاره، روستایی آرام با انبوهی از خانههای کنار هم آرمیده است. سمت چپ این نقاشی درخت سرو بلندقامتی است که نظرها را به خود جلب میکند. این درخت بهطور نمادین میتواند پلی میان مرگ و زندگی باشد، چراکه از سمتی به زمین و از سمت دیگر به آسمان متصل شده است.
بررسی روانشناسانه نقاشی شب پرستاره
تصویر این نقاشی تجلی همزمان آرامش و تشویش، امید و ملال، زندگی و مرگ، تاریکی وروشنایی و رنج و بردباری است. دهکدهی داخل نقاشی زادهی خیال هنرمند است و فضای رویایی آسمان شب، فراتر از چیزی است که انتظار داریم از دید یک بیمار روانی از پنجرهی اتاقش در تیمارستان ببینیم.
پیچش تابلو
پیچش در مرکز تصویر و به کار گیری ضربات قلمو و رنگ به صورت منقطع و چرخان این امکان را در ذََهن مخاطب ایجاد میکند که آسمان شب را در حرکت پیوسته و شور وصفناپذیری ببیند. برخلاف این آسمان مواج، در نیمهی پایینی نقاشی، شهری با خانههای ساکن و بیتحرک مشاهده میشود که در بعضی نقاط روشنایی پنجرهی خانهها شهر را از خاموشی یکدست بیدار میکند. این تضاد در دونیمهی تصویر پیوندی میان خیال و واقعیت است.
درخت سرو
ونگوگ شیفتهی سروها بود و حس میکرد سروها شباهت غریبی به خود او دارند؛ نجیب، استوار و تنها. سرو همچون لکهی تیرهای بر آسمان آبی، آن را شکافته و با این وجود نه سرکش است و نه مزاحم! نشانی از ترکیب غمگین و استوار بودن که سکون و تاریکی شهر را به شور و روشنایی آسمان شب پیوند زده است.
ستارهها
اگر ستارههای موجود در نقاشی را بشمارید، متوجه میشوید که ۱۱ ستاره در نقاشی شب پرستاره وجود دارد. بحثهای زیادی در رابطه با علت انتخاب این تعداد وجود دارد ولی یکی از آنها که به باور هنرشناسان موثقتر است، به خواب حضرت یوسف برمیگردد.
جالب است بدانید که ونگوگ قبلا در رابطه با دین تحقیقات و اطلاعات زیادی داشته است. او با کشیدن ۱۱ ستاره و یک سرو که نشانگر خود او هستند، سعی در نشان دادن این موضوع داشت که علارغم تمامی تلاشهایی که در دنیای هنر انجام داده، منتقدان او را قبول نکرده و او را طرد کردهاند.
شب پرستاره، در اوج عذاب و درد روحی ونسان اما پرشور
با اینکه ونسان ونگوگ در سراسر عمر کوتاه خود بهویژه در ده سال واپسین، سرنوشتی بسیار اندوهبار و تراژیک داشت و از هنر چون ابزار نجات بهره گرفت، اما هرگز این حال و هوای تراژیک در آثار او تأثیر نگذاشت و نقاشیهایش همچنان شاد، پرشور، سرزنده و ستایشگر زندگی، انسان و طبیعت باقی ماند. برآیندهای روحی ونسان خود را به تمامی در چند تابلو نشان میدهد و رنگ و خط و طرح، چرخان و پیچ در پیچ بودن نشان همین عذاب و درد روحی است.
کلام آخر
در حالت کلی هرچه در نقاشی شب پرستاره ونگوگ دقیقتر شویم، میتوانیم نکات بیشتری در رابطه با آن بیابیم. در حالت کلی میتوان گفت که این تابلو نمادی از ناگفتههای نقاش و رازی نیمه بیانشده از او است.
ارسال پاسخ