از میان افرادی با تفکر نقادانه که دنیای امروزی ما را شکل دادهاند میتوان به هنری فورد (Henry Ford)، آلبرت انیشتین (Albert Einstein)، ماری کوری (Marie Curie) و زیگموند فروید (Sigmund Freud) اشاره کرد. هنگامی که فرد برای کسب اطلاعات و بینش و درک بیشتر به طور عمیقتر و دقیقتر کندوکاو و پژوهش کند میتواند به درک شهودی خود از اطراف نیز اعتماد بیشتری پیدا کند.
افرادی که به این شیوه فکر میکنند اندیشهای شفاف و منطقی دارند و ارتباط معقول میان تصورات متفاوت ایجاد میکنند. این دست افراد برای درک دنیایی که در آن زندگی میکنیم ضروری هستند.
انتقادی اندیشیدن به اقداماتی بیشتر از تلنبار کردن اطلاعات و دانش و واقعیتها اشاره دارد. این رویه برای مواجهه با همهی دغدغهها و مواردی است که ذهن را مشغول میکند و میتوان از آن برای رسیدن به بهترین جمعبندی بهره گرفت. این دست افراد پیوسته دانش خود را افزایش میدهند و علاوه بر آن به تحصیل مستقل آگاهی و علم میپردازند. چنین مردمانی بهترین رهبران را خواهند ساخت، زیرا میتوانند به سطوح جدیدی از پیشرفت شخصی و خود شکوفایی برسند.
اگر قصد دارید از این دست افراد موفق باشید، ادامهی این مطلب از بلاگ همراهتم را مطالعه کنید و خصوصیات نقادانه اندیشیدن را در خود پرورش دهید.
ویژگیهای تفکر نقادانه
خصوصیتهای متعددی در افرادی وجود دارد که به طور نقادانه به همهی مسائل میاندیشند. این خصوصیتها را میتوان شناسایی کرد و پرورش داد.
مشاهده
مشاهده از مهارتهای اصلی و اولیه در این شیوهی تفکر است که در کودکی باید آن را فرا بگیریم. توانایی درک جهان اطراف این مهارت را شکل میدهد. مشاهدهی دقیق به قابلیت ثبت و ضبط جزئیات و گردآوری دادهها از طریق حواس گوناگون اشاره دارد. مشاهدات ما نهایتا به بینش و درک عمیقتر از جهان اطراف میانجامد.
کنجکاوی
خصوصیت اصلی و محوری بسیاری از رهبران موفق کنجکاوی است. این ویژگی ذاتی و علاقه به افراد و جهان اطراف از نشانههای اصلی رهبرانی است که نقادانه فکر میکنند. فرد کنجکاو به جای آن که هر چیزی را از ظاهرش بشناسد و بپذیرد در پی آن میگردد که دلیل ماهیت آن چیز چیست.
هر چه سن ما بالا میرود، راحتتر آن چه را که ظاهرا کنجکاوی کودکانه است کنار میگذاریم. کنجکاوی نیرویی است که ذهن را باز و پذیرا نگه میدارد و فرد را به سوی کسب دانش عمیقتر هدایت میکند. این موارد اساس این گفته را نیز فراهم میکند که، «ز گهواره تا گور دانش بجوی!»
واقعگرایی
کسانی که اندیشهی نقادانه دارند میتوانند در مواجهه با اطلاعات یا موقعیتها تا حد امکان واقعبین باشند. این افراد بر واقعیتها تمرکز و اطلاعات در دسترس را به طور علمی بررسی میکنند. کسانی که تفکر واقعگرایانه دارند سعی دارند احساسات خود (و دیگران) را در قضاوتهای خود دخیل نکنند.
البته انسان هرگز نمیتواند به طور کامل واقعگرا باشد، زیرا نقطه نظرهای شخصی، تجربیات زندگی و دیدگاههای خصوصی ما ذهنمان را شکل داده است. آگاهی از تعصبهای شخصی نخستین گام در راه واقعبینی و نگاه بیغرض به مسائل است. هنگامی که بتوانیم دیدگاههای شخصی خود را در محاسبهی شرایط حذف کنیم، دقیقتر و صحیحتر موقعیت را تحلیل خواهیم کرد.
دروننگری
دروننگری هنر آگاهی از تفکرات خود یا به بیان دیگر درک شیوهی اندیشیدن در ارتباط با مسائل گوناگون است. متفکران نقاد برای آگاهی از سطح هوشیاری و دقت خود و در عین حال تعصباتشان باید به درون خود نگاه کنند و آن را به درستی بشناسند. چنین کاری توانایی بررسی درونیترین تفکرات، احساسات و عواطف خود است.
تفکر تحلیلگرایانه
بهترین متفکران تحلیلی از بهترین اندیشمندان نقاد نیز هستند و برعکس. توانایی تحلیل اطلاعات در بررسی همهی موقعیتهای زندگی (قرارداد، کسب و کار و حتی روابط شخصی) ضرورت دارد. تحلیل اطلاعات به معنای تجزیهی دادهها تا حد عناصر سازندهی آن و ارزیابی ارتباط و جمعبندی این دادهها است. تحلیل به توانایی مشاهده نیازمند است. مشاهده در زمینهی گردآوری و بررسی شواهد برای رسیدن به جمعبندی معنادار ضرورت خواهد یافت. تفکر تحلیلگرایانه با واقعگرایی و واقعبینی آغاز میشود.
شناسایی تعصبهای شخصی
متفکران انتقادی پیوسته خود را در راستای بررسی شواهدی که باورهایشان را شکل داده است به کشمکش میکشند. این افراد پیوسته در کلنجار با منابع اطلاعاتی هستند که باورهایشان را معتبر میسازد. این کار به فرد کمک میکند تا از تعصبات شخصی خود آگاهی یابد و تصوراتی که به طور ناخودآگاه در ذهنش شکل گرفته را در بررسی جهان اطراف به کار نگیرد.
این کار گامی بسیار مهم در آگاهی یافتن از جهان اطراف است. شناسایی اطلاعاتی که خود کسب نکردهایم و منبعش را نمیشناسیم سبب میشود که سبک بال و با شناختی واقعبینانه در مسیرمان حرکت کنیم. وقتی اطلاعات را بررسی میکنیم باید بپرسیم که آیا منبع این اطلاعات جهتگیری خاصی دارد یا خیر؟ آیا این دادهها انحرافی یا تحریفشدهاند؟ آیا اطلاعات کامل است یا برخی از موارد به طور عامدانه یا غیرعمدی حذف شده است؟ و بسیاری پرسشهای دیگر…
تعیین ارتباط میان موضوعها
یکی از دشوارترین بخشهای نقادانه اندیشیدن شناسایی مرتبطترین، پرمعناترین و مهمترین اطلاعات مورد نظر است. در بسیاری از موارد با اطلاعات گوناگونی مواجه میشویم که در نگاه اول همگی مهم به نظر میرسند، اما ممکن است با کمی دقت دریابیم که بسیاری از آنها رابطهای با موضوع مد نظر ما نداشته است.
باید در نظر گرفت که منبع اطلاعات از نظر منطقی مرتبط با مسئلهای است که بررسی میکنیم. آیا این منبع حقیقتا بدون موضعگیری و مفید است یا ما را از موضوع اصلی منحرف میکند؟
نتیجهگیری
در بیشتر موارد اطلاعات جمعبندی مورد نیاز برای انتقال دقیق معنای خود را در بر ندارد. متفکر نقاد باید اطلاعات را ارزیابی کند و بر پایهی دادههای خام به نتیجهگیری برسد. استنتاج قابلیت مکاشفه در معنایی است که از دادهها به دست میآید. همچنین باید تفاوت میان نتیجهگیری و فرض کردن را به درستی دریافت. مثلا ممکن است دادهها نشان دهند که شخصی 100 کیلوگرم وزن دارد و شما فرض کنید که او اضافه وزن دارد و تندرست نیست، اما در پی بررسی دادههای دیگر متوجه شویم که قد وی بسیار بلند و ورزشکار است.
شفقت و همدلی
شفقت یا دلسوزی و همدلی ممکن است در ظاهر اثر منفی بر تفکر نقادانه داشته باشد. به هر حال فرد احساساتی و عاطفی ممکن است درک درستی از شرایط نداشته باشد. اما نکتهی مهم در این دو خصیصه ارزش گذاشتن به ارزش و صلاح دیگران است. بدون حس همدردی و یگانگی ما شرایط را از نگاه سرد، بیرحمانه و خشک علمی با توجه به دادهها و واقعیتها بررسی میکنیم و صلاح جامعهی بشری را در نظر نمیگیریم. بنابراین جمعبندی و در پی آن تصمیمگیری ما در بلندمدت کارآمد و مفید نخواهد بود. از خصوصیتهای بارز شخصی که اندیشهی نقادانه دارد آن است که برای مسائل صرفا راهکارهای کوتاهمدت در نظر نمیگیرد.
فروتنی
فروتنی به مفهوم آگاهی درست از نقاط ضعف و قوت شخصی است. فرد فروتن از کاستیها و تواناییهای خود خبر دارد و حاضر است ذهن خود را باز و گسترده سازد. وقتی خضوع فکری داشته باشیم، در برابر نقطه نظر دیگران پذیرا هستیم و متوجه اشتباهات خود میشویم و با اراده آنها را رفع و در نتیجه پیشرفت میکنیم.
آمادگی در به چالش کشیدن وضع موجود
متفکران انتقادی پیوسته ساختارهای قدیمی و ماندگار را ارزیابی میکنند و بدون پرسشگری از راههای قدیمی پیروی نمیکنند. این افراد همیشه در پی یافتن راهکاری بهتر برای اقدام هستند و در عین حال با بررسی راهکارهای قدیمی آنها را به درستی درک و در صورت نیاز اصلاح میکنند. این دست افراد در پی روشها و پاسخهایی هوشمندانه و خردمندانه برای مسائل و مشکلات میگردند.
ذهن باز
توانایی پا پس کشیدن از شرایط و کلنجار نرفتن بدون فکر با هر مشکل به دیدگاه گستردهتر در تفکر انتقادی میانجامد. اندیشمندان نقاد بیدرنگ به مشاجره و مباحثه با هر مسئله یا مشکلی نمیپردازند و مشتاق شنیدن و سنجیدن همهی رویکردها هستند. این افراد بیگدار به آب نمیزنند و سریع جمعبندی نمیکنند.
آگاهی از خطاهای رایج فکری
متفکر نقاد نمیگذارد ابهام ذهنی، اوهام و خیالات یا تصورات غلط مانع منطق و استدلالش شود. این افراد از خطاهای رایج منطقی و فکری خبر دارند. برخی از این خطاها عبارتند از:
- استدلال دایرهای (circular reasoning): که در این رویه فرض اولیه و پیشین به منزلهی استدلال اصل تفکر به کار میرود. به بیان دیگر استدلال به همان چیزی که آغاز میشود پایان نیز میگیرد.
- سوگیری یا تعصب میانبر شناختی (cognitive shortcut bias): در این روند لجاجت و سرسختی بر دیدگاه یا مبحث محبوب مانع از اثر مثبت دیگر نظرات یا توضیحات میشود.
- اشتباه گرفتن ارتباط موضوع و علت موضوع: به بیان دیگر فرد چنین در نظر میگیرد که وقتی دو اتفاق با هم رخ میدهند یکی علتی پیدایش دیگری است. چنین فرضی بدون شاهد مستند و مستقیم حقیقت نخواهد داشت.
کلام آخر
تفکر نقادانه یا انتقادی در یک جمله به معنای پرسشگری و کنجکاوی، پشتکار در جستجو و صرف وقت و انرژی برای بررسی شرایط است. علاوه بر موارد بالا این دست افراد خصوصیتهای دیگری نیز دارند که شامل تفکر خلاقانه، قابلیت ارتباطات موثر و کارآمد و گوش دادن فعالانه میشود. افرادی که توانایی این گونه اندیشیدن را در خود رشد میدهند به ندرت در مواجهه با مشکلات خود را میبازند و درمانده میشوند.
ارسال پاسخ