ایگو و سوپر ایگو چیست؟

شخصیت انسان از لایه‌های عمیقی تشکیل شده است و تحلیل جزئیات رفتار انسان بسیار دشوار است. زیگموند فروید از روانکاوانی بود که شخصیت انسان را متشکل از عناصر متفاوت مانند ایگو و سوپر ایگو (خود و فراخود) می‌دانست. او معتقد بود در شخصیت سالم ایگو و سوپر ایگو باهم تعامل دارند و رفتار پیچیده‌ی انسان را شکل می‌دهند.

در ادامه‌ی این مطلب از بلاگ همراهتم به مفاهیم ایگو و سوپر ایگو در شخصیت انسان می‌پردازیم.

ایگو چیست؟

ایگو (Ego) از مفاهیم مهم در روانشناسی و روان‌درمانی به شمار می‎رود. ایگو به عنوان قسمتی از شخصیت انسان توصیف می‌شود که حسی از خود، هویت و واقعیت اطرافیان را شکل می‌دهد. ایگو بسیار با احساس «من» و «من هستم» مرتبط است. قسمتی از شخصیت که مسئولیت‌ها، خودتکراری‌ها، انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌های فرد را عهده‌دار است. ایگو می‌تواند تأثیری مخرب روی رفتارها و احساسات ما داشته باشد. اگر ایگو به‌صورت افراطی و ناسالم بروز کند، باعث خودخواهی، تنفر از دیگران، بزرگ‌نمایی و عدم توانایی در مدیریت احساسات می‌شود. ایگو در تلاش است نیازها و آرزوها را با توجه به واقعیت‌ها و محدودیت‌های محیطی تأمین کند. علاوه بر این، تنش‌های ناشی از اتفاقات برآورد نشده را تخلیه می‌کند و تلاش دارد تا تصاویر ذهنی ایجاد شده توسط نهاد انسان را در جهان واقعی عملی کند.

سوپر ایگو چیست؟

سوپرایگو (super ego) جنبه‌ای از شخصیت انسان است که تمام استانداردهای اخلاقی و آرمانی که از والدین و جامعه کسب کرده است را در بر می‌گیرد. درواقع احساس ما نسبت به درست یا غلط بودن هرچیز از این قسمت ناشی می‌شود. سوپرایگو دستورالعمل‌هایی برای قضاوت می‌سازد. به باور فروید، سوپر ایگو در سن پنج سالگی در افراد ایجاد می‌شود و دارای دو بخش است:

بیشتر بخوانید:   روانشناسی رنگ‌: رنگی که باید بپوشیم و دلیل آن

خود ایده‌آل

خود ایده‌آل شامل قوانین و استانداردهایی در جهت رفتارهای خوب است. این رفتارها از سوی والدین و نظام ارزشی حاکم تأییدشده هستند و رعایت آن‌ها منجر به احساس غرور، ارزش و دستاورد خواهد شد.

وجدان

وجدان همان مواردی است که از نظر والدین و جامعه بد تلقی می‌شود. این دست رفتارها معمولا ممنوع هستند و عواقبی مانند احساس گناه و مجازات را به دنبال دارند.

سوپرایگو کمک می‌کند که عملکرد متمدنانه داشته باشیم. سوپر ایگو تمام امیال غیر قابل قبول نهاد انسان را سرکوب می‌کند و به جای اقدام براساس اصول واقع‌گرایانه‌ی ایگو، طبق استانداردهای آرمانی عمل می‌کند. فراخود در ضمایر آگاه، نیمه‌آگاه و ناخودآگاه جای دارد.

سوپر ایگو یا وجدان؟

هرگاه نهاد انسان شروع به سفارش خواسته‌های نامعقول و غیرمنطقی کند، سوپر ایگو دست به کار می‌شود و انسان را مورد سرزنش خود قرار می‌دهد. تعبیر دیگری که از  فراخود به کار می‌رود، ابزار اخلاقی شخصیت است که به آن وجدان اخلاقی هم می‌گویند. این من برتر، انسان را وادار می‌کند رفتار خود را بر موازین اخلاقی و اصول حاکم بر جامعه منطبق کند. گاهی اوقات سوپر ایگو زیاده‌روی می‌کند و کل شخصیت فرد را تحت کنترل می‌گیرد  و از انسان شخصیتی ملامت‌کننده و سرزنشگر نسبت به خود و دیگران اما به‌صورت نامعقول می‌سازد. علایق افراطی مانند رانندگی با سرعت‌بالا، علاقه به پرخوری یا مصرف بیش‌ازحد مواد قندی، علاقه به جمع‌آوری اشیا و یا هر عادت افراط‌گرایانه‌ی دیگر، همگی ممکن است به خواسته‌های ارضانشده‌ی دوران کودکی برگردد.

ایگو در نقش متعادل‌کننده

در این میان ایگو یا همان خود، وظیفه‌ی خطیری بر عهده دارد، زیرا میان فراخود و نهاد انسان گیر کرده است و باید آن‌ها را متعادل کند. ایگو در این مرحله وظیفه‌ی بزرگی بر عهده دارد زیرا باید به خواسته‌های معقول و منطقی انسان اهمیت بدهد و آن‌ها را برآورده کند و از طرف دیگر به ارزش‌های اخلاقی سوپر ایگو توجه کند و آن‌ها را هم رعایت کند. اگر ایگو نتواند این تضادها را حل و تعادل مناسب را ایجاد کند، به شخصیت فرد و سلامت روانی‌اش لطمه خواهد خورد. چنین اتفاقی برای خیلی از افراد رخ می‌دهد؛ یا به‌شدت به سمت لذت‌جویی و لذت‌طلبی می‌روند یا سراسر ملامتگر و سرزنشگر هستند.

بیشتر بخوانید:   زندگی با خواهر و برادر ناتنی؛ شانس یا بدشانسی

حفظ تعادل در نهاد، ایگو و سوپر ایگو

با توجه به ملزومات دنیای بیرون، نیاز به برطرف کردن معقول خواسته‌های انسان و توجه منطقی و اصولی به پرسشگری‌های سوپر ایگو، می‌توان به تعادلی ماندگار در ساختار روان رسید و انتظار ایگوی مناسبی از فرد داشت. توضیح یک مفهوم دیگر به‌نام مکانیسم دفاعی در این‌جا ضروری است. به سازوکاری که در روان انسان منجر به مقابله با تهدیدات بیرونی می‌شود، مکانیسم دفاعی می‌گویند. بیش از ۴۰ نوع مکانیسم دفاعی از قبیل مقابله، تعارض، فرافکنی، جابه‌جایی، والایش و…  وجود دارد که هرکدام به‌نوعی کمک‌کننده است.

مکانیسم‌های دفاعی زمانی در روان انسان ایجاد می‌‍‌شوند که ما برای خواسته‌ای از سوی نهاد مضطرب می‌شویم. هرچه فرد سوپر ایگوی قوی‌تری داشته باشد، برابر لذت‌جویی‌ بیشتر دچار اضطراب می‌شود؛ یعنی نهاد تقاضای لذتی را می‌کند که سوپر ایگو با آن موافق نیست و در این میان، ایگو دچار اضطراب می‌شود و تمامی ‌تلاش خود را می‌کند که خود را از این اضطراب خلاص کند. ایگو به‌منظور رفع اضطراب از مکانیسم‌های دفاعی بهره می‌برد که اغلب به‌صورت ناهوشیار ظهور و بروز پیدا می‌کنند.

کلام آخر

ایگو یا همان خود هوشیار همواره در حال ایجاد توازن و تعادل بین خواسته‌های خودلذت‌جو و خودسرزنشگر است و فردی را می‌توان سالم نامید که از ایگوی قوی برخوردار باشد و بتواند تعادلی منطقی میان خواسته‌های نهاد و سوپر ایگو و آن‌چه خواسته‌ی منطقی تلقی می‌شود برقرار کند.