تکنیک اسکمپر (SCAMPER)روشی موفق و جذاب برای تفکر خلاق است؛ تکنیکی که توانایی حل مساله و ایدهپردازی خلاقانه را بهبود میبخشد. در نوشتهای دیگر از «همراهتم» تکنیک اسکمپر را بررسی میکنیم و کاربرد آن را در ایدهیابی و خلاقیت میبینیم.
تکنیک اسکمپر چیست؟
حل مساله و تفکر خلاقانه دو قابلیتی هستند که در زندگی روزمره، بازار و صنعت به آنها نیاز داریم. شرکتها میخواهند بازخورد عالی بازار را نسبت به محصولات و خدمات خود ببینند. افراد مختلف میخواهند در کاری که انجام میدهند موفق و خلاق جلوه کنند. ایدهیابی و ایدهپردازی گام نخست رسیدن به نوآوری و آفرینش ایدهها و راهکارهای تازه است. اینجاست که با بهکار گرفتن اسکمپر میتوانیم فرد خلاق میدان باشیم.
معنی اسکمپر چیست؟
اسکمپر واژهی معنیداری نیست و از حرف اول ۷ واژه در زبان انگلیسی ساخته شده. باب ابرل (Bob Eberle) کسی بود که پرسشهای این تکنیک را دستهبندی و معرفی کرد.؛ پرسشهایی که به حل مساله یا به طوفان فکری در جلسهها کمک میکنند. ۷ حرف این واژه مخفف ۷ تکنیک مختلف در انگلیسیست، جایگزینی، ترکیب، سازگار کردن، اصلاح، کاربرد دیگر، حذف و وارونه کردن.
اسکمپر چگونه کار میکند؟
برای این ۷ تکنیک، مجموعه پرسشهایی مطرح میکنیم تا محصول کنونیمان را بهبود بخشیم و برای رسیدن به محصول یا خدمات تازه، ایدهیابی کنیم. «محصول» میتواند محصولات یک برند، خدمات، حل مشکل و مساله یا هر موضوعی باشد که میخواهیم آن را بهبود بخشیم و به ایدههای خلاقانه در موردش نیاز داریم.
روش استفاده از تکنیک اسکمپر به این ترتیب است که برای هر کدام از ۷ تکنیک، مجموعه سوال مطرح میکنیم. برای نوشتن سوالها از روش طوفان فکری بهره میبریم. هرچه تعداد پرسشها بیشتر باشد، نتیجهی بهتری بهدست میآوریم. در پایان به پرسشها پاسخ میدهیم. از بین نوشتهها، بهترین راهحل و ایدهها را انتخاب میکنیم. ببینیم این ۷ تکنیک دقیقا به چه معنی هستند و برای هر کدام چه نمونه پرسشهایی را میتوانیم مطرح کنیم.
۱. جایگزینی (Substitute)
در نخستین مرحله، هدف افراد حاضر در جلسه، تصمیمگیری برای جایگزین کردن بخشی از فرایند است. میخواهیم ببینیم کدام بخش از محصول، خدمات یا راهحل میتواند تغییر کند و چیز دیگری جایگزین آن شود. افراد حاضر در جلسه در این مرحله روی تصمیمگیری تمرکز میکنند و سوالهایی از این دست مطرح میکنند:
- کدام بخش از این فرایند اثری روی کل پروژه ندارد؟
- چه کسی یا چه چیزی را میتوانیم تغییر دهیم بدون اینکه تاثیری بر روند کار داشته باشد؟
- کدام بخش از این فرایند را میتوان با گزینههای بهتر جایگزین کرد؟
- آیا زمان یا مکان انجام پروژه قابلتغییر و جایگزینی هستند؟
- اگر بخشی از پروژه را تغییر دهیم، چه اتفاقی رخ میدهد؟
- این محصول در چه جاهای دیگری میتواند به فروش برسد؟
- آیا مورد X جایگزین دیگری هم دارد؟
- آیا ابزار کنونی را میتوانیم تغییر دهیم؟
- آیا میتوانیم فرایند سادهتری را بهکار گیریم؟
۲. ترکیب (Combine)
تکنیک ترکیب احتمال ادغام ۲ ایده، مرحله یا محصول و بهدست آوردن یک خروجی موثرتر را تحلیل میکند. در بعضی موارد، ۲ ایدهی نوآورانه میتوانند به تولید یک محصول یا تکنولوژی منتهی شوند. یک مثال جذاب این تکنیک، ترکیب گوشی موبایل و دوربین دیجیتال بود که به تولید محصولی انقلابی در صنعت مخابرات انجامید. در این مرحله پرسشهایی از این دست مطرح میکنیم:
- میتوانیم ۲ مرحله از فرایند را ادغام کنیم؟
- میتوانیم ۲ فرایند را همزمان بهکار گیریم؟
- شرکت ما توانایی ادغام منابع با شریک دیگری در بازار را دارد؟
- آیا میتوانیم ۲ یا چند بخش را با هم ترکیب کنیم؟
- امکان ترکیب تکنولوژی X و Y وجود دارد؟
۳. سازگاری (Adapt)
تکنیک سازگاری یا مناسب کردن شامل طوفان فکریایست که هدف آن تعدیل یا تغییر محصول یا خدمات برای رسیدن به خروجی بهتر است. این تعدیل میتواند تغییر جزئی باشد یا تغییر بسیار زیاد در کل پروژه را دربرگیرد. سازگاری یا مناسب کردن یکی از تکنیکهای موثر حل مساله از راه تقویت سیستم موجود بهشمار میرود. اجرای این تکنیک نیازمند جلسهی طوفان فکریست که در آن پرسشهایی مانند اینها مطرح میشوند:
- برای رسیدن به نتیجهی بهتر، لازم است چه چیزهایی را تغییر دهیم؟
- در طی انجام یک وظیفه (Task) چه کاری را بیشتر میتوانیم صورت دهیم؟
- چگونه میتوانیم فرایند کنونی را بهبود بخشیم؟
- چگونه میتوانیم محصول کنونی را تعدیل کنیم؟
- چگونه میشود قابلیت انعطاف این فرایند را بالا برد؟
۴. اصلاح (Modify)
تکنیک اصلاح به معنی تغییر فرایند بهشکلیست که قابلیتهای نوآورانهتر را آشکار کند یا مشکلات را حل کند. دامنهی این تغییر خیلی بیشتر از تعدیل است و روی کل فرایند تمرکز میکند. برای مثال، هدف آن میتواند کاهش مرحلههای فرایند یا تغییر دیدگاه نسبت به یک مشکل باشد. در مرحلهی تکنیک اصلاح چنین پرسشهایی مطرح میکنیم:
- چگونه با اصلاح فرایند، به نتیجههای بهتری برسیم؟
- اگر گروه مشتریان ثابت را ۲ برابر کنیم چه میشود؟
- اگر بازار به شکل دیگری بود، این فرایند چگونه دیده میشد؟
- آیا میتوان فرایند را بهگونهای تغییر داد که کارایی بیشتری داشته باشد؟
- اگر اندازهی محصول کنونی را دوبرابر کنیم چه میشود؟
۵. کاربرد دیگر (Put to another use)
چگونه محصول یا فرایند کنونی را با هدف دیگری تولید کنیم یا چگونه از محصول کنونی برای حل مساله بهره ببریم؟ این هدفیست که تکنیک کاربرد دیگری را دنبال میکند. برای مثال، میخواهیم ببینیم چگونه محصول یا خدمات کنونی را تغییر دهیم تا بتوانیم آن را به مصرفکنندگان دیگر یا بخشی دیگر از بازار ارائه دهیم. نمونه پرسشهای این تکنیک را ببینیم:
- چه بخشهای دیگری در این شرکت میتوانند از این محصول بهره ببرند؟
- اگر این محصول در جای دیگری بهکار گرفته شود، چه سودی خواهد داشت؟
- اگر بازار هدف را تغییر دهیم، چه شرایطی پیش میآید؟
- میتوانیم مرحلهی ویژهای به این فرایند اضافه کنیم؟
- از چه راههای دیگری میتوانیم از این محصول بهره ببریم؟
- امکان بازیافت دورریختیها را برای استفادهی دوباره داریم؟
۶. حذف (Eliminate)
در این مرحله از تکنیک اسکمپر، بخشهایی از فرایند را شناسایی میکنیم که امکان حذف آنها با هدف بهینه کردن محصول یا خدمات وجود دارد. همچنین، میتوان بخشهای غیرضروری پروژه را حذف کرد. در بعضی موارد، منابع یا گامهای غیرضروری در فرایند، بار اضافی روی پروژه بهحساب میآیند و مانع خلاقیت و نوآوری میشوند. حذف چنین منابعی، امکان نوآوری و تخصیص منبع در جهت خلاقیت سازمان را فراهم میکند. در این مرحله هم پرسشهایی روی میز است:
- اگر این بخش را حذف کنیم، چه میشود؟
- بدون وجود یک بخش خاص در پروژه، چگونه میتوانیم به همان خروجی دست پیدا کنیم؟
- به این بخش ویژه نیازی داریم؟
- اگر قرار باشد با نیمی از منابع کار را ادامه دهیم، کارها چگونه پیش میروند؟
۷. وارونه کردن (Reverse)
به تکنیک آخر رسیدیم، تکنیک وارونه کردن. وارونه کردن یا دوباره چیدن میخواهد قابلیت نوآوری را درصورت تغییر ترتیب فرایند در خط تولید بررسی کند. این تکنیک به حل مساله یا تولید خروجی نوآورانهتر کمک میکند. گاهی راهحل یک مشکل مقابل چشم ماست؛ تنها باید روش کار را درک کنیم و بعد منابع را دوباره بچینیم یا وارونه کنیم. ببینیم نمونهی چه پرسشهایی در این مرحله مطرح میشوند:
- اگر این فرایند را برعکس کنیم، چه میشود؟
- چگونه میتوانیم وضعیت کنونی را دوباره تعریف کنیم و بخشها را دوباره بچینیم تا خروجی بهتری داشته باشیم؟
- اگر از آخر به اول نگاه کنیم، چه چیزی را متوجه میشویم؟
- امکان برعکس کردن مرحلهها و وقایع را داریم؟
سخن پایانی
تکنیک اسکمپر یکی از سادهترین و سرراستترین تکنیکهای تفکر خلاق و حل مساله بهحساب میآید. این روش خودش شامل ۷ تکنیک یا ۷ دسته پرسش است. این پرسشها کمک میکنند مسائل را از ۷ دیدگاه مختلف ببینیم و بررسی کنیم. درپایان میتوانیم بهترین تصمیم را بگیریم که ما را به نوآوری و روشهای خلاقانه میرساند. تاکنون در کسبوکار خود از تکنیک اسکمپر استفاده کردهاید؟
ارسال پاسخ