من همراهتم! مقالات خوب رو در همراهتم دنبال کنید.

10 فرق عمده کارآفرینان و کارمندان

شغل خوب یعنی کارمند خوب بودن. اگر این چیزی است که میخواهید باشید، هیچ اشکالی ندارد آدم کارمند خوبی باشد! اما کارآفرین موفق بودن نیز گزینه ­ای دیگر است. شما از سیستم آموزش سنتی نمی­توانید یاد بگیرید چگونه به کارآفرین موفقی تبدیل شوید.

سیستم آموزش سنتی دنیای تجارت به افراد می ­آموزد کارمند باشند نه کارآفرین. این سیستم افراد را طوری آموزش می دهد که از زاویه ای بسیار بسته به پول و موقعیت نگاه کنند. به این ترتیب که به آنها می گوید باید چه چیزهایی را یاد بگیرند و بی چون و چرا از قواعد پیروی کنند. اما در مدرسۀ تجربه، کارآفرینان انتخاب می­کنند چه چیزهایی بیاموزند.

کیت کمران اسمیت با مطرح کردن تفاوتهای دنیای ذهنی کارآفرینان و کارمندان به ما گوشزد می­کند کارمند درون خود را به کارآفرین تبدیل کنیم؛ و این به دست نمی ­آید جز با شناخت بیشتر ما از این دو مفهوم.

  • کارآفرینان بیش از تفریح کردن یاد میگیرند. کارمندان بیش از یادگرفتن تفریح می­کنند.

پس حداقل کار ممکن این است که در جهت نیل به رویاهایتان تفریح کنید و از خود بپرسید چقدر این تفریحات به کیفیت زندگی شما کمک می کنند.

ما در الگوی DISK دارای چهار تیپ شخصیتی غالب و ترکیبات بسیاری از این چهار تیپ هستیم:

  • «D»ها افرادی اهل خطر، مصمم، هدفمند و سلطه جو هستند.

  • «I»ها آدم­های الهام بخشی هستند که عاشق خنده­اند و کاری می­کنند که دیگران نیز با آنها بخندند.

  • «S»ها آدم­های بی خطر، قابل اطمینان، سخت کوش و صادقند که می­توانید رویشان حساب کنید.

  • «k»ها آدم­های با حساب و کتاب، دقیق، موشکاف، تیزبین و برنامه ریز اجتماع ما هستند.

با شناخت ما از تیپ­ ها، با شخصیت خود و دیگران بیشتر آشنا شده و جهت راه های ارتباط با آنها راحت­تر قدم بر میداریم. اما موضوع مهم دیگر برای یک کارآفرین موفق، توان رهبری در امور است. پس اصول کار در این است که شخصیت خود را پیدا کنید و رهبری را به آنها اضافه کنید. پس از آن برای موفقیت در کارآفرینی دو راه مهم پیش رو دارید: الهام بخشیدن و تشویق کردن دیگران.

  • کارآفرینان شکست را عاملی توانمند کننده می بینند. کارمندان شکست را بد می دانند.

ما از راه شکست می­ آموزیم و رشد می­کنیم. شکست به ما نشان می­دهد کجای کار نیاز به تصحیح دارد. اما برای بیشتر مردم، شکست به معنای تصحیح کار نیست، بلکه در حکم مردودی است.

کارآفرین می­بایست همیشه شکست را صد در صد به عهده بگیرد و به دنبال مقصری غیر از خود نباشد. فقط در این موقع است که آرامش به او باز می­گردد و می­تواند تصمیم­ های بهتری بگیرد. این در حالیست که ذهنیت کارمندی، همیشه به ما آموخته که تقصیرات را در بیرون از خود جستجو کنیم.

  • کارآفرینان به دنبال راه حل هستند. کارمندان به دنبال رفع مشکل هستند.

پیدا کردن راه ­حل قطعی مشکلات، همیشه سخت­تر از پیداکردن راه حلی موقت است.. کارمندان علاقۀ زیادی به رفع و رجوع موقتی دارند در حالیکه مدام همان مشکل­ها در انتظارشان است.

بیشتر مشکلات حرفه ای نتیجۀ شکست نظام است، نه شکست افراد. شاید کوته ­نوشت (SISTEM) به گوشتان خورده باشد: [Save Yourself Stress Time Energy and Money] یعنی در تنش، زمان، انرژی و پولتان را صرفه جویی کنید. شما برای یافتن راه­ حل مشکلاتی که دائم تکرار می­شوند، باید یک سیستم خلق کنید.

 

  • کارآفرینان کمی از هرچیزی می دانند.. کارمندان دانسته های زیادی در حوزه­ ای محدود دارند.

کم دانستن ولی دربارۀ خیلی چیزها دانستن باعث می­شود این نکته را تشخیص دهید که گرچه نقش هرکسی حائز اهمیت است، اما هیچ نقش واحدی آنقدر جدی و مهم نیست که به خودی خود معنایش موفقیت یا شکست باشد.

  کارآفرینان می­دانند که در صورت پیش آمدن مشکلی، دنیا به آخر نمی­رسد و با آرامش کارها را پیش می­برند. همانطور که در مقیاسی بزرگتر کل فرایند شرکت را می­پایند، مشکلات کوچک را هم از سر راه بر­می­دارند. اما این کارمند جماعت است که همیشه کار خود را چنان بزرگ فرض می­کند که مشکلات خود را بزرگترین مشکلات سیستم در نظر می­گیرد و فراموش می­کند او فقط قطعۀ کوچکی از یک جورچین است.

  • کارآفرینان اهل بده­ بستان، تصحیح، تعریف و تمجیدند. کارمندان اهل تعریف و تمجید نیستند و سعی می­کنند از تصحیح بپرهیزند.

کارآفرینان موفق از ابزار PCP  تحسین (praise)، تصحیح (correct)،تحسین (praise)،  برای انجام کارشان بهره می­برد. به این طریق که برای حل اشتباهات کارمند، ابتدا نقاط قوت کار او را تحسین کرده و سپس از او بخواهید تا نقاط ضعف ­اش را تصحیح کند. و در صورت تصحیح، دوباره او را تحسین کنید. با این کار باعث می­شویم کارمندان احساس امنیت کنند و از آن دلگیر نشوند و جهت تصحیح کار خود اشتیاق بیشتری به خرج دهند.

  • کارآفرینان میگویند:«اینجا دیگر نمی توان مسئولیت را به گردن دیگری انداخت.» کارمندان می­گویند:«تقصیر من نیست.»

بخشی از قبول مسئولیت، پذیرش شرایط موجود است. بسیاری از مردم مقدار قابل توجه ای از انرژی خود را صرف مقاومت در برابر شرایط موجود می­کنند، چیزی که وجود دارد را بپذیرید. این که آرزو کنید ای ­کاش فلان یا بهمان اتفاق بیفتد، در حالیکه افراد مسئول آستین بالا می­زنند و همت به خرج می­دهند تا اتفاقات مورد نظر روی دهند.

کارمندی به ما آموخته که مدام در حال سرزنش و توجیه مشکلات خود باشیم. حال آنکه باید سرزنش­ها را تمام کرد و برای دیدن حقیقت به اعماق وجود خود نظر بیفکنیم و با قبول کردن مسئولیت، دیگر لازم نیست برای موفقیت هایتان چشم به دیگران داشته باشید و تقصیر شکست­ هایتان را به گردن دیگران بیندازید.

  • کارآفرینان ثروت می­سازند. کارمندان پول درمی­ آورند.

کیت کمران اسمیت معتقد است پول درآوردن و ساختن ثروت دو مفهوم کاملا متفاوت هستند: پول درآوردن و ساختن ثروت کمترین وجه اشتراکی با هم دارند. شما می­توانید پول زیادی به دست آورید و بعد همه را خرج کنید و ورشکسته شوید. با وجود این می­توانید پول کمتری دربیاورید و یاد بگیرید پس انداز و سرمایه ­گذاری کنید و ثروتی به دست آورید و در ادامه اضافه می­کند: ساختن ثروت عمدتاً از کسب و کار حاصل می­شود؛ پول درآوردن عمدتاً از راه استخدام در یک شغل است.

پس نکتۀ اصلی در اینجا آشکار می­شود: آیا میخواهیم کارمندی بدون ریسک باشیم که ماهانه مبلغی پول برای گذران زندگی به دست بیاوریم و یا کارمندی که از سختی های اولیۀ کار عبور کرده و به ثروت برسیم؟

  • کارآفرینان با عقاب­ ها می­پرند. کارمندان با مرغ و خروس­ها تُک می­زنند.

کارآفرین­ های بزرگ، معاشرت و دوستی را هم در مراتب بالا جستجو می­کنند و از نشست و برخاست با کسانی که که وقت­شان را تلف می­کنند، اجتناب می­کنند. عقاب­ ها پرواز میکنند و مرغ­ها کباب می­شوند. خب حالا کدام را ترجیح می­دهید؟ انتخاب با شماست.

آدمهای زندگی مامی توانند نقش مهمی در موفقیت یا شکست­ های ما داشته باشند. پس آنها را درست انتخاب کنیم.

 

  • نگاه کارآفرینان به آینده است. نگاه کارمندان به گذشته است.

کمتر کسی قدرت دورنما را درک می­کند و به همین دلیل نیز بسیاری از مردم را کارمندان تشکیل می دهند، نه کارآفرینان.

متاسفانه بیشتر کارمندان غرق در احوالات گذشتۀ خود هستند و به دورنمای زندگی خود نمی­نگرند. اما برای یک کارآفرین موفق گذشته فقط در جهت برنامه ­ریزی بهتر برای آینده اهمیت دارد.

همچنین سعی کنید دورنمای شرکت هم بخشی از دورنمای مور د علاقۀ شما باشد. در واقع حرفه ای پیدا کنید که با ارزش­های شخصی شما همخوانی داشته باشد.

  • کارآفرینان به واسطۀ ایمانشان دست به مخاطره می­زنند. کارمندان از ترسشان دست به عصا راه می­روند.

و در نهایت این ایمان است که به کمک یک کارآفرین موفق می ­آید تا بتواند بر ترس ­هایش غلبه کند و به استمرار فعالیت­ اش ادامه دهد. اما روحیۀ کارمندی با ترس و عدم ایمان به خود همراه است و از رو در رو شدن با مشکلات می­ هراسد. به گفتۀ کیت کمران اسمیت ساده ­ترین و قدرتمندترین را افزایش ایمان این است که موفقیت های خود را جشن بگیرید.

 

«تفاوت­ های حقیقی میان کارمندان و کارآفرینان برخلاف ظاهر، در درون و شخصیت ما جاخوش کرده ­اند و نه در سرمایه و یا حتی نبوغ ما. این ما هستیم که با تغییر رفتار و عملکرد خود می­توانیم مقام خود را از کارمند به کارآفرین ارتقا دهیم. منتظر شانس و اتفاقات خیالی نباشیم. تغییرات را در خود شروع کنیم و زندگی خود را برای همیشه تغییر دهیم. درست است تغییرات به سادگی امکان پذیر نیست زیرا زندگی فعلی ما را به هم می­ریزد و عاداتمان را نادیده می­گیرد اما چاره همین است و باید انتخاب کرد می­خواهیم کارآفرین باشیم یا کارمند؟»

منبع: 10فرق عمده کارآفرینان و کارمندان نوشته کیت کمران اسمیت