من همراهتم! مقالات خوب رو در همراهتم دنبال کنید.

کسب و کارهای کوچک

در افسانه ی کارآفرینی، تصویر کارآفرین، همانند یک قهرمان اساطیری دیده می شود.یک مرد یا زن سخت­کوش که در مقابل تمام مشکلات ایستادگی می کند و در برابر سختی ها مقاوم است؛ تمام این مشّقت ها را به جان می خرد تا به آرزویش که ایجاد یک کسب ­وکار موفق است برسد. این یک تصویر آرمانی از شرافت و تعالی انسانی است که برای رسیدن به ایده ­آل خود، با خویشتن عهد و پیمانی دارد. خوب! ممکن است چنین افرادی وجود داشته باشند، ولی تجربه  می گوید که تعدادشان بسیار کم است!

همه ی افرادی که برای شروع یک کسب ­وکار تلاش می کنند، دارای آرزو و اشتیاق هستند، آن­ها با سخت کوشی و شوق صخره های مشکلات را بالا می روند تا به قله های موفقیت برسند، ولی چیزی نمی گذرد که به همان صخره ها خواهند چسبید برای اینکه از سقوط خود جلوگیری کنند! خستگی در چهره ی آن ها موج می زند و دیگری خبری از آن همه اشتیاق نیست.

آن رویا کجاست که به خاطر آن حاضر به ریسک شده بودند؟ چرا از بین رفته است؟

باور اشتباهی که بین مردم رایج شده این است که کسب ­وکارهای کوچک توسط کارآفرینان راه اندازی می شوند، در صورتیکه اکثراً اینگونه نیست. پس چه کسانی و به چه علت کسب­وکارهای کوچک را تأسیس می­کنند؟

شوک کارآفرینی:

پیش از اینکه کسب­ وکار خود را آغاز کنید؛ کجا بوده اید و اکنون کجا قرار دارید؟

شاید شما هم مانند خیلی از افراد دیگر، برای شخص یا اشخاص دیگری کار می کرده ­اید. شاید مکانیک، نجار، کتابدار یا برنامه نویس بوده ­اید؟ به هر حال شما مشغول به انجام کار تخصصی خودتان بوده اید، در آن کار مهارت داشته ­اید و در نهایت برای کس دیگری کار می­کرده اید. سپس یک روز بدون هیچ دلیل خاصی اتفاقی می افتد؛ ممکن از تغییرات آب و هوا باشد یا جشن تولد شاید حتی نگاه چپ چپ رئیستان که به شما احساس بدی القا کرده است. مهم نیست چه اتفاقی افتاده است؛ مهم این است که شما دچار شوک کارآفرینی شده اید. از آن روز به بعد زندگی شما دگرگون خواهد شد. درون ذهنتان کسی سخن می گوید: «چرا باید برای کس دیگری کار کنی؟ چرا کار خودت را راه نمی اندازی؟ هرکس می تواند این کار را بکند…»

هیجان استقلال و رئیس خود بودن شما را فرا می گیرد. اندیشه ی استقلال همه جا دنبالتان می کند.اگر به این ندای درون گوش فرا بدهید، دیگر نمی توانید از این فکر خلاص شوید و مجبورید کسب­ وکار خود را شروع کنید.

کارآفرینی که دچار شوک کارآفرینی می شود، دقیقاً این مراحل را تجربه می کند:

  • هیجان

  • ترس

  • خستگی

  • نا امیدی و احساس از دست دادن آنچه به آن مأنوس بوده

  • ترس از دست دادن هدف و گم کردن خویشتن

خیال فاجعه آمیز:

زمانی که دچار شوک کارآفرینی شده ­اید؛ خیالی فاجعه آمیز شما را در بر می گیرد که اغلب مؤسسان یک کسب­ وکار جدید به آن مبتلا می شوند: «برای موفقیت در زمینه کسب­ وکار فقط تخصص کافی است.» این خیال باطل شما را به مسیر ورشکستگی خواهد برد.

میان تخصص داشتن و مدیر بودن تفاوت وجود دارد. در واقع کار فنی یک کسب ­وکار و کسب­ وکاری که آن کار فنی را به کار می گیرد دو چیز کاملاً متفاوتند. اگر کسی با تخصص کسب ­­و کارش آشنا نباشد، می تواند آن را بیاموزد؛ اما نکته ی مهم در راه اندازی یک کسب­ وکار چگونگی هدایت و پیشبرد آن است. اگر این مهم را لحاظ نکنیم، کسب­ وکاری که قرار بود کلید رهایی و استقلال ما بشود، قفس اسارت ما در کارهایی که از آن­ها سر درنمی­ آوریم خواهد شد!

شما باید گام به گام پیش بروید، تخصص تنها مشکلی نیست که باید با آن روبه ­رو شوید.

برای مطالعه مقدمه این مقاله کلیک کنید:
مقدمه
منبع:افسانه کارآفرینی نوشته مایک گربر