برخی از موفقترین کارآفرینان مادرانی هستند که برای بهتر کردن زندگی خانوادگی خود دست به ابتکاراتی زدهاند. بسیاری از آنها شبکهای از دوستان همفکر هستند که نیازهای مشابهی دارند. برخی اوقات فکرهای خود را روی هم میگذارند و یا در خلال گفتگوهای روزمره به فکری چندمیلیون دلاری میرسند.
تجارت خانوادگی نیز قسمتی از کسبوکارهایی است که اغلب از داخل خانه شروع میشوند. اغلب گفته میشود که کسبوکارخانوادگی، قابل اطمینانترین فرمول موفقیت در تمام تاریخ است. برخی اوقات یک راز چند صدساله میتواند زندگی شما را دگرگون کند. جیم کاچ(jim koch) در میان خرتوپرتهای خانوادگی خود به یک دستور تهیهی آبجوی مخصوص خانوادگی دست یافت که متعلق به سالهای 1800 بود. او سپس با تولید آبجوی مخصوص خانوادگیشان توانست تجارتی 300 میلیون دلاری به را بیاندازد.
پنج کلید موفقیت در یک کسبوکار خانوادگی
-
نخست خانواده را در نظر بگیرید. اگر قرار است این تجارت خانوادهی شما را از هم بپاشد از آن جلوگیری کنید و اعضای خانواده را به زور مجبور به همکاری با خود نکنید.
-
انتظارها و فوانین روشنی تعیین کنید و مسئولیتهای تکتک اعضا را مشخص کنید.
-
ضوابط بالایی تعیین کنید و به خانوادهی خود سختگیرتر از دیگر کارمندان باشید.
-
به نسلهای جدید اجازهی تغییر بدهید و بگذارید آنها آیندهی شرکت را ترسیم نمایند.
-
برای فرصت بخشیدن به نسلهای بعدی، اجازه دهید قلمروی تجاری را با معیارهای خودشان توسعه ببخشند. برای این کار میبایست به آنان قلمروی خودشان را بدهید.
تبلیغات خلاقانه داشته باشید
افرادی که به روشهای عجیب و نوظهور به تبلیغ محصول خود میپردازند، حاضرند خطر طرد شدن و یا تمسخر دیگران را به جان بخرند. تام دیکسون (Tom Dickson) مخلوط کن تازهای اختراع کرده بود که در ظاهر چیزی عادی به نظر میآمد اما او از شعار تبلیغاتی «آیا مخلوط خواهد کرد؟» برای آن استفاده کرد و هر چیز دور از ذهنی را در آن قرار میداد تا مخلوط کند؛ توپ گلف، اسباببازی، کارت اعتباری، کنترل تلویزیون و…. او با این کار تجارتی 40 میلیون دلاری را برای خود رقم زد. قهوهی استار باکز نیز برای تبلیغ خود دریافت که مردم در جستجوی تجمعات گروهی هستند و به همین خاطر او به جای تبلیغ قهوه، اتاقهای نشیمنی را تبلیغ میکرد که همه میتوانند دور هم جمع بشوند و قهوه بنوشند. در واقع او به جای تبلیغ قهوه، ارتباطات اجتماعی را تبلیغ میکرد.
«اگر میخواهید موفقیت بزرگی به دست بیاورید، ابتدا به ایدههای بزرگ خود واقف شوید. گاهی این ایدهها چنان ساده و معمولی به نظر میآیند که تعجب میکنید چرا تا به حال به ذهن کسی نرسیده است. برای این کار میبایست شاخکهای احساسی و منطقی خود را در زندگی روزمره به کار بیاندازید و به محض پیدا کردن نیازها دست به کار شوید و نگذارید چیزی متوقفتان کند.»
ارسال پاسخ