کارآفرینی در عصر جوانی
-
کارآفرینی در نگاهی دوباره
مشخصهی عصر حاضر را سه انقلاب اینترنتی، دیجیتالی و کارآفرینی معرفی میکنند و کارآفرینی چنان رو به گسترش است که در آماری 37 درصد از جامعهی آمریکا علاوه بر داشتن شغلهای منظم و رسمی، به نحوی درگیر کسبوکار شخصی خود نیز هستند و 70 درصد مشاغل جدید دنیا را کارآفرینان به وجود آوردهاند. شومپیتر از مهمترین نظریهپردازان کارآفرینی، نقش مدیران و کارآفرینان را از هم متمایز میدانست و معتقد بود هر کاری کارآفرینی محسوب نمیشود مگر اینکه ارائهی کالایی جدید، ارائهی روشی جدید در فرآیند تولید، گشایش بازاری تازه، یافتن منابع جدید و یا ایجاد هرگونه تشکیلات جدید را در صنعت به وجود آورده باشد.
کارآفرینی مستقل(Individual entrepreneurs):
فرآیندی که کارآفرین طی میکند تا فعالیت کارآفرینانهای را به شکل مستقل به ثمر برساند.
کارآفرینی درون سازمانی(Intra entrepreneurs):
فرآیندی که کارآفرین طی میکند تا فعالیت کارآفرینانهای را در سازمانی که معمولاً سنتی و دیوانسالار(بروکراتیک) است، طی کند.
کارآفرینی سازمانی(Entrepreneurial organization):
فرآیندی که سازمان طی میکند تا همه کارکنان در نقش کارآفرین، انجام وظیفه کنند و تمام فعالیتهای کارآفرینانهی فردی و گروهی به طور مستمر، سریع و راحت در سازمان مرکزی یا شرکت تحت پوشش، خود مختار به ثمر برسد.
-
اهمیت کارآفرینی
در پژوهشی که طی سالهای 1980 تا 1997 انجام پذیرفت، مشخص شد رشد جمعیت و سیاستهای اقتصادی کشورها مبنی برکوچکسازی واحدهای دولتی، به بیکاری افزون بر 43 میلیون نفر در سطح کشورهای صنعتی انجامیده اما در همین دوره 73 میلیون شغل توسط موسسات کوچک کارآفرینی ایجاد شده بود. چین کوشید تا از کارآفرینی به عنوان حربهای برای غلبه بر چالشهایی استفاده کند که ناشی از پیوستن به سازمان تجارت جهانی بود و بتواند به اهداف جدیدش دست یابد. بنابراین برای جبران عقبماندگیها و رشد و توسعهی اقتصادی و اجتماعی کشور، راهی جز فعال کردن سایر بخشهای اقتصادی از طریق حمایت از کارآفرینی و کارآفرینان نیست. به عنوان مثال امروزه تحقیقات نشان داده که میتوان از خرما بیش از 50 نوع محصول متنوع تولید کرد. در ایران 400 نوع خرما شناسایی شده که انواع محدودی از آن جنبهی خوراکی دارند و متاسفانه بیشتر خرمای غیر خوراکی تبدیل به ضایعات میشود در حالیکه اگر سرمایهگذاری مناسبی روی آن انجام گیرد، درآمد هنگفتی عاید کشور میشود.
امروزه آموزش کارآفرینی در مدارس دنیا رو به گسترش است. دانشآموزان با طی کردن این واحدها ضمن آشنایی با صنعت و مسائل مدیریتی و سرمایهگذاری با محیطهای موجود در جامعه آشنا میشوند بلکه عزت نفس و اعتماد به نفس لازم را برای کارآفرینیهای آینده در آنان بارور میسازد. برخی از پژوهشگران حتی آن را از دلایل بازدارندهی جوانان به طرف انحرافات اجتماعی، اعتیاد به مواد مخدر و حاملگی در سنین نوجوانی میدانند. به گونهای که جوانان در معرض خطر در استرالیا را با تمهیدی به سمت نظام آموزشی خاصی که حاوی مهارتهای زندگی و فردی و خلاق بود سوق دادند.
مقولهی دیگری که در زمینهی آثار و تبعات فرهنگی- اجتماعی کارآفرینی قابل طرح است، اعادهی هویت انسانی جامعه زنان به آنان است. به این معنا که کارآفرینی با ایجاد عرصه ای برای درخشش زنان، در عمل امکان بازسازی هویت مخدوش زن در طول تاریخ را برای وی فراهم میآورد. یافتههای یک پژوهش تجربی دربارهی زنان تهرانی نشان میدهد که زنان شاغل در مقایسه با زنان خانهدار، خودپنداری مثبتتری دارند و به طور معناداری خود را باهوشتر، موفقتر، کمتر تنبل، مستقلتر و سختکوشتر احساس میکنند.
-
بررسی دیدگاه های نظری
سه دوره مهم کارآفرینی:
دوره اول: در فاصلهی زمانی بین سالهای 1770 تا 1930 قرار گرفته و شامل نظریات دو مکتب کلاسیک و نئوکلاسیک است و در این دوره کارآفرینی در کانون اندیشه و تفکر اقتصادی جای دارد.
دوره دوم: در این دوره به دلایلی که از دید صاحب نظران متفاوت است، بحث کارآفرینی در اندیشهی اقتصادی کمرنگ میشود.
دوره سوم: این دوره شامل توجه مجدد به کارآفرینی در اندیشهی اقتصادی است که طلایه دار آن مکتب نوین اتریش است که مایسز و کرزنر از برجستگان این مکتب به شمار میروند. فرض اساسی در این دوره بر رفتارشناسی قرار داشت.
یکی دیگر از نظریه پردازان بزرگ در باب کارآفرینی مارک وبر بود که معتقد بود کوشش برای بهبود معاش با اخلاق کار، نقش اصلی را در توسعهی اقتصادی و صنعتی نظام سرمایه داری بازی کرده است. وبر تاکید میکند که بین این اخلاق پروتستانی و طرز زندگی و پروتستانها و پیشرفت اقتصادی سرمایهداری رابطهی مستقیم وجود دارد. به عبارت دیگر تنها محرک پیشرفت اقتصادی نظام سرمایهداری، همین اخلاق پروتستانی و طرز تفکر پروتستانها بوده است.
شومپیتر معتقد بود نوآوری در نتیجهی کارآفرینی به وجود میآید و به فردی نیاز دارد که ویژگیهای غیرعادی داشته باشد، در صدد بنا نهادن یک قلمرو خصوصی باشد، برای رفع موانع انگیزه داشته باشد و از ایجاد مهارت و به کار بستن آن در جهت کارآفرین شدن، لذت برده و خشنود شود.
-
ویژگیهای شخصیتی افراد کارآفرین
تقریباً همهی نویسندگانی که دربارهی کارآفرینان ویژگیهای خاصی دارند که آنها را از افراد معمولی متمایز میسازد. از جمله: ریسکپذیری، توفیق طلبی، حس کنجکاوی، استقلال طلبی، کجمنشی(Deviancy)، تفکر خلاق، بلندپروازی و ناسازگاری.
به برخی از این خصوصیات مفصلتر میپردازیم.
نیاز به استقلال: میل به استقلال، نیروی انگیزش برای کارآفرینان معاصر است. از اینرو آزادی عمل، پاداش دیگر فرد کارآفرین است. در تحقیقی که در سال 1991 صورت گرفت33 درصد از کسانی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته بودند از کار در شرکتهای سابق شان دست کشیده بودند تا آقای خودشان باشند!
کج منشی: رفتار کارآفرینان حاصل ویژگیهای منفی است. به عقیدهی وی، کارآفرین شخص مضطربی است که با جماعت همنوایی اندکی دارد و تا حدی دارای رفتار خود تخریبگرانه است. این افراد در بزرگسالی دچار عزت نفس پایین میشوند و نسبت به هرکس و هرچیز احساس بی نیازی میکنند و دوست دارند تنها در کنترل خود باشند.
شرایط کودکی: 37 درصداز کارآفرینان در سن زیر 16 سالگی یکی از والدین خود را از دست داده و پدران 58 درصد از آنان در دوران زیر شانزده سالگی دور از خانه بوداند.
سن: 88 درصد کارآفرینان در سنی بین 20 تا 50 سالگی فعالیت کارآفرینی خود را شروع کردهاند.
شهود: کارآفرینان به جای تفکر منطقی دارای استعداد شهودی هستند. این رویکرد نیازمند ترکیب کردن، کلگرایی، تفکر جانبی(Lateral reasoning) و شیوههای تصادفی کاوش است.
-
آموزش در کارآفرینی
شخصیت کودکان امروز شخصیتی مبتنی بر روحیاتی خلاق، نوآور و به عبارتی کارآفرین است. آنها دیگر نمیتوانند که سایهی یک رهبر را بالای سر خودشان احساس کنند. آنها میخواهند رییس خودشان باشند، کارشان را شخصا ایجاد کنند و طرح های خودشان را پیش ببرند.
اهداف اولیه از آموزش کارآفرینی، تربیت افرادی متکی به نفس و آگاه به فرصتها بود و تلاش میشد تا افرادی که درصدد راهاندازی کسبوکار مستقلی هستند، به گونهای تربیت شوند که بتوانند به صورت افرادی موسس و بنیانگذار، کسبوکار جدیدی را تدارک دیده و راه اندازی کنند. اما در گذر زمان، گسترهی آموزش کارآفرینی، سازمانها و شرکتهای بزرگ را نیز در برگرفته و آموزشهایی در جهت تعمیق کارآفرینی در سازمانها، گسترش رشد آنها و تدوام بقای آنها نیز مورد توجه قرار گرفته است.
تحقیقات مایرون و مک کلهلند نشان داد که حتی تاثیر آموزش نیاز به راهاندازی یک شرکت نوپا و موفق از تاثیر آموزش بازرگانی بیشتر است.
پنج دوره عمومی آموزش کارآفرینی:
1- دورهی پایه که شامل مقالهها و سخنرانیها و پروژه است.
2- دورهای که بر محتوا تمرکز کرده و پروژه را حذف میکند.
3- دورهای که انحصارا به توسعهی پروژه اختصاص مییابد.
4- دورهای که راجع به مدیریت بر شرکتهای کوچک و روبه رشد است.
5- در این دوره کارآفرینی و مدیریت شرکتهای کوچک با هم ترکیب میشوند.
با اینکه برخی معتقد به آموزش کارآفرینی نیستند و آن را ذاتی و غریزی میدانند اما در پژوهشی که در سال 2005 با عنوان «آیا کارآفرینی میتواند آموزش داده شود؟» بین صاحب نظران این توافق وجود داشت که حداقل جنبههایی از کارآفرینی را میتوان با موفقیت آموخت.
-
نقش دولت در توسعهی کارآفرینی
انتظار نمیرود که دولت بطور مستقیم درگیر آموزش کارآفرینی شود، بلکه باید ضمن ایفای نقش سیاستگذاری، با حمایتها و پشتیبانیهای خود، در جهت رشد و توسعهی کارآفرینی در جامعه بکوشد. به عنوان نمونهای از حمایتهای آموزشی کارافرینان در آلمان، انستیتو وینتشوفت(Wintschuft) برای دانشآموزان چهارم دبیرستان یک کسبوکار کوچک ایجاد میکند که مدت آن کمتر از یکسال است و در نهایت به بهترین کسبوکار جایزهای اهدا میکند. برخی از مقولاتی که دولت میتواند در آن نقش داشته باشد به شرح زیر است:
-
فرهنگسازی و ترویج روحیهی کارآفرینی
-
اصلاحات ساختاری و نهادسازی
-
آموزش کارآفرینی
-
تاسیس پرورشگاههای کسب وکار کوچک
-
مشاورههای مالی- فنی ومدیریتی
-
ایجاد مراکز اطلاعرسانی
-
حمایت مالی
-
اجرای طرح های حمایتی برای واحد های کوچک و متوسط
انکوباتور: از نظر لغوی نام دستگاهی است که گرمای لازم را برای تبدیل تخم به جوجه فراهم آورده یا نوزادانی را که زودتر از موعد مقرر به دنیا آمدهاند، به رشد لازم میرساند. در مفهوم تجاری و صنعتی، انکوباتور پرورشگاهی است که ایدهها و فکرهای کارآفرینان را تبدیل به کسبوکار میکند. انکوباتور مجموعهای از یک یا چند ساختمان است که واحدهای تحقیقاتی نوپا به صورت موقت در آن مستقر و از خدمات پشتیبانی دایرشده در این مرکز بهره مند میشوند و از شکستی که 80 درصد شرکتهای کوچک را در 5 سال اول فعالیت شان تهدید میکند، جلوگیری میکند.
یکی از موفقیتآمیزترین برنامههایی برای حمایت از بنگاه های کوچک و متوسط و حل مشکلات آنها، ایجاد یک نظام منسجم و مطلوب برای ایجاد ارتباط بین صنایع بزرگ این کشور با بنگاه های کوچک و متوسط با کمک دولت است. این برنامه در کشور مالزی سبب ایجاد یک شبکهی ارتباطی و تقویت انگیزه های همکاری برای هر دو طرف شده است.
-
فراز و فرود کارآفرینی در ایران
با وجود توجه نظری به مسئلهی کارآفرین، کارآفرینی در کشور با برخی از موانع اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و قانونی روبروست که در مجموع بستر نامساعدی را بری آن پدید آورده است. خسرو شاهی از کارآفرینان حوزه ی دارو در پیش از انقلاب میگوید پس از آنکه ویو برادرانش نمایندگی فروش محصولات دارویی یکی از شرکتهای خارجی تولید کننده دارو را در ایران به دست آوردند، با گسترش کارشان 40000 داروخانه در ایران را زیر پوشش خود درآوردند و در ادامه با کسب مجوزهای لازم، به تولید دارو در ایران روی آوردند، تا جایی که در اواخر دورهی پهلوی توانستند 600 نوع محصول دارویی را در ایران تولید کنند اما متوجه شدند که مرتکب اشتباه شدهاند. زیرا نهتنها هیچگونه کمک و تشویقی برای صاحبان شرکتهای دارویی در جامعه وجود نداشت، بلکه خیلی از داروهای آماده وقتی وارد کشور میشدند، معاف از گمر و سود بازرگانی بودند. آنها نزد اقبال، نخست وزیر وقت رفتند تا برای مشکل خود چارهای بیندیشند. اما اقبال به او توصیه میکند که بی جهت خودش را در دردسر نیندازد و به جای تولید دارو دنبال واردات دارو باشد.
امروزه یکی از مباحثی که دربارهی لزوم توجه بیشتر به کارآفرینی وجود دارد، برگزاری کلاسهای آموزش کارآفرینی است. یکی از این ایدههای آموزشی، ایده«مهد کودک خلاقیت و کارآفرینی» است که البته بیش از سه دهه است که در دنیا عملیاتی شده اما زمینهی اجرای آن هنوز در ایران عملیاتی نشده است. روانشناسان معتقدند که شش سال اول زندگی از 60 سال بعد از آن مهمتر است و آموزشهای کودکان در شش سال اول میتواند آیندهی آنها را رقم بزند. در اروپا برای هر کودک پروندهی استعدادیابی تشکیل دادهاند که در آن نحوهی خلاقیت و علاقمندی کودک به هنگام ورود به مهدکودک تا زمان خروج او ارزیابی میشود. در کشور ما مطالعات نشان داده که کودکان تا چهارسالگی از درجه خلاقیت بالایی برخوردارند اما بعد از این سن، نمودار خلاقیت آنها یا خطی میشود یا افت میکند که این اتفاق ناشی از واکنش منفی ما به سوالها و علاقمندیهای آنان است. در واقع سوالهای بی پاسخ و بی توجهیها، حس خلاقیت کودک را سرکوب میکند.
نکتهی مهم در فلسفهی ایجاد مهدکودک کارآفرینی و خلاقیت این است که کودک آموزش دیده در این محیط، هرگز به یاس و ناامیدی و بیکاری نمیاندیشد. چون فکر او از کار و امید و انرژی و خلاقیت پر شده است. در حال حاضر متاسفانه آموزشهای کارآفرینی در کشور ما برای کسانی ارائه میشود که از همه جا نا امیدند و به دلیل رسیدن به نقطهی بیکاری و نه از روی علاقه، به دنبال کسب آموزشهای کارآفرینی برای دریافت کمکهای مادی هستند. اما در صورتی که کودک از ابتدا با شیوههای مختلف کارآفرینی مواجه شود، در جوانی با مشکلات کمتری مواجه میشود.
در نظام آموزش عمومی و عالی ایران بر خلاف بسیاری از کشورهای دنیا درسی به نام کارآفرینی وجود ندارد.
مقاله مرتبط:
افق های تازه کارآفرینی
منبع: کتاب کار جوان(کارآفرینی)
ارسال پاسخ