من همراهتم! مقالات خوب رو در همراهتم دنبال کنید.

کامیابی در عصر آشفتگی

معمولاً رهبران کسب‌وکار، رشد فراوان را با عملکرد سطح بالا اشتباه می‌گیرند. ممکن است مخاطرات غیرعاقلانه‌ای در کسب‌وکارهای خویش بپذیرند تا سودآوری کوتاه‌مدت یا میان‌مدت را به حداکثر برسانند؛ در حالیکه در همان حین تداوم بلند مدت را به مخاطره بیندازند.

شرکت‌ها ملزم به کار در سه سطح برنامه ریزی هستند:

کوتاه‌مدت:

بخش کوتاه مدت به اداره‌ی امور حال حاضر می‌پردازد و باید طرح‌هایی برای بهبود کسب و کار اصلی را در بر بگیرد. بیشتر این طرح‌ها عملیاتی هستند و دستیابی به کارایی بیشتر را هدف قرار می‌دهند.

میان‌مدت:

شامل طرح‌هایی با هدف ورود به فضاهای مجاور پس از کسب‌وکار اصلی باشد. این طرح‌ها آنقدر که درصدد پرکردن شکاف‌های فرصت هستند، به بهبود عملکرد ارتباط ندارند.

بلندمدت:

به فضاهای کاملاً جدید می‌پردازد و شامل مفاهیمی برای آینده است. مثلا سفر به ماه یا ساخت اتومبیل 2000 دلاری یا تولید رایانه‌ی 100 دلاری. در شرایط به‌ هنجار شرکت باید 50درصد طرح‌هایش را در بخش یک،30 درصد در بخش دو ، و 20 درصد را در بخش 3 قرار دهد. اگر شرکتی طرحی برای بخش 3 ندارد، شرکت چالشگری نیست که رویای آوردن نقشه‌های بزرگ جدید را به زندگی داشته باشد.

دی‌جیوس در تحقیقی درباره‌ی امید به زندگی شرکت‌ها دریافت که 30شرکت با عمر طولانی بالای صد سال، اولویت بسیاری به اقدامات زیر می‌دهند:

  • ارزشمندی دانستن افراد نه دارایی‌ها

  • کاهش فرماندهی و نظارت

  • سازمان‌دهی یادگیری

  • شکل دادن جوامع انسانی

«دنیا متغیر باقی می‌ماند. آشفتگی و هرج و مرج فزاینده در حال دگرگون کردن دنیا با سرعتی بیش‌تر و به روش‌هایی مهیج‌تر از 50 سال پیش است. امروزه تجربیات مشتریان بودجه‌ها و ارزش‌ها و منافع شرکت‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. مسیرهای توزیع و بازاریابی شکل‌های جدید به خود می‌گیرند چرا که مجاری ارتباطی جدید ظاهر می‌شوند. رقبای جدیدی پا به میدان می‌گذارند و قوانین جدیدی وضع می‌شوند. آشفتگی تا ابد ادامه دارد و برای مقابله با آن می‌بایست به «مدیریت بی‌نظمی» مسلح بود.

برای مطالعه مقدمه این مقاله کلیک کنید:
مقدمه
مقاله مرتبط:
الگوی بی نظمی
منبع:بی نظمی در بازاریابی