فِرِدی، مرد توت فرنگی:
ماجراهای کارآفرینان و داستانهای موفقیت آنان همیشه مردم را مسحور کرده و منبع الهام آنان بودهاند. آنها افرادی استثنایی با تواناییهای ویژه هستند. فرِدی کارآفرینی بود که در تجارت توت فرنگی فعالیت میکرد. او دو بار در هفته با کشاورزان قرارداد داشت تا محصولات آنها را بخرد و توت فرنگیها را نانواییها، سوپرمارکتهای کوچک ، بستنی فروشیها و رستورانها میفروخت. او فهمیده بود که نباید با کسب و کارهای بزرگ طرف معامله بشود چون مراکز بزرگ تهیهی غذا بین سی تا نود روز بعد تسویه میکردند و کارخانهها هم پول را در موعد مقرر پرداخت نمیکردند و همیشه قسمتی از بدهی را میپرداختند. فرِدی معتقد بود داشتن تعداد زیادی مشتری کوچک ِخوش حساب از داشتن تعدا کمی مشتری بزرگِ بدحساب بهتر است.
گودمن(1992) خاطرنشان کرده است که کارآفرین در نقش خود به عنوان نوآور یک ترکیب فرهنگی خلق میکند که تاکنون وجود نداشته است و او به آن موجودیت بخشیده است.
نویسندگان تاریخ نظریهی کارآفرینی تعاریف خود را ارائه می دهند. هبرت و لینک میگویند کارآفرین فردی است که در پذیرش مسئولیت و اتخاذ تصمیمات تشخیصی که مکان، شکل و کاربرد کالا، منابع و سازمانها را متاثر میسازد متخصص است. کیلبی هم از کارآفرینی به عنوان«انجام دادن خدمات مورد نیازی که در بازار نیست» نام میبرد.
فرِدی در ابتدا به برخی از مشتریهای خود به صورت نسیه توت فرنگی میداد تا آنها را وابسته به خود نگه دارد. و از طرف دیگر با دادن بخشی از پول به کشاورزان آنها برای همیشه مجبور به کار با اوبودند و اینگونه هم محصول با کیفیت دریافت میکرد هم خریداران و فروشندگان خود را از دست نمی داد.
توانایی کارآفرینان در استفادهی ماهرانه از آداب فرهنگی جوامع خود، ایجاد تعادل میان عادات مجاز و قبیح و نیز کشاندن آداب اخلاقی به ترکیبی جدید، همان چیزی است که موجب میشود به عنوان شخصی خطرناک و تهدیدی احتمالی برای رفاه جمعیت بزرگتر تلقی شوند.
کارآفرینان قومی:
به طور کلی تجارتهایی که در میان اقوام برای نخستین بار راهاندازی میشوند عرضه کنندهی محصولات آشپزی هستند؛ مانند محصولات گرمسیری در میان اسپانیاییها یا محصولات خاص شرقی در میان آسیاییها. محصولات فرهنگی از جمله کتاب و روزنامه یا پوشاک و جواهرات هم به دنبال آن در میان جمعیت مهاجر موقعیت مناسب خود را پیدا میکنند. جمعیت مهاجر دارای مجموعه خاصی از نیازهاست که اغلب توسط افرادی با همان نیازها یعنی خود اعضای جمعیت مهاجر برآورده میشود.
این مشاغل نهتنها از لحاظ اندازه کوچکتر هستند بلکه مهارتهای ساخت اندکی برای آن مورد نیاز است. و این باعث میشود که کسب مهارت در حین کار نیز راحتتر باشد. به عنوان مثال در صنعت آشپزی اگرچه راه رسیدن به مرتبهی بالا در آن مستلزم رفتن به مدارس آشپزی است، اما یک تازه وارد میتواند از طریق مشاهده و یادگیری ضمن کار، ارتقای مرتبه یابد.
دولتهای ملی و محلی در میزان اعمال شرایط محدودکننده برای شروع کسب و کارها به گواهینامه احتیاج دارند و کارآفرینان احتمالی باید ثابت کنند که کسب و کارشان «مورد نیاز» است. به عنوان مثال در آلمان، حق قانونی برای راهاندازی یک کسب و کار منوط به کسب اجازهی اقامت است که بعد از گذشت چندین سال از وضعیت کارگر مهاجر به او اعطا میشود.
فرآیند مهاجرت، مهاجرانی را انتخاب میکند که در شبکههای خویشاوندی ادغام میشوند و گرایشهای مهاجران به حرکت در سایهی حمایت مهاجران مقیم و ابستگی متعاقب آن برای اطلاعات و حمایت، به جریان متقابل پرو بال میدهد.
مسئلهی اصلی این شرکتها چگونگی به کارگرفتن مهاجرانیاست که توانایی یادگیری مهارتهای لازم را دارند و در شرکتها می مانند و مهارتهایشان را به کار میگیرند. یک راه برای تضمین نیروی کار، استخدام اعضای خانواده است. چون در این روابط اعتماد بیشتری وجود دارد.
ویژگیهای پیش از مهاجرت:
اگر مهاجران با مهارتهایی از قبل از مهاجرت وارد شوند، احتمال موفقیت در کسب و کار بالا میرود. مثل مهاجران یهودی روستبار که به خرده فروشی در صنعت پوشاک وارد آمریکا شدند و موفق شدند.
شرایط مهاجرت:
مهاجرانی که با قصد بازگشت به وطن به عنوان مقیم میآیند، کسب و کار را برای راهی بهتر جهت جمع آوری سرمایهی قابل حمل انتخاب میکنند. مهاجران ثابت معمولا با خانواده میآیند اما خانوادهی مهاجران موقت معمولاً در وطن باقی میمانند و کارآفرین موقت سرمایههای به دست آورده برای آنها ارسال میکند.
ویژگیهای بعد از مهاجرت:
یکی از ویژگی های ورود راحت به کسب و کار در میان مهاجران دقیقاً این است که میتوانند آموزشهای لازم را در حین کار به دست آورند.
مالکان کسب و کار قومی معمولا در یافتن و انجام دادن کسب و کارهای خود با 7 مشکل مواجه میشوند:
-
کسب اطلاعات لازم برای تاسیس و بقای شرکتهای خود
-
به دست آوردن سرمایهی مورد نیاز برای تاسیس یا گسترش تجارت
-
کسب آموزش و مهارت لازم برای ادارهی یک کسب و کار کوچک
-
استخدام و کنترل کارگران کارآمد، درستکار و ارزان
-
کنترل ارتباط با مشتریان و عرضهکنندگان
-
جان سالم به در بردن از رقابت تجاری سخت
-
حفظ خود از حملات سیاسی
«همانگونه که دیوید مککلهلند خاطر نشان کردهاست؛ صاحبان کسب و کار خواستار نتایج سریع و پول زیاد در عوض اقدامات خود هستند در حالیکه دانشمندان تمایل دارند در پروژههایی وارد شوند که یک دورهی طولانی ادامه دارد و نتیجهی آن اغلب نه نتیجهی مشخصی به همراه دارد نه درآمد فراوانی. با این تفاسیر علوم اجتماعی نهتنها در تحلیل کارآفرینی بلکه در کارآفرینی عملی هم مشارکت داشتهاند. طبق نگاه مشترک در علوم اجتماعی همهی ارزشها به شکل علمی اثباتپذیر نیستند و در نهایت موافق یا مخالف کارآفرینی بودن چیزی است که علوم اجتماعی نمیتواند دربارهی آن اظهار نظر کند.»
برای مطالعه مقدمه این مقاله کلیک کنید:
مقدمه
مقاله مرتبط:
نوآوری در کارآفرینی
منبع: جامعه شناسی کارآفرینی
ارسال پاسخ