چه چیزی یک فرد با انگیزه را از دیگران جدا می سازد؟ پاسخ، اهداف اوست. این فرد مشخص کرده که برای رسیدن به هدف و بالاترین توان درونی، چه کاری باید انجام دهد. همانطور که می بینید در سفر موفقیت، اهدافی را که در نظر می گیرید، مسیر موفقیت شما هستند و برای پیشرفت به این مسیر احتیاج دارید. البته نه به دلیل اینکه امیدوارید یا انتظار دارید که به مقصد نهایی برسید بلکه به این دلیل که این مسیر به شما نشان میدهد که چگونه سفرتان را انجام دهید. در سفر موفقیت، اولین بخش سفر به اندازه ی بخش پایانی اهمیت دارد. اصلی ترین کار این است که مستقیماً بطرف مقصد حرکت کنید و هدف گذاری ها بهترین روش برای ادامه ی این مسیر است.
در سفر موفقیت لازم است تمام جزئيات در نظر گرفته شود حتی لازم است که به بخش های کوچکتری تقسیم شود تا اداره و انجام آن آسان تر شود. وقتی که نقشه و برنامه ریزی داشته باشید، میدانید که به کجا می روید و در شرایطی قرار نمی گیرید که اگر بلیت شما گم شد، دیگر ندانید به کجا می روید.
هدف به شما عزم و اراده و توان رفتن می دهد
هدف به گونه ای به شما می پیوندد که روی آن متمرکز شوید و تأثیرات مثبت آن روی عملکرد تان مشهود خواهد بود. هدف کمک می کند تا تمام توجه شما روی آرزوی بزرگ تان، متمرکز شود. هدف به شما کمک می کند تا بدانید به کجا می روید. اهداف نه تنها انگیزه ی اولیه را برای رسیدن به آرزوها به شما میدهند، بلکه کمک می کنند تا همیشه انگیزه مند بوده و شتاب لازم را برای حرکت داشته باشید. از لحظه ای که سفر موفقیت را آغاز کنید، متوقف کردن شما کار سختی خواهد بود. همچنین ارتباط میان هدف و انگیزه باورنکردنی است. در زندگی نیز، برنامه ریزی و سرانجام، رسیدن به هدف، انرژی مثبتی ایجاد می کند که انگیزه لازم برای ادامه ی حرکت و از بین بردن موانع را در پیش دارد.
هدف به شما نشان میدهد چه کاری انجام دهید
تمام انگیزه های دنیا نیز اگر برای کاری پوچ صرف شوند، بیهوده خواهند بود. هدف به شما کمک می کند تا کارهایتان را اولویت بندی کنید و آنها را به ترتیب اهمیت انجام دهید. هیچ کس بدون هدف به مقصد خود نرسیده و توان درونی خود را بالا نبرده و حتی به دیگران نیز نتوانسته است کمک کند. اهداف شما، اولویت های شما را تعیین می کنند و اولویت هایتان مشخص می کنند که آیا به اهدافتان می رسید؟
برای موفق شدن باید در زمان حال زندگی و کار کنید زیرا همان جایی است که قدرت واقعی انجام کارها را دارید.
تقسیم هدف به بخش های کوچکتر
وقتی که به آرزوهای خود فکر کردید و آن را در ذهن خود روشن تر ساختید، آماده ی قدم دیگری می شوید: تقسیم هدف به بخش های کوچک تر و در نظر گرفتن کارهایی که باید در این مسیر انجام شود. این کار را فلسفه ی شخصی خود در سفر موفقیت بنامید.
وضعیت هدف شما، طبیعتاً باید از آرزویتان تکامل یافته تر، ارزشمندتر و محکم تر باشد. بنابراین به وجود آمدن هدف یک اتفاق سریع و ناگهانی نیست. خیلی از افراد هدف خود را طی ماه ها و سالها تعیین می کنند. همانطور که هدفتان را می نویسید، بخاطر داشته باشید که نباید در همان ابتدای کار توقع کمال داشته باشید. آن را به بهترین شکلی که می توانید بنویسید و طوری برنامه ریزی کنید که بتوانید هر چه بیشتر خود را کشف کرده و رؤیاهای خود را در زندگی روشن و واضح کنید.
-
اهداف باید مکتوب باشند
-
اهداف باید شخصی باشند
-
اهداف باید مشخص باشند
-
اهداف باید قابل دسترسی باشند
-
اهداف باید قابل اندازه گیری باشند
-
اهداف باید زمان بندی داشته باشند
رسیدن به موفقیت و جشن پیروزی
سرانجام، وقتی که به برخی از اهداف خود رسیدید، زمان جشن گرفتن خواهد رسید. قدر موفقیت های تان را بدانید و همیشه در نظر داشته باشید که قصد شما رسیدن به تمام اهداف تان نبوده بلکه پیشرفت دائم و پایدار بوده است.
در چمدانم چه چیزهایی بگذارم؟
در حین آماده شدن برای سفر موفقیت، کار مهمی که باید خودتان به تنهایی انجام دهید آماده سازی چمدان سفر است. چرا که این چمدان و آنچه در آن است توانایی شما را در به انجام رسانیدن سفر، مشخص می کند. این فعالیت، آماده سازی و برنامه ریزی برای رشد شخصی است. این مراحل، بیشتر از هر چیز دیگر، شما را بسوی توان درونی تان سوق می دهد.
هیچ چیز درگذشته نمی تواند میزان رشد و دستیابی به توان را در آینده تضمین کند. نه موقعیت های که به دست آورده اید، نه درجات تحصيلی، نه تجربه ها، نه جایزه هایی که گرفته اید و نه خوش شانسی هایی که داشته اید. فقط برنامه ریزی برای رشد و پیشرفت و پیگیری این برنامه ریزی است که کارایی دارد.
به ده اصل زیر نگاهی بیاندازید.این اصول به شما کمک می کند تا زندگی خود را وقف رشد فردی کنید:
-
زندگی در حال رشد را انتخاب کنید
-
رشد را از همین امروز آغاز کنید
-
آموزش پذیر باشید
-
روی پیشرفت فردی تمرکز کنید
-
هرگز از پیشرفت خود راضی و خشنود نشوید
-
همیشه در حال یادگیری باشید
-
روی چند موضوع اصلی متمرکز شوید
-
برای رشد کردن، نقشه بکشید
-
بهای آن را بپردازید
-
راهی پیدا کنید تا آموخته هایتان را به کار گیرید
محیطی رشد پذیر بسازید
قبلا هم گفته بودم متعهد شدن برای رشد کردن، به همان اندازه سختی، ارزشمند است. اما راهی هست که سفر را لذت بخش تر می کند: میتوانید در شرایطی زندگی کنید که رشد پذیر باشد. شما تحت تأثیر محیط خود هستید. اگر شرایط فعلی شما به رشد تان کمکی نکند، انگاه مجبورید دوران سختی را برای پیشرفت خود بگذرانید تا به توان درونی تان برسید. هر چه قدر محیط مثبت تر باشد، سرعت رشد شما نیز بالاتر خواهد رفت. زندگی که در آن همیشه در حال رشد باشید، هرگز آسان نیست. اما محیط خوب می تواند شنا کردن و رسیدن به بالای رودخانه را کمی آسانتر کرده و این سفر را هر چه بیشتر لذت بخش کند.
به افرادی که در حال رشد هستند نزدیک شوید
عامل دیگری که به پیشرفت فردی شما در محیط کمک می کند، رابطه ای است که با دیگران دارید. با دقت افراد دور و برتان را بررسی کنید. با مطالعه افراد دوروبرتان و کسانی که انتخاب کرده اید و اوقات خود را با آن ها می گذرانید و تبادل نظر می کنید، میتوان به راحتی فهمید که چه راهی را برای زندگی تان انتخاب کرده اید. ارزش و برتری آن ها، روی تفکر و عملکرد شما تأثیرگذار است. اگر آن ها افرادی مثبت بوده و خودشان را وقف رشد و پیشرفت کرده باشند، شما را نیز تشویق و مجبور به رشد خواهند کرد.
برای اینکه یاد بگیرید چگونه چمدان خود را ببندید، کمی زمان لازم است. در ابتدا، همه ما تمایل داریم وسایل زیادی با خود برداریم و این کار را نه فقط در سفر موفقیت، بلکه در تمام سفرهایمان انجام می دهیم. اگر یاد بگیرید که در سفر موفقیت چمدان خود را به خوبی ببندید، از اینکه می توانید به ارتفاعات خیلی بالا صعود کنید، متعجب خواهید شد و کلید این کار تمرکز بر چیزهایی است که مورد نیاز تان است.
چگونه از مسیرهای انحرافی پرهیز کنم؟
وقتی سفری را آغاز می کنید، هرگز مطمئن نیستید که از مسیر برنامه ریزی شده منحرف نمی شوید. در طول راه، ممکن است اتفاقات زیادی رخ دهد که منتظرشان نبودید.یکی از کلید های مهم برای موفقیت این است که در سفر مستقیما به جلو حرکت کنید و از پیچ ها و موانع با بیشترین بهره عبور کنید.
دو مسیر انحرافی بزرگ
دو مسیر انحرافی بزرگی که با آن روبه رو هستید، ترس و شکست است. ترس از ناشناخته ها ما را چنان درهم می فشارد که دیگر توان انجام کاری را نخواهیم داشت. ترس و شکست نباید ما را از ادامه سفر باز دارد. همانطور که میدانید هر کدام می توانند فرصتی بالقوه در خود داشته باشد و اگر به آن اجازه بروز بدهید می توانند شما را برای موفقیت اماده کنند.
با ترس های خود روبه رو شوید
وقتی پای ترسی در میان است، سه گزینه خواهید داشت. اول، می توانید کلا منکر آن شوید یعنی صورت مسئله را پاک کنید.
دومین گزینه این است که امیدوار باشید این ترس خود به خود از بین برود.
خوشبختانه، روش سومی هم برای مقابله با ترس وجود دارد و آن این است که با آن روبه رو شده و بر آن غلبه کنید و این تنها روشی است که حقیقتا کارایی دارد. در زیر راه های غلبه بر ترس ارائه شده است:
اول، ریشه ترسی را پیدا کنید: بسیاری از ترس هایی که هر روز با آن روبرو هستیم منشا واقعی نداشته و از احساسمان سرچشمه می گیرد.
دوم، ترس های خود را بپذیرید: بهترین کار در مورد ترس های قابل توجیه رفتن به طرفشان است.
سوم، ترس را به عنوان بهای پیشرفت بپذیرید.
چهارم، اشتیاقی سوزان داشته باشید: آرزوی شما موثر ترین پادزهر برای ترس است.
پنجم، روی مسائل قابل کنترل تمرکز کنید.
ششم، به میل خود پیروز شوید.
هفتم، به جای ترس، ایمان خود را پرورش دهید.
برای این که بتوانید با وجود احساس باز هم ترس به جلو بروید، لازم است الگوی فکری خود را از «ترس یعنی توقف» به «ترس یعنی حرکت» تغییر دهید. نتیجه می گیریم که افراد موفق و در حال رشد هم، به اندازه دیگران با ترس روبرو می شوند. اما، یکی اجازه میدهد که ترس او را متوقف کند و برای دیگری انگیزه ای می شود برای پیش رفتن در جاده موفقیت.
شکست
سعی کنید تا تفکرتان را درباره ی شکست تغییر دهید تا از تأثیرات متفاوت آن نهایت استفاده را ببرید. در سفر موفقیت، با هر شکست می توانید یک قدم جلوتر بروید. «کونارد هیلتون» صاحب هتل های زنجیرهای هیلتون میگوید: «مردم موفق همیشه در حال حرکتند. آنها اشتباه می کنند اما تسلیم نمی شوند.»
در طول راه چه کاری انجام دهیم؟
چرا بعضی ها کسی را با خود نمی برند:
بسیاری از افراد دوست دارند وقتی سفر را شروع می کنند روی موفقیت خود متمرکز شوند نه دیگران، آنها معمولا روی چیزهایی که می توانند به دست آورند مانند موقعیت، مقام، پول و… فکر می کنند. اما این راه حقیقی موفق شدن نیست. راهش این است که به دیگران نیز ببخشید.
ما میتوانیم این کار را در هر جا و ناحیه ای در زندگی مان انجام دهیم مانند: خانه، کلیسا و باشگاه ها. اما چرا خیلی از مردم نمی خواهند دیگران را بالا بکشانند؟
-
نا امنی: وقتی افراد احساسی امنیت کرده و مورد تقدیر قرار می گیرند، دیگر نیازی نمی بینند که برای مهم نشان دادن خود به دیگران آزار برسانند. این همان دلیلی است که افراد نامطمئن دوست دارند خودشان را بهتر از دیگران نشان دهند. از طرف دیگر افراد واقعا موفق، دیگران را بالا کشند و ارتقا می دهند و از اینکه دیگران در سطحی بالاتر قرار گیرند و موفق باشند، نمی هراسند. آنها در حال رشد و رسیدن به توان درونی شان هستند و از اینکه کسی جای شان را بگیرد، نگران نمی شوند.
-
خود پرستی: بعضی از افراد خودپرست فکر می کنند به این دلیل به وجود آمده اند که دیگران به آنها خدمت کنند.
-
تصور اشتباه از موفقیت: نیمی از افراد نمی دانند که منظور شما از موفقیت، داشتن هدف، رسیدن به حداکثر توان فردی و کاشت دانه هایی به نفع دیگران است. آنها تقلا می کنند به مقصد برسند یا چیزهایی بیشتر از همسایه کناری خود به دست آورند. اما شما می دانید که موفقیت یک سفر است و باید در این راه بیشترین تلاش را کرد.
-
کمبود آموزش: آخرین دلیلی که مردم، اطرافیانشان را بالا نمی کشند، این است که نمی دانند چگونه باید این کار را انجام دهند. تجهیز کردن دیگران درسی نیست که در مدارس آموزش داده شود. وقتی که قرار است به دانشگاه رفته و استاد دانشگاه شوید، احتمالاً فقط نحوه آموزش اطلاعات به یک عده دانشجو را می آموزید نه اینکه در کنار یک فرد خاص حرکت کرده، وارد زندگی اش شوید و او را به سطحی بالاتر برسانید.
ارسال پاسخ