من همراهتم! مقالات خوب رو در همراهتم دنبال کنید.

پنیر مجانی تنها در تله موش است

موفقیت واقعی همیشه به واسطه‌ی مبادلات دوطرف معامله ایجاد می‌شود. تقاضای بسیار زیادی برای افراد و شرکت‌هایی که مشکلات را حل می‌کنند وجود خواهد داشت. اما تاکتیک‌های قدیمی که به نظر مطمئن و ایمن می‌رسیدند، از جمله سپرده‌گذاری پول در بانک، خرید اوراق قرضه‌ی دولتی و اعتماد به دولت، برنامه‌های حمایتی دوران بازنشستگی، همگی امروز، از راه‌های پرمخاطره‌ی جدید به شمار می‌روند.
بنابراین چه کارهایی می‌توانید انجام دهید که ثروتمند شوید؟
به خاطر داشته باشید که هر چالشی اغلب در خفا و در لباسی مبدل، فرصت و موقعیتی برابر را ارائه می‌کند. اما شما نمی‌توانید تصور کنید آنچه در گذشته نتیجه داده، در آینده هم نتیجه بخش خواهد بود. از افراد ناتوان در ثروت‌آفرینی انتظار راهنمایی نداشته باشید. یک بانکدار ممکن است بتواند در این زمینه که چه نوع حسابی مناسب شماست نصیحتی سودمند ارائه کند؛ اما او احتمالاً در سال 50000 تا 60000 دلار درآمد به دست می‌آورد. بنابراین از او انتظار نداشته باشید که به شما بگوید چگونه یک میلیونر شوید. شما باید مسئول ثروت و موفقیت خود باشید و به قدر کافی برای دوران بازنشستگی خود بودجه تهیه کنید تا به خوبی زندگی کنید. هرآنچه هم از دولت یا مستمری بازنشستگی خود دریافت میکنید پولی مازاد است که می‌توانید هر طور که می‌خواهید خرجش کنید یا با آن سرمایه‌گذاری کنید.
چند راه برای این کار وجود دارد:
تنوع:
تمام مبلغ مستمری بازنشستگی خود را در یک ‌جا سرمایه‌گذاری نکنید. شما یاید این مبلغ را دست‌کم در سه چهار بخش مختلف سرمایه‌گذاری کنید. و از همه مهم‌تر، همه‌ی سرمایه‌ی خود را در جایی که زندگی می‌کنید نگه ندارید. ممکن است تصور کنید که دولت‌ها ورشکست نمی‌شوند، اما آن‌ها هم می‌توانند ورشکست شوند و خواهند شد.
املاک:
ملک بخرید. می‌دانم که برخی سرمایه‌گذاران، خرید خانه را سرمایه نمی‌دانند. بله؛ ارزش املاک بالا و پایین خواهد داشت. اما این شما هستید که تصمیم می‌گیرید که کی و کجا آن را تهیه کنید. اگر ارزش ملکی در همسایگی شما در حال تنزل است، ممکن است در پی تغییرات یک‌شبه، به یک ثروت تبدیل شود. و البته اگر ملکی را که مجبورید در زمان رکود اقتصادی بفروشید، هرگز خریداری نکنید.
طلا:
طلا و نقره و پلاتین تنها پول رایج واقعی در دنیا هستند. نقد شدن مابقی سرمایه‌ها، احتمالی است ولی این فلزات همیشه نقد خواهند شد؛ حتی در آشوب‌های مدنی و اجتماعی. پس همیشه مقداری از این فلزات را داشته باشید و به افزودن آن‌ها ادامه دهید.
ریسک‌پذیری:
50 درصد از موجودی خود را به اموری که ریسک ندارد یا سرمایه‌هایی که بهره و برگشتی کمی دارد اختصاص دهید. به این معنی که شما نمی‌توانید پول خود را از دست بدهید؛ البته می‌دانیم که هیچ قطعیتی در این‌باره نیست. این نوع سرمایه‌گذاری که من درباره آن بحث می‌کنم؛ حساب‌های پس‌انداز یا سپرده‌گذاری‌هایی است که با ضمانت دولت صورت می‌گیرد. گام بعدی این است که 25 درصد موجودی خود را به سرمایه‌گذاری با بازده متوسط یا با ریسک معمولی و متوسط اختصاص دهید. در نهایت می‌توانید 25 درصد دیگر موجودی خود را روی مواردی که بازده و ریسک بالاتری دارند متمرکز کنید. اما یادتان باشد که همه‌چیز را رها نکنید و بقیه‌ی راه‌ها را فدای این کار نکنید.
آیینی جدید برای نگرشی جدید
یک حرکت هشداردهنده در غرب که آرام و تدریجی اما با هسته ثابت و بدون تغییر است، سیستم آموزشی است. به جای آموزش چگونه فکر کردن به بچه‌ها، که یک مهارت واقعی و مهم است که همه باید بیاموزند، سیستم آموزشی تا سطح آموزش برای آزمون تنزل یافته‌است. بر این اساس همه‌ی دانش‌آموزان مجبورند آنچه آموزش دیده‌اند را حفظ کنند. بیشتر این برنامه‌های آموزشی دیگر مناسب دنیای واقعی نیست و کودکان نیاز ندارند که وقایع و تاریخ‌ها را یک به یک نام ببرند. هر کودک هشت ساله با تلفن همراه هوشمندی که دارد، می‌تواند در عرض چند ثانیه آن‌ها را به دست بیاورد. در میان آنچه دانش‌آموزان جوان نیاز دارند، معلوماتی است که به آن‌ها کمک می‌کند مهارت‌های تفکر نقادانه را گسترش دهند که آن‌ها را برای دنیای واقعی، زمانی که رشد یافتند، آماده خواهد کرد.
دیگر عاقلانه نیست که باید برای آینده‌تان مبلغ زیادی را قرض کنید تا یک مدرک تحصیلی یا دانشگاهی بگیرید؛ آن هم با این تصور که آن مدرک، شغلی را برایتان دست‌وپا خواهد کرد. در آینده‌ی خیلی نزدیک، به نظر می‌رسد گرفتن یک مدرک از یک دانشگاه معتبر به یک دوره آموزشی فشرده چندماهه، آن هم در زمینه‌ای خاص مانند برنامه‌نویسی بازی‌های ویدیویی، طراحی برنامه‌های موبایل و سایر دوره‌ها خلاصه شود.
مار کوبان که یک کارآفرین موفق است در وبلاگ خود در این زمینه، چنین نوشته است: « به عنوان یک کارفرما، من کارمندی را که آمادگی کامل داشته باشد می‌خواهم و به این موضوع کمتر اهمیت می‌دهم که منبع تحصیلی او چقدر معتبر است. من فردی را می‌خواهمکه بتواند کار انجام دهد و بهترین‌ها و باهوش‌ترین‌ها را می‌خواهم؛ نه تکه‌ای کاغذ.»