از اهمیت انگیزه چه می دانید ؟
آیا انسانهای موفق لزوما افرادی هستند که از سطح دانش بسیار بالایی برخوردارند؟ یا مهارتهای منحصر به فرد و استعدادهای شگرفی دارند؟ شانس موقعیتهای ویژه و ارتباطهای قوی نقشی در موفقیت آنها نداشته است؟عدم موفقیت یک فرد در زندگی، نداشتن استعداد یا مهارت نیست بلکه مهمترین چیزی که یک انسان در زندگی به آن نیاز دارد، داشتن انگیزه است. اگر شما فاقد انگیزه باشید پس از مدتی خسته شده و با بهانههای مختلف کارتان را رها خواهید کرد. امیدواری در شرایط دشوار بزرگترین هنر هر انسان است.
انگیزه چیست ؟
انگیزه یعنی میل به انجام ،اما انجام به معنی کاری کردن و عملی انجام دادن نیست. انجام در انگیزه یعنی میل داشتن برای آن.
ممکن است ما انگیزه احساسی یا عشق ورزی خود را از دست بدهیم. انگیزه در دو بعد احساسی و عملی بررسی میگردد. باید بدانیم که انگیزه و اشتیاق با هم یکی نیستند چرا که انگیزه میل انجام است و اشتیاق هیجان است.
در واقع انگیزه ، نیرویی است که ما را به سمت انجام کارهایمان سوق میدهد و بزرگترین سوق دهنده ما به سمت موفقیت است. به زبان ساده تر انگیزه برای انسان مانند سوخت برای خودرو است. همان طور که خودرو بدون سوخت و بنزین کار نمیکند و هیچ حرکتی ندارد اگر چه تمام شرایط دیگر را دارا باشد ، انسان هم بدون انگیزه هرگز نمیتواند به سمت انجام هیچ کاری روانه شود و به موفقیتی در زندگی برسد…
انواع انگیزه
انگیزه 2 نوع مختلف دارد که هر کدام از آن ها میتوانند در موفقیت ما تاثیر گذار باشند.
انگیزه درونی و انگیزه بیرونی.
1. انگیزه درونی
انگیزه درونی همان چیزی است که شما را بدون هیچ نوع دستوری از جانب دیگر آن مجبور به بروز رفتار خاصی می کند.
تمام کارهایی که در اوقات فراغت برای خود انجام میدهید، همگی از انگیزه های درونی شما سرچشمه می گیرند.
بعبارت دیگر انگیزه درونی همان چیزی است که بدون ترس از تنبیه یا تشویق شما را به انجام کار خاصی وا می دارد .
2. انگیزه بیرونی
در وجود همه انسان ها ترس از تنبیه و اشتیاق برای مورد تحسین قرار گرفتن وجود دارد. اگر رفتارهای روزمره خود را بررسی کنید متوجه خواهید شد که بسیاری از آنها از این دو گزینه سرچشمه می گیرند.
در ادامه به این می پردازیم که کدام انگیزه نقش مهمتری در پیشبرد اهداف ما دارد.
انگیزه درونی مهمتر است یا انگیزه بیرونی؟
ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که رفتارهایی که بر اساس انگیزه درونی انجام می دهید بهتر هستند یا آن دسته از کارهایی که بر اساس انگیزه های بیرونی از شما سر می زند؟
پاسخ این سوال به این صورت است هر یک از این دو مورد در جایگاه خود لازم و کارآمد هستند. برخی اوقات نیاز است بترسیم تا از بعضی خطرات احتمالی مصون بمانیم و گاهی نیاز داریم تا برای مورد تشویق واقع شدن کارهای خاصی را انجام دهیم.
اما نکته قابل توجه این است ممکن است این عامل ترس و تشویق بعد از مدتی از بین رفته و دیگر وجود نداشته باشد. آن گاه تکلیف شما چه خواهد بود؟ آیا شما همچنان به همان رفتارهای سابق ادامه خواهد داد یا الگوهای خود را تعویض خواهید کرد؟
بنابراین فکر میکنم بهتر است در هر کاری انگیزه های درونی خود را مورد توجه قرار دهیم. زیرا آنها از بین نمیروند و تغییر نمی کنند. انگیزه های درونی از ذات و علایق شما سرچشمه میگیرند.
درست است که امکان دارد علایق برخی افراد در طول زندگی بارها تغییر کند، اما این نکته را باید در نظر داشته باشید که تغییر علایق درونی بسیار بهتر از این است که عاملی که باعث انگیزه بیرونی به شما بوده است از بین برود چون در اینصورت شما نوعی شکست را تجربه کنید.
زمانی که علایق شما تغییر میکند، در واقع شما هیچ نوع احساس سرخوردگی و ناکامی نخواهید داشت. تنها تلاش می کنید که کارهای خود را مطابق با علایق جدیدتان پیش ببرید. بنابراین در شروع هر کاری توجه به انگیزه های درونی خود را جزو الزامات قرار دهید تا کمترین میزان پشیمانی را برای شما به همراه داشته باشد…
چرا بی انگیزه می شویم؟
قطعاً برای شما هم زمان هایی پیش آمده که بی حال بودید، حوصله انجام هیچ کاری را نداشتید، انگار از زندگی سیر شده اید و در یک کلام، هیچ انگیزه ای برای ادامه زندگی نداشته اید.
برای این که حس بی انگیزگی در وجود شما پدیدار شود، دلایل مختلفی وجود دارد که در ادامه به 4 مورد از مهم ترین های آن ها اشاره خواهیم کرد.
.1 انتخاب های نادرست و نابجا
خیلی از وقتها برای ما پیش می آید که به صورت کاملاً ناآگاهانه مسیر دیگران را ادامه می دهیم یا تصمیماتی را که دیگران برای ما اتخاذ میکنند به سادگی می پذیریم.
این در حالی است که هیچ گونه آگاهی نسبت به عواقب این تصمیمات و نتایجی که ممکن است برای ما به همراه داشته باشند نداریم.
تنها دلیل ما برای انجام بعضی کارها این است که مشاهده کردهایم فرد دیگری در انجام آن کار به موفقیت رسیده، به صورت کاملاً کورکورانه از او تقلید میکنیم و در نهایت بعد از مدتی وقتی نتیجهای که باب میل ما باشد حاصل نشد، از ادامه مسیر ناامید و بی انگیزه می شویم…
2- توقعات عجیب داریم
مشکلی که این روزها گریبانگیر بسیاری از افراد شده است این است که آنها فکر میکنند دست به هر کاری می زنند و یا هر تصمیمی که میگیرند باید در کوتاه ترین زمان ممکن، برای آنها عالیترین نتایج را به همراه داشته باشد. در نتیجه بعد از گذشت مدت زمانی از انجام ادامه آن کار ناامید شده و به کلی آن را رها میکنند. فقط به این دلیل که فکر میکردند باید بعد از مدت زمان بسیار کوتاهی از نتایج تصمیمات خود شگفت زده شوند!
اما واقعیت چیز دیگری است. شما هر تصمیمی را که اتخاذ می کنید، باید برای مدت زمانی بر آن مداومت داشته باشید تا بتوانید به نتایجی که مد نظر دارید دست پیدا کنید.
گر چه این موضوع بسیار ساده است. اما بسیاری از اشخاص از این فاکتور اصلی و مهم چشم پوشی می کنند و متاسفانه دلیل عدم موفقیت آنها نیز همین مسئله است. زمانی که به نتیجه مورد نظر خود دست پیدا نکردند، انگیزه خود را به طور کامل از دست میدهند و از ادامه مسیر صرف نظر میکنند. در حالی که شاید اگر کمی دیگر بر اقدامات خود پافشاری داشتند، به نتایج فوقالعاده جذابی دست پیدا میکردند.
3- نمیدانیم به چه چیزی علاقه داریم
آیا علایق خود را به درستی می شناسید؟
دلیل بسیاری از بی انگیزگی ها این است که اشخاص هرگز علایق واقعی خود را درک نکردهاند. تنها توهم علاقه به کاری در وجود آنها موج میزند و بر اساس همین توهم و تصورات غلط اقدام می کنند و کاری را آغاز می نمایند. اما پس از مدتی خسته و دلزده و افسرده می شوند. اغلب از خود این سوال را میکنند اصلاً چرا این کار را انجام دادم؟
بنابراین پیشنهاد تیم آکادمی 7 این است برای جلوگیری از این گونه اتفاقات باید ابتدا انگیزهها و استعداد های خود را به صورت کامل و دقیق شناسایی کنید و سپس قدم در راه رسیدن به اهداف بگذارید. در غیر این صورت بعد از مدت زمان کوتاهی دچار پشیمانی های بسیار بزرگ خواهید شد.
با دنبال کردن علاقه خود با انگیزه بمانید
4- تحت تاثیر حرف های ناامید کننده هستید
بارها به وضوح این موضوع را مشاهده کردیم که افراد توانمند بسیاری تنها به دلیل منفی بافی های اطرافیان خود از ادامه مسیری که برای آنها موفقیت های بزرگ و قطعی را به همراه داشت بازماندهاند.
خیلی از اوقات خود فرد دارای پتانسیلهای بسیار بالا و انرژی بسیار خوبی برای رسیدن به اهداف بزرگ می باشد. اما اطراف او با اشخاصی احاطه شده که مدام با سخنان منفی خود، ذهن و افکار وی را مغشوش و پریشان می کنند. در نهایت بعد از مدتی انگیزههای او به طور کامل از بین می رود و از ادامه مسیر دست می کشد. این نکته را به خاطر داشته باشید که قرار نیست همه مانند شما فکر کنند و یا مانند شما آرزوها و اهداف بزرگی داشته باشند.
همیشه این موضوع را مد نظر خود قرار دهید که هر شخصی در زندگی دقیقاً به همان چیزهایی دست پیدا میکند که مدام در افکار خود با آنها درگیر است. اگر شما ذهنی دارید که مرتب جایگاه های بزرگ و اهداف بلندی را برای شما به تصویر می کشد، پس یقین داشته باشید که به طور قطع به آنها دست پیدا خواهید کرد. تنها کافی است که تحت تاثیر حرف های ناامیدکننده دیگران قرار نگیرید و با پشتکار مسیر خود را ادامه دهید. لازم است به انگیزه های درونی خود توجه کنید تا بتوانید به موفقیت دست پیدا کنید.
تمرین :
_یک کاغذ و قلم بردارید و مواردی که به شما حال خوب می دهد را یادداشت کنید .
_می توانید با نقاشی کردن و تمرکز روی علائقتان آن ها را شناسایی کنید و با پیدا کردن اطلاعات کافی در مورد آن ها هدف گذاری درست و کاملی انجام دهید .
_برای خودتان زمان تعیین کنید و خود را ملزم به اجرای زمانبندی کنید .
_اگر گاهی دچار اهمالکاری شدید ، با مشخص کردن هدف های کوچک که به راحتی قابل دستیابی است بر اهمالکاریتان غلبه کنید . یادتان باشد که رسیدن به هدف و موفق شدن باعث ترشح دوپامین در مغز شده و حس سرخوشی و شادی را به شما القا می کند .
ین نکته مهم را فراموش نکنید که بعد از هر به هدف رسیدن برای خودتان جشن کوچکی گرفته و به خودتان پاداش دهید.
ارسال پاسخ