من همراهتم! مقالات خوب رو در همراهتم دنبال کنید.

هم‌آمیزی علم و ثروت

پولدار یا ثروتمند

اصولاً پولدار کسی است که بر اساس فرصت طلبی یا کمی شیادی به مقدار هنگفتی پول رسیده است و معمولاً باید دو دستی به پول خود بچسبد تا از دستش نرود. او می‌داند شاید دوباره فرصتی به دست نیاید و نتواند آن‌ مقدار پول را به دست بیاورد. در عوض، انسان ثروتمند با تغییراتی که در درون خود ایجاد کرده و با کسب دانش و مهارت، نه لزوماً با مدرک دانشگاهی، راهی را پیموده و ثروتی را جمع کرده است که اگر حتی بر اثر اتفاقات روزگار پولی از دست بدهد، دوباره می‌تواند با دانش یا مهارت، آن را به دست بیاورد. پس بیایید ثروتمند شویم نه پولدار. ثروتمند علاوه بر پول، احترام، دانش، مهارت و جاذبه دارد اما پولدار فقط اولی را دارد.

تغییرات درونی، نتایج بیرونی

این موضوع بسیار ساده است ولی آسان نیست. ساده از جهت فهمیدن؛ ولی سخت از لحاظ اجراکردن. کمی از خواب کم کردن، اندکی آموختن. مقداری فکر کردن و چند قدمی تلاش کردن در عمل آسان نیست؛ ولی متاسفانه یا خوشبختانه تنها راه رسیدن به تغییرات بیرون، تغییرات درونی است که در شخصیت ما رخ می‌دهد و بعدها در بیرون «رخ می‌نماید».

تعلل

کار امروز را به فردا انداختن و تعلل، بزرگترین دشمن موفقیت است. مردم همه پیگیر راههای ثروتمند شدن هستند اما عملی نمی‌کنند. چرا؟ به دلیل مسامحه و عقب انداختن کار. شعار شرکت نایک در این مورد جالب است. just do it یعنی فقط انجامش بده.

استقلال مالی

استقلال مالی یعنی اینکه کیفیت زندگی‌مان قبل و بعد از نابودی شغلمان تغییری نکند. متاسفانه بیشتر انسان‌ها در این دنیا استقلال مالی ندارند و تعداد کمی به این میزان از استقلال مالی رسیده‌اند که به راحتی با از دست دادن شغل شان کنار آمده و با روحیه‌ای مثبت و به دور از نگرانی، به دنبال منبع مالی دیگر می‌گردند.

تفاوت‌های ثروتمندان با مردم عادی

ذهن ثروتمند:

اهمیت ذهن برای موفقیت انسان، مانند اهمیت ریشه‌ی درخت برای میوه‌هاست. در نگاه نخست میوه‌ها را می‌بینیم و از وجود آنها لذت می‌بریم؛ ولی باید دانست که آن میوه‌ها به سبب وجود ریشه‌ها به عمل آمده‌اند. ثروت هم مانند همه چیز ابتدا در ذهن شکل می‌گیرد پس ابتدا بر روی یک ذهن ثروتمند تمرکز کنید و زندگی ثروتمند خود را در ذهنتان خلق کنید. انسان‌ها با اتومبیل و منزلشان ثروتمند نیستند، بلکه با ذهنشان ثروتمندند.

در فرهنگ مشرق زمین از همان آغاز به کودک می‌آموزند که قناعت پیشه کند و دنیا محل گذر است و پول «چرکِ کف دست». بیاییم تمام افکار منفی درباره‌ی ثروت را دور بریزیم و به سوی ثروت اخلاق‌مدار و با مسئولیت برویم. یکی دیگر از اشتباهات ذهنی این است که معمولاً به دنیا به دید وفور و فراوانی نگاه نمی‌کنیم. گمان می‌کنیم ثروت در این دنیا محدود است و دیگر برای ما چیزی باقی نمانده. در حالی که دنیا مثل سینه‌ی مادر شیرده است: هرچه کودک بیشتر طلب کند، شیر بیشتری دریافت می‌کند.

مسئولیت:

ثروتمندان مسئولیت و کنترل زندگی را خود به دست می‌گیرند؛ ولی دیگران زندگی را تصادفی و بر اساس تقدیر می‌دانند. حتما تا به حال دیده‌اید که برخی، همه از جمله خانواده، همکاران، رییس، حکومت و حتی فرزندان‌ شان را مقصر می‌دانند. آنان هیچوقت قبول نمی‌کنند که شاید این شکست از سر بی تدبیری خودشان بوده است و تقصیر کسی نیست. این افراد همواره شکست ‌هایشان را توجیه می‌کنند و پیروزی دیگران را بی ارزش می‌دانند. آنها همیشه انتظار دارند همه چیز و همه کس در خدمتشان ‌باشد تا از خود شاهکاری بسازند. در عوض فرد موفق خود را نسبت به خود مسئول دانسته و حاکم بر سرنوشت خود می‌داند. او هرگز نمی‌گوید کشورم برای من چه کرده؟ بلکه می‌گوید من برای کشورم چه کار مثبتی انجام داده‌ام؟

دستمزد:

 ثروتمندان علاقمندن دستمزد خود را بر اساس کار مفید و دستاوردشان دریافت  کنند ولی دیگران دستمزدشان را بر اساس زمان صرف شده دریافت می‌کنند. این موضوع را می‌شود در بیشتر کارمندها دید. برای آنها بسیار مهم است حتما به موقع محل کارشان را ترک کنند و پیگیر دریافت اضافه کار و حق ماموریت اند. در واقع این جمله که میگویند «در ایران کار نیست» اشتباه است و در واقع کارمند خوب و کاری کم است.

برنامه ریزی

برنامه ریزی فرآیندی است برای رسیدن به هدف  و از سه بخش کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت تشکیل شده است. این برنامه ها باید دو ویژگی داشته باشند:

  • برنامه ریزی باید از آخر به اول باشد. ابتدا می بایست تصویری کامل و دقیق از آنچه می‌خواهید در ذهن خود پرورش دهید و سپس از آن تصویر(image) آغاز کرده و به سمت زمان حال حلقه‌های زنجیر برنامه را کامل کنید.

  • برنامه ریزی می‌بایست مکتوب باشد. در نوشتن قدرتی است که به برنامه‌ها ارزش می‌دهد.

دارایی فعال و غیرفعال

دارایی فعال نوعی دارایی است که پول در جیب ما می‌گذارد؛ ولی دارایی غیرفعال از جیب ما پول بر میدارد. اگر آپارتمانی بخریم و اجاره بدهیم، دارایی فعال کسب کرده‌ایم. چون هم ارزش خود آپارتمان افزایش می‌یابد و هم هر ماه در جیب ما پول می‌گذارد. ولی آیا اتومبیل دارایی فعال است؟ خیر، چون نه تنها به مرور زمان از ارزش آن کم می شود بلکه مخارجی از قبیل تعمیر و بنزین و… دارد. دارایی مولد و فعال برای ثروتمندان حکم مرغ تخم طلا را دارد. آنها میکوشند هر روز تعداد این مرغ‌ها را بیشتر کنند نه اینکه سر آنها را ببرند. فقیران معمولاً از خرید مرغ تخم طلا دوری می‌کنند و وقتی هم آن را دارند، قدرش را ندانسته و در نخستین تندباد زندگی، سر این مرغ را به امید خوردن گوشت آن می‌برند.

درآمد فیزیکی و غیرفیزیکی

درآمد فیزیکی درآمدی است که وقت و فیزیک(بدن) ما درگیر آن است. مثل درآمد ِکارمندی که وقت و فیزیک ما را از ساعت هشت تا پنج بعد از ظهر درگیر خود می‌کند. درآمد غیر فیزیکی، درآمدی است که وقت و فیزیک ما درگیر آن نباشد و با وقتی مختصر انجام شود. مثل سرمایه گذاری در بورس. ثروتمندان این نوع فعالیت را شغل دوم ولی درآمد اول قلمداد می‌کنند.

دانش و مهارت

رمز موفقیت در محل کار این است که ببینیم رییس مشغول چه کارهای است. ما هم در همان مهارت‌ها استاد شویم تا مسئولیت و مشغله‌های او را کم کنیم. کم‌کم در آینده، به عنوان شریک مدیر عامل شناخته خواهیم شد. حتی اگر با این روند، رییس قدرمان را نداند، حتما دیگرانی هستند که پیشنهادهای شغلی خوبی به ما بدهند.

ایجاد منابع متعدد درآمد

ثروتمندان به یک منبع درآمد اکتفا نمی‌کنند. استقلال مالی و آرزوهای ما با یک منبع درآمد مالی تامین نمی‌شود مگر اینکه در خواب و تعطیلات هم پول دربیاوریم. لابد می‌پرسید مگر امکان دارد؟ چرا که نه. شما با خرید بخشی از سهام یک شرکت معتبر، بخشی از درآمد سالانه‌ی این شرکت را متعلق به خود می‌کنید. بنابراین در خواب هم در حال پول درآوردن هستید.

اصل تمرکز

دو موضوع مالی در زندگی وجود دارد که بر اساس میزان تمرکزمان بر آنها، میزان موفقیت مالی در زندگی‌مان مشخص می‌شود؛ نخست درآمدزایی و دوم، صرفه جویی یا کنترل هزینه‌هاست. افرادی که قصد ثروتمند شدن دارند بیشتر بر افزایش درآمد تمرکز می‌کنند و سپس روی کنترل هزینه‌ها. بیاییم تمرکز اصلی را بر افزایش و تعدد درآمدها قرار دهیم. سپس کنترل هزینه‌ها را جدی بگیریم؛ چون سوراخی در کشتی مالی زندگی‌مان، می‌تواند کل کشتی را غرق کند.

تیم‌سازی

ثروتمندان توانایی چشمگیری در ایجاد تیمی از افراد باهوش و سازنده دارند تا بخشی از کارها را به عهده بگیرند و پروژه را جلو ببرند. در حالی که افراد غیرثروتمند علاقمندند تمام کارها را خود به تنهایی یا با کمک یکی دونفر انجام داده و نمی‌توانند تیمی قوی ایجاد کنند.

سه گام برای رسیدن به ثروت

1-ایجاد منابع گوناگون درآمدی

2-پس انداز

3-توسل به بهره‌ی مرکب

بهرۀ مرکب

دو نوع نرخ بهره وجود دارد: یکی نرخ بهرۀ ساده و دیگری نرخ بهرۀ مرکب. در نرخ بهرۀ ساده فقط به اصل پول سود تعلق می‌گیرد ولی در نرخ بهرۀ مرکب، به سود هم بهره یا سود تعلق میگیرد. برای درک این موضوع مثال جالبی وجود دارد که اگر کریستف کلمب در سال 1492 مبلغ 1 سنت با نرخ بهره 6 درصد در سال ، در بانکی سپرده گذاری می‌کرد، بعد از 513 سال یعنی در سال 2005 چقدر پول در بانک دارد؟

بهرۀ ساده: اگر او فردی را استخدام میکرد تا هر سال بهرۀ پول را دریافت کرده و نگهداری کند، نرخ بهرۀ سادۀ او بعد از 513 سال فقط 31 سنت می‌شود. حتی از 1 دلار هم کمتر!

بهرۀ مرکب: اگر او اجازه می‌داد که اصل و سود، هرسال در بانک بماند و یکباره پس از 513 سال به سراغ سپرده خود می‌رفت، اینبار با 95 میلیارد دلار مواجه می‌شد.

آلبرت انیشتین، اصلی دارد با نام «اصل 72» که به سادگی دوره‌ی بازگشت سرمایه را به صورت مرکب برای ما بازگو می‌کند. این اصل می‌گوید اگر عدد 72 را بر عدد نرخ بهره تقسیم کنید؛ دوره‌ی بازگشت سرمایه مشخص می‌شود. یعنی 72/i به عنوان مثال اگر 1 میلیون تومان را در را در حساب بانکی با نرخ سود 20درصد سرمایه گذاری کنیم، 72 تقسیم بر 20 می‌شود عدد 6/3 . یعنی حدود سه سال و نیم طول می‌کشد تا سرمایه‌ی ما دوبرابر شود.

مقاله مرتبط:
حالا که پس انداز داریم، باید چه کنیم؟
منبع:اسراری که ثروتمندان به شما نمی گویند