موانعی که مطرح خواهند شد، با اندکی شدت و ضعف در همه ی جوامع وجود دارند، اگرچه به میزان توسعه یافتگی جوامع از شدت این موانع کاسته میشود.
-
آموزش در جهت خلاف خلاقیت: متأسفانه در برخی جوامع، آموزش مدلی غیر به روز و خسته کننده دارد، معلم محور همه چیز است و مطالب تئوری که اکثراً هم به کار آینده نمی آیند ذهن دانش آموزان را بمباران اطلاعاتی میکند و آنها موظفند طوطی وار حفظ کنند، مدرک تحصیلی خود را گرفته و به انتخاب راه آینده بدون در نظر گرفتن خلاقیت، استعداد و رسالتشان دست بزنند.
-
ضعف دانش علمی و فنی: این نکته نیز خود مانعی است، چه بسا خوب بیاموزیم و خلاق بار بیاییم، اما همچون تشنه ای در کویر به دانش کافی و لازم برای انجا کار خود مسلط نباشیم.
-
فشارهای اجتماعی: هر جامعه یک سری رسوم و رفتار اجتماعی دارد که به آن به اصطلاح فرهنگ میگویند و بیشتر جوامع و افرادشان در مقابل تغییر عادات و فرهنگشان مقاومند.
متقاعد کردن افراد یک جامعه به مصرف یک کالای متفاوت یا دریافت خدمات با رویه ای جدا از رویه ی جاری کار آسانی نیست و تحقق این هدف در جوامع نیاز به ایجاد زیرساخت های لازم، آگاه سازی، صبر و پشتکار دارد. آگاهی رسانی اولیه و داشتن رفتاری فروتنانه در برابر مشتری میتواند کمک شایانی به حل این مشکل بکند.
-
ضعف اعتماد به نفس: با بررسی ویژگی های روحی و اخلاقی ملل مختلف در می یابیم که برخی ملت ها از شجاعت و اعتماد به نفس بالایی برخودارند و برخی خیر. فرد کارآفرین خودش بی شک از اعتماد به نفس و قدرت ریسک پذیری بالایی برخوردار است.
در سطوح سازمانی و فردی، کارآفرین باید با نشر و ترویج روحیه ی کارآفرینی در سطح سازمان و محیط اطراف خود، قدرت اعتماد به نفس را در همکاران و اطرافیان خود تقویت کند تا پس از مدتی کارکنان و همکارانش عطش ورود به بازارهای جدیدتر را پیدا کرده و انگیزه ی تولید کالاهای نو و ابتکاری در سازمان افزایش یابد.
-
علاقه ی زیاد به تفریح و تفرج و استراحت
-
فقدان شهامت در پذیرش ریسک: در جوامع توسعه نیافته یا کمتر توسعه یافته، افراد بیشتر به دنبال کار مستمر و با امنیت بالا حتی با حقوق کم هستند و این را غایت آمال خود در اشتغال میدانند، به اصطلاح آنها دنبال منبعی ثابت و دائمی برای گذران زندگی یکنواخت خود هستند. هرجا مبنای موفقیت و شکست، خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی باشد، پذیرش مخاطره ی حاصل از انجام کار نو به عنوان یکی از شرایط انجام کار پذیرفته میشود؛ به این ترتیب فرد کارآفرین و جسور، نه تنها خود این مخاطره را میپذیرد بلکه با ایجاد یک استرس مثبت، سازمانش نیز برای این امر آماده می سازد و با این کار بقا در بازار متغییر بیرونی را تضمین میکند.
-
راحتی در تأمین تقلید: سازمان ها و شرکت ها سه دسته هستند: آنهایی که پیشرو و خلاق هستند و رهبری بازار را در دست دارند؛ آنهایی که در کمین شرکت های پیشرو به سرعت مدل ارائه شده توسط آنان را تقلید میکنند و آنهایی که دنباله رو هستند، یعنی فناوری را از شرکتهای پیشرفته می خرند و به تقلید از آنان میپردازند و تولید را تحت نظر و لیسانس شرکتهای پیشرو انجام میدهند. بیشتر شرکتها از دسته ی سوم هستند، زیرا به هر حال تقلید راحت ترین کار است و البته کارآفرین به دنبال خلق و پویایی است و اگر تقلید و ایستایی اندیشه در کارش رخنه کند، شکست خواهد خورد.
-
مقاومت در مقابل تغییر: عادت و اعتیاد به آن، از همراهان همیشگی جوامع بشری است. رفتار برخلاف این عادات برای همه سخت است. سازمانها و جوامع نیز به طور طبیعی و به عنوان سیستم های زنده، چنین ویژگی هایی دارند و تغییر در فرآیند رفتاری آنها بسیار مشکل و مستلزم صرف وقت و حوصله ی بسیار است. یک کارآفرین باید به این نکته به خوبی واقف باشد و برای مقابله با این مقاومت ها به بهترین شکل ممکن خود را مهیا کرده باشد. همچنین تغییر در عادات مصرف کنندگان نیز برای کارآفرین موضوع بسیار مهمی است . او باید به این واقعیت فردی و اجتماعی آگاهی و اشراف کامل داشته باشد و تلاش کند با استفاده از قدرت اندیشه مقاوت ها را کمتر و کمتر کند.
ارسال پاسخ